Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
there is no mistaking
U
نمیتوان اشتباه کرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
range error
U
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitch
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
it is hard to say
U
نمیتوان گفت
one must
U
نمیتوان گفت
out of place
<idiom>
U
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
we cannot undo the past
U
چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
this report is incredible
U
این گزارش را نمیتوان باورکرد
it is hard to say
U
به اسانی نمیتوان قضاوت کرد
nemo tenetur ad impossible
U
هیچ کس را نمیتوان به انجام کار
snow under
<idiom>
U
قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
it is not d.
U
نمیتوان ازان صرف نظر کرد
it is not p to climb it
U
نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
it is past reclaim
U
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
life is not worth an hour's p
U
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
drop dead halt
U
توقفی که نمیتوان ان رامورد پوشش قرار داد
nemo de domo sua extrahi debet
U
هیچ کس را نمیتوان به زوراز خانه اش خارج کرد
it will not bear repeating
U
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
there is no p of doing it
U
کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
short run
U
زمان موقت مدتی که در طی ان مقدارتولید یک کالا را نمیتوان تغییر داد
I consider that a mistake.
[I regard that as a mistake.]
U
این به نظر من اشتباه است.
[این را من اشتباه بحساب می آورم.]
nescience
U
اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
copyright
U
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights
U
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
datum error
U
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
flounder
U
اشتباه
floundered
U
اشتباه
faux pas
U
اشتباه
goofing
U
اشتباه
floundering
U
اشتباه
clanger
U
اشتباه
to put one in the wrong
U
اشتباه
snafu
U
اشتباه
fallacies
U
اشتباه
fallacy
U
اشتباه
flounders
U
اشتباه
mistakenness
U
اشتباه
lap sus
U
اشتباه
errancy
U
اشتباه
mistake
U
اشتباه
mistakes
U
اشتباه
mistaking
U
اشتباه
mix up
U
اشتباه
mix-up
U
اشتباه
mix-ups
U
اشتباه
discrepancy
U
اشتباه
wrongs
U
اشتباه
jeofail
U
اشتباه
fault
U
اشتباه
faulted
U
اشتباه
faults
U
اشتباه
inerrant
U
بی اشتباه
incorrectness
U
اشتباه
wrong
U
اشتباه
wronging
U
اشتباه
barratry
U
اشتباه
false
<adj.>
U
اشتباه
overseen
U
در اشتباه
fumble
U
اشتباه
trips
U
اشتباه
tripped
U
اشتباه
errors
U
اشتباه
trip
U
اشتباه
fumbled
U
اشتباه
goof
U
اشتباه
goofed
U
اشتباه
goofs
U
اشتباه
in error
<adj.>
U
اشتباه
error
U
اشتباه
fumbles
U
اشتباه
incorrectly
<adv.>
U
بصورت اشتباه
by mistake
<adv.>
U
بطور اشتباه
flub
U
اشتباه احمقانه
phonily
<adv.>
U
بصورت اشتباه
inadvertently
<adv.>
U
بطور اشتباه
by accident
<adv.>
U
بطور اشتباه
wrongly
<adv.>
U
بصورت اشتباه
by mistake
<adv.>
U
بصورت اشتباه
by a mistake
<adv.>
U
بطور اشتباه
spuriously
<adv.>
U
بطور اشتباه
unintentionally
<adv.>
U
بطور اشتباه
spuriously
<adv.>
U
بصورت اشتباه
boner
U
اشتباه مضحک
computational
U
اشتباه در محاسبه
boo boo
U
اشتباه کاری
blunderingly
U
ازروی اشتباه
blooper
U
اشتباه احمقانه
dead shot
U
تیر اشتباه
deflection error
U
اشتباه سمتی
by a mistake
<adv.>
U
بصورت اشتباه
as a result of a mistake
<adv.>
U
بصورت اشتباه
dispersion error
U
اشتباه پراکندگی
as a result of a mistake
<adv.>
U
بطور اشتباه
by accident
<adv.>
U
بصورت اشتباه
inadvertently
<adv.>
U
بصورت اشتباه
delivery error
U
اشتباه در تیراندازی
unintentionally
<adv.>
U
بصورت اشتباه
deflection error
U
اشتباه سمت
deflection error
U
اشتباه انحراف
slip of the tongue
<idiom>
U
اشتباه لپی
you are mistaken
U
در اشتباه هستید
to set
U
از اشتباه دراوردن
to put wise
U
از اشتباه دراوردن
to make an error
U
اشتباه کردن
to make a mistake
U
اشتباه کردن
systematic error
U
اشتباه سیستماتیک
syntax error
U
اشتباه ترکیبی
I made a mistake . I was wrong.
U
من اشتباه کردم
off the beam
<idiom>
U
اشتباه ،خطا
to read wrong
U
اشتباه
[ی]
خواندن
to goof up
[American E]
U
اشتباه کردن
typing error
U
اشتباه تایپی
typo
U
اشتباه تایپی
make a mistake
<idiom>
U
اشتباه کردن
trip up
<idiom>
U
اشتباه کردن
unmistakable
U
خالی از اشتباه
falsely
<adv.>
U
بطور اشتباه
faultily
<adv.>
U
بطور اشتباه
miscue
U
اشتباه کردن
mils trip
U
اشتباه میلیمی
metachronism
U
اشتباه تاریخی
malentendu
U
اشتباه فهمیدن
lapsus memoriac
U
اشتباه یا لغزش
lapsus linguac
U
اشتباه لپی
incorrectly
<adv.>
U
بطور اشتباه
phonily
<adv.>
U
بطور اشتباه
wrongly
<adv.>
U
بطور اشتباه
falsely
<adv.>
U
بصورت اشتباه
misguidely
U
از روی اشتباه
misplay
U
بازی اشتباه
professional misconduct
U
اشتباه حرفهای
probable error
U
اشتباه احتمالی
peccant
U
اشتباه کار
parachronism
U
اشتباه تاریخی
miswrite
U
اشتباه نوشتن
mistakenness
U
در اشتباه بودن
mistaken party
U
اشتباه کننده
mistake of law
U
اشتباه حکمی
mistake of fact
U
اشتباه موضوعی
mistakable
U
قابل اشتباه
misstep
U
اشتباه درقضاوت
faultily
<adv.>
U
بصورت اشتباه
faults
U
تقصیر اشتباه
blundered
U
اشتباه کردن
blundered
U
اشتباه لپی
blundered
U
اشتباه بزرگ
peccadillo
U
اشتباه کوچک
blunder
U
اشتباه کردن
blunder
U
اشتباه لپی
blunder
U
اشتباه بزرگ
fumble
U
اشتباه کردن
fumbled
U
اشتباه کردن
peccadilloes
U
اشتباه کوچک
blundering
U
اشتباه بزرگ
faulted
U
تقصیر اشتباه
fault
U
تقصیر اشتباه
blunders
U
اشتباه کردن
blunders
U
اشتباه لپی
blunders
U
اشتباه بزرگ
peccadillos
U
اشتباه کوچک
blundering
U
اشتباه کردن
misprints
U
اشتباه چاپی
blundering
U
اشتباه لپی
fumbles
U
اشتباه کردن
bunglers
U
اشتباه کار
oversights
U
اشتباه نظری
disabused
U
از اشتباه دراوردن
disabuse
U
از اشتباه دراوردن
unerring
U
اشتباه نشدنی
slip-ups
U
اشتباه کردن
misconstruing
U
اشتباه کردن
blame
U
اشتباه گناه
misconstrues
U
اشتباه کردن
misconstrued
U
اشتباه کردن
misconstrue
U
اشتباه کردن
misprint
U
اشتباه چاپی
disabuses
U
از اشتباه دراوردن
oversight
U
اشتباه نظری
bungler
U
اشتباه کار
miscalculations
U
محاسبه اشتباه
blaming
U
اشتباه گناه
miscalculation
U
محاسبه اشتباه
bloomer
U
اشتباه احمقانه
disabusing
U
از اشتباه دراوردن
blames
U
اشتباه گناه
blamed
U
اشتباه گناه
bedlam
U
اشتباه شدید
miscarriages of justice
U
اشتباه قضایی
goof
U
اشتباه کردن
slip
U
اشتباه کردن
slip up
U
اشتباه کردن
slips
U
اشتباه کردن
goofs
U
اشتباه کردن
goofing
U
اشتباه کردن
mistaken
U
اشتباه کرده
slips
U
اشتباه لیزی
slipped
U
اشتباه کردن
mistakes
U
اشتباه کردن
goofed
U
اشتباه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com