Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
monopolylogue
U
نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
undertake
U
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertaken
U
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertakes
U
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
showdown
U
نمایشی
flashier
U
نمایشی
flashiest
U
نمایشی
flashy
U
نمایشی
exhibitive
U
نمایشی
showdowns
U
نمایشی
dramatically
U
نمایشی
dramatic
U
نمایشی
scenic
U
نمایشی
expository
U
نمایشی
epideictic
U
نمایشی
representative arts
U
فنون نمایشی
display architecture
U
معماری نمایشی
hot dogging
U
عملیات نمایشی
demonstration effect
U
اثر نمایشی
false arch
U
قوس نمایشی
demo
U
نمونه نمایشی
expositive
U
نمایشی نمایشگاهی
performing arts
U
هنرهای نمایشی
ideogramic
U
نمایشی تجسمی
figure skating
U
یخ بازی نمایشی
ideogrammic
U
نمایشی تجسمی
stagy
U
نمایشی صحنهای
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
amphibious demonstration
U
عملیات نمایشی اب خاکی
amphibious demonstration
U
عملیات اب خاکی نمایشی
demonstrability
U
نمایشی نمایش دادنی
traversing
U
حرکت نمایشی اسب
traversed
U
حرکت نمایشی اسب
traverse
U
حرکت نمایشی اسب
performing
U
وابسته به هنرهای نمایشی
display menu
U
فهرست انتخاب نمایشی
traverses
U
حرکت نمایشی اسب
showboat
U
نمایشی بازی کردن
the drama
U
تصنیف داستانهای نمایشی
mock up
U
نمونه نمایشی کالا
exhibition game
U
بازی نمایشی به نفع خیریه
to put over a play
U
موافق بدادن نمایشی شدن
problem plav
U
نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد
international demonstration effect
U
اثر نمایشی بین المللی
responsibilities
U
عهده
on
U
عهده
undertaking
U
عهده
responsibility
U
عهده
indiental music
U
ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
dramaturge
U
نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
charge
U
عهده داری
copes
U
از عهده برامدن
to be incapable
U
از عهده بر نیامدن
charged
U
عهده دار
charge
U
عهده دارکردن
charges
U
عهده داری
charges
U
عهده دارکردن
take out
U
از عهده برامدن
afforded
U
از عهده برامدن
copings
U
از عهده برامدن
coped
U
از عهده برامدن
cope
U
از عهده برامدن
incumbency
U
عهده داری
afford
از عهده برآمدن
acquit
از عهده برآمدن
affords
U
از عهده برامدن
undertaking
U
به عهده گرفتن
affording
U
از عهده برامدن
responsible
U
عهده دار
entrusted
U
عهده دار
take over
U
به عهده گرفتن
varieties
U
نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
showdown
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
variety
U
نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
showdowns
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
colours
U
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colour
U
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
I am not up to it . It is beyond my control. I cannot cope .
U
از عهده من خارج است
drawen on the national bank
U
عهده بانک ملی
drawn on
U
کشیده شدن عهده
be up to
U
به عهده کسی بودن
charge some one with
U
به عهده کسی گذاشتن
assumes
U
عهده دار شدن
draws
U
کشیده شدن عهده
guarantee
U
عهده دار شدن
guaranteed
U
عهده دار شدن
at owner's risks
U
ریسک به عهده مالک
draw
U
کشیده شدن عهده
guarantees
U
عهده دار شدن
sponsorship
U
عهده گیری اعانت
assume
U
عهده دار شدن
stand
U
عهده دارشدن موقعیت
tragi comedy
U
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
carrier's risk
U
خطرات به عهده حمل کننده
answer
U
جواب دادن از عهده برامدن
hold the fort
<idiom>
U
از عهده کاری شاق برآمدن
duties on buyer's account
U
حقوق گمرکی به عهده خریداراست
caveat subscriptor
U
مسئولیت به عهده عضو میباشد
answered
U
جواب دادن از عهده برامدن
answering
U
جواب دادن از عهده برامدن
answers
U
جواب دادن از عهده برامدن
emprise
U
تقریر عهده دار شدن
draw on
U
عهده کسی برات کشیدن
carrige forward
U
کرایه به عهده گیرنده کالا
take the chair
U
ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
thin window display
U
نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
mosaic
U
حرف نمایشی در سیستمهای ویدیویی که از نقاط کوچک تشکیل شده است
colour
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colours
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
It was an enjoyable performance, if less than ideal.
U
این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
the burden of proof rests of claimant
U
بار اثبات بر عهده شاکی است
the burden of proof rests with
U
اثبات ادعا بر عهده مدعی است
carrier's risk
U
ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
see one's way clear to do something
<idiom>
U
احساس از عهده کاری برآمدن را داشتن
To assume office .
U
عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
to bear any customs duties
U
هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
carry the ball
<idiom>
U
قسمت مهم وسخت را به عهده داشتن
(in) charge of something
<idiom>
U
مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
acquits
U
از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
acquitting
U
از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
owner's risk
U
خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا
cashier's check
U
چکی که بانک عهده خود بکشد
He wI'll give a good account of himself.
U
خوب از عهده اینکار برخواهد آمد
I shall personally undertake tht you make a profit.
U
من شخصا" به عهده می گیرم که شما سود ببرید
bisque
U
امتیاز تعادلی که زمان استفاده از ان به عهده بازیگراست
to bear all customs duties and taxes
U
تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
dramatic monologue
U
نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
tenantable repair
U
تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
He undertook the primiership at the age of eighty.
U
درهشتاد سالگی عهده دار سمت نخست وزیری شد
primary
U
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
tackling
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
hanging committee
U
انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
tackles
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
parlementaire
U
کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
tackled
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
at owner's risk
U
معامله با قید این که هر گونه خسارت به عهده صاحب جنس باشد
device
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
profit centre
U
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
devices
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
trick ski
U
اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
multiviewports
U
صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
flat
U
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
flattest
U
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
answering machine
U
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
answering machines
U
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
presentation graphics
U
گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
monitors
U
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored
U
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor
U
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
place utility
U
استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
lu
U
LU و LU کنترل بخشها را به عهده دارند. LU ارتباط بین وسایل و LU را تامین میکند و پروتکل peer-to-peer است
undertakes
U
متعهد شدن عهده دار شدن
undertaken
U
متعهد شدن عهده دار شدن
undertake
U
متعهد شدن عهده دار شدن
analogues
U
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogue
U
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
service
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
serviced
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
dedicated
U
کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد
close corporation
U
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
paging
U
فرمولی که مدیریت حافظه حافظه به صفحات اختصاص میدهد. و نیز انتقال بین حافظه پشتیبان و حافظه اصلی به روش کار را بر عهده دارد
paged address
مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد
declaration of trust
U
افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com