Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rhythmization
U
نواخت پردازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
procurement rate
U
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
blew
U
نواخت
arrhythmic
U
بی نواخت
singsong
U
یک نواخت
level
U
یک نواخت
leveled
U
یک نواخت
levelled
U
یک نواخت
levels
U
یک نواخت
rhythms
U
نواخت
rhythm
U
نواخت
monodic
U
یک نواخت
groovy
U
یک نواخت
rates
U
نواخت
rate
U
نواخت
dead alive
U
یک نواخت
cruising speed
U
نواخت حرکت
incidence rate
U
نواخت تصادفات
rhythmicity
U
نواخت داری
euqal
U
متساوی یک نواخت
quick fire
U
نواخت تند
rate of fire
U
نواخت تیر
isochronize
U
یک نواخت کردن
consumption rate
U
نواخت مصرف
unit of fire
U
نواخت تیر
burning rate
U
نواخت سوزش
sustained rate
U
نواخت مداوم
rate of march
U
نواخت حرکت
unit of fire
U
نواخت اتش
rate of march
U
نواخت راهپیمایی
slow fire
U
نواخت کند
singsong
U
سرود یک نواخت
rapid fire
U
نواخت اتش تند
clearance rate
U
نواخت مین روبی
available supply rate
U
نواخت اماد موجود
cyclic rate
U
نواخت تیر در دقیقه
required supply rate
U
نواخت اماد موردنیاز
available supply rate
U
نواخت اماد مهمات موجود
clearance rate
U
نواخت جمع کردن مین
ammunition available supply rate
U
نواخت اماد مهمات موجود
required supply rate
U
نواخت مهمات مورد نیاز
stereotypes
U
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotype
U
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotypy
U
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotyping
U
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
sing-song
U
تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
sing-songs
U
تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
demand frequency
U
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
post processing
U
پس پردازی
supererogation
U
بس پردازی
exocathection
U
برون پردازی
Verbosity. Rhetoric.
U
عبارت پردازی
ideation
U
اندیشه پردازی
image processing
U
تصویر پردازی
Synectics
U
بدیعه پردازی
head in the clouds
<idiom>
U
رویا پردازی
file processing
U
پرونده پردازی
theorization
U
نظریه پردازی
pseudologia fantastica
U
دروغ پردازی
priority processing
U
اولویت پردازی
supererogatory
U
وابسته به بس پردازی
preprocessing
U
پیش پردازی
symbolization
U
نماد پردازی
multiprocessing
U
چند پردازی
teleprocessing
U
دور پردازی
list processing
U
لیست پردازی
endocathection
U
به خود پردازی
call processing
U
فراخوان پردازی
data processing center
U
مرکزداده پردازی
symbolism
U
نشان پردازی
naturalism
U
طبیعت پردازی
batch processing
U
دسته پردازی
data processing
U
داده پردازی
phraseology
U
عبارت پردازی
reminiscences
U
خاطره پردازی
circumstantiality
U
حاشیه پردازی
dp
U
داده پردازی
reminiscence
U
خاطره پردازی
document processing
U
متن پردازی
crystal pulling
U
بلور پردازی
wordprocessing program
U
برنامه واژه پردازی
fantasizing
U
وهم پردازی کردن
scientific data processing
U
داده پردازی علمی
locution
U
سبک عبارت پردازی
locutions
U
سبک عبارت پردازی
settings
U
گیرش صحنه پردازی
oratory
U
فن خطابه سخن پردازی
fantasizes
U
وهم پردازی کردن
fantasized
U
وهم پردازی کردن
fantasize
U
وهم پردازی کردن
fantasises
U
وهم پردازی کردن
fantasised
U
وهم پردازی کردن
yarns
U
افسانه پردازی کردن
versification
U
شاعری قافیه پردازی
yarn
U
افسانه پردازی کردن
fantasising
U
وهم پردازی کردن
verbiage
U
درازگویی سخن پردازی
multiprocessing system
U
سیستم چند پردازی
businedd data processing
U
داده پردازی تجاری
dp manager
U
مدیر داده پردازی
logomachy
U
بازی واژه پردازی
list processing langauge
U
زبان لیست پردازی
data processing center
U
مرکز داده پردازی
edp manager
U
مدیرداده پردازی الکترونیکی
business data processing
U
داده پردازی تجاری
distributed data processing
U
داده پردازی توزیعی
hypergnosis
U
نکته پردازی بیمارگون
hypergnosia
U
نکته پردازی بیمارگون
setting
U
گیرش صحنه پردازی
camera cycling rate
U
نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
bribe
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribes
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
indemnification
U
تاوان پردازی جبران زیان
bribing
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribed
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
She takes great care of her appearance
U
خیلی بسرو وضع خود می پردازی
rated through put
U
ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
attrition rate
U
میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
fullwrite professional
U
یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
symbolizing
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolizes
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolized
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolize
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolising
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolises
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolised
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
admision rate
U
میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
phraseologically
U
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
dose rate
U
نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
remote batch processing
U
پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com