Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
symbolization
U
نماد پردازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
symbolism
U
نماد
symbol
U
نماد
icon
U
نماد تصویری
ikons
U
نماد تصویری
crutch
U
نماد عصا
special symbol
U
نماد ویژه
division sign
U
نماد تقسیم
curved design
U
نماد گردان
status symbols
U
نماد منزلت
asymbolia
U
نماد پریشی
logic symbol
U
نماد منطقی
variable symbol
U
نماد متغییر
metasymbol
U
فوق نماد
mnemonic symbol
U
نماد حفظی
universal symbol
U
نماد همگانی
notate
U
نماد کردن
distinguished symbol
U
نماد متمایز
phallic symbol
U
نماد قضیب
tracking symbol
U
نماد پیگردی
terminal symbol
U
نماد پایانی
status symbol
U
نماد منزلت
authority symbol
U
نماد قدرت
special symbol
U
نماد خاص
notations
U
نماد سازی
abstract symbol
U
نماد بی مسما
father figures
U
پدر- نماد
phalluses
U
نماد قضیب
phallus
U
نماد قضیب
phalli
U
نماد قضیب
father figure
U
پدر- نماد
notation
U
نماد سازی
symbolization
U
نماد اوری
mother figures
U
مادر- نماد
symbolist
U
نماد ساز
mother figure
U
مادر- نماد
icons
U
نماد تصویری
symbology
U
نماد شناسی
father imago
U
پدر- نماد
nonterminal symbol
U
نماد غیر پایانی
punctuation symbol
U
نماد نقطه گذاری
symbol digit test
U
ازمون نماد- رقم
flowchart symbol
U
نماد نمودار گردشی
crowned design
U
نماد تاج دار
flowchapt symbol
U
نماد روند نما
terminating symbol
U
نماد پایان بخش
kahn's test of symbol arrangement
U
ازمون نماد ارایی کان
post processing
U
پس پردازی
supererogation
U
بس پردازی
differential
U
نماد متغیر انتگرال گیری
[ریاضی]
predefined process symbol
U
نماد فرایند از پیش تعریف شده
simurg
U
سیمرغ
[نماد سمبلی مرغ آتش]
supererogatory
U
وابسته به بس پردازی
list processing
U
لیست پردازی
teleprocessing
U
دور پردازی
rhythmization
U
نواخت پردازی
multiprocessing
U
چند پردازی
pseudologia fantastica
U
دروغ پردازی
preprocessing
U
پیش پردازی
image processing
U
تصویر پردازی
ideation
U
اندیشه پردازی
theorization
U
نظریه پردازی
batch processing
U
دسته پردازی
Verbosity. Rhetoric.
U
عبارت پردازی
reminiscences
U
خاطره پردازی
reminiscence
U
خاطره پردازی
symbolism
U
نشان پردازی
data processing
U
داده پردازی
phraseology
U
عبارت پردازی
Synectics
U
بدیعه پردازی
head in the clouds
<idiom>
U
رویا پردازی
naturalism
U
طبیعت پردازی
call processing
U
فراخوان پردازی
circumstantiality
U
حاشیه پردازی
crystal pulling
U
بلور پردازی
exocathection
U
برون پردازی
endocathection
U
به خود پردازی
dp
U
داده پردازی
document processing
U
متن پردازی
data processing center
U
مرکزداده پردازی
priority processing
U
اولویت پردازی
file processing
U
پرونده پردازی
fantasising
U
وهم پردازی کردن
fantasises
U
وهم پردازی کردن
versification
U
شاعری قافیه پردازی
wordprocessing program
U
برنامه واژه پردازی
fantasize
U
وهم پردازی کردن
fantasized
U
وهم پردازی کردن
fantasizes
U
وهم پردازی کردن
setting
U
گیرش صحنه پردازی
fantasizing
U
وهم پردازی کردن
fantasised
U
وهم پردازی کردن
scientific data processing
U
داده پردازی علمی
distributed data processing
U
داده پردازی توزیعی
business data processing
U
داده پردازی تجاری
businedd data processing
U
داده پردازی تجاری
settings
U
گیرش صحنه پردازی
verbiage
U
درازگویی سخن پردازی
locutions
U
سبک عبارت پردازی
locution
U
سبک عبارت پردازی
yarns
U
افسانه پردازی کردن
yarn
U
افسانه پردازی کردن
oratory
U
فن خطابه سخن پردازی
dp manager
U
مدیر داده پردازی
edp manager
U
مدیرداده پردازی الکترونیکی
hypergnosia
U
نکته پردازی بیمارگون
hypergnosis
U
نکته پردازی بیمارگون
data processing center
U
مرکز داده پردازی
multiprocessing system
U
سیستم چند پردازی
list processing langauge
U
زبان لیست پردازی
logomachy
U
بازی واژه پردازی
Liberty
U
[مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
indemnification
U
تاوان پردازی جبران زیان
bribe
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribes
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribing
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribed
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
She takes great care of her appearance
U
خیلی بسرو وضع خود می پردازی
rated through put
U
ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
fullwrite professional
U
یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
symbolizing
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolising
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolised
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolises
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolize
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolized
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolizes
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
lamp
قندیل
[این نماد در اکثر فرش های محرابی از سقف محراب آویزان بوده و یا در متن فرش جلوه گر می باشد. عده ای استفاده از آن را نشانه اشائه نور خداومد می دانند.]
phraseologically
U
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
remote batch processing
U
پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com