English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fast shuttle U نقل و انتقال سریع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
universal U کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند
Other Matches
rollover U استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
marine express U کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma U اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma U CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
snap pass U پاس سریع با پیچش سریع مچ
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
speedy U سریع السیر سریع
speediness U سریع السیر سریع
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
sudden U سریع
prompts U سریع
galloping U سریع
prompted U سریع
sweepy U سریع
rapid U سریع
snell U سریع
swifter U سریع
swiftest U سریع
wing footed U سریع
rather U سریع تر
accelerators U سریع
accelerator U سریع
gleg U سریع
swifts U سریع
spankings U سریع
prompt U سریع
spanking U سریع
swift U سریع
progressive chess U شطرنج سریع
fasts U سریع السیر
lightning chess U شطرنج سریع
scamper U پرواز سریع
scampers U پرواز سریع
quick fire U تیر سریع
scampering U پرواز سریع
scampered U پرواز سریع
posthaste U سریع السیر
despatches U انجام سریع
despatching U انجام سریع
dispatch U انجام سریع
dispatched U انجام سریع
dispatches U انجام سریع
polypnea U تنفس سریع
operation immediate U اقدام سریع
despatched U انجام سریع
bullets U توپ سریع
slashed U ضربه سریع
converted U پاسکاری سریع
converting U پاسکاری سریع
converts U پاسکاری سریع
fast moving depression U کمفشاری سریع
fast neutron U نوترون سریع
accelofilter U صافی سریع
precipitated U خیلی سریع
precipitate U خیلی سریع
accelerated depreciation U استهلاک سریع
expressed U سریع السیر
rapid access U با دستیابی سریع
fast access U با دستیابی سریع
continuate U سریع الاتصال
slashes U ضربه سریع
quickstep U گام سریع
slash U ضربه سریع
precipitating U خیلی سریع
speeds U سریع کارکردن
speeding U سریع کارکردن
speed U سریع کارکردن
convert U پاسکاری سریع
precipitates U خیلی سریع
pirouette U چرخ سریع
pirouettes U چرخ سریع
high speed U سریع السیر
expressing U سریع صریح
expressing U سریع السیر
expresses U سریع صریح
expresses U سریع السیر
expressed U سریع صریح
glimpsing U نگاه سریع
express U سریع صریح
express U سریع السیر
hotshot U بارکشی سریع
high speed U دنده سریع
high speed printer U چاپگر سریع
high speed traffic U ترافیک سریع
high speed traffic U امد شد سریع
glimpse U نگاه سریع
glimpsed U نگاه سریع
high velocity drop U بارریزی سریع
highflier U دلیجان سریع
highflyer U دلیجان سریع
glimpses U نگاه سریع
hypernoea U تنفس سریع
raided U تک نفوذی سریع
quicker U جلد سریع
windstorm U باد سریع
winder U دویدن سریع
wind sprint U تمرین دو سریع
prompted U سریع کردن
quickest U تند و سریع
ripostes U ضربت سریع
quick U تند و سریع
quick U جلد سریع
couriers U پیک سریع
quicker U تند و سریع
fleetingly U سریع الزوال
riposting U ضربت سریع
braids U حرکت سریع
braided U حرکت سریع
prompt U سریع کردن
prompt U سریع عاجل
prompted U سریع عاجل
raid U تک نفوذی سریع
prompts U سریع کردن
prompts U سریع عاجل
quickest U جلد سریع
braid U حرکت سریع
raids U تک نفوذی سریع
slap U ضربت سریع
rough and ready U سریع العمل
courier U پیک سریع
slapping U ضربت سریع
sneak raid U دستبرد سریع
snapback U بهبودی سریع
skitter U حرکت سریع
slapped U ضربت سریع
fleeting U سریع الزوال
repost U ضربت سریع
rapid flow U جریان سریع
rathe U زود رس سریع
rath U زود رس سریع
rapid transit U شطرنج سریع
fastest U سریع السیر
rapid scanning U تقطیع سریع
fasted U سریع السیر
slaps U ضربت سریع
raiding U تک نفوذی سریع
accelerated depreciation U استهلاک سریع
fleet U عبور سریع
rapid fire U تیر سریع
fleets U عبور سریع
bullet توپ سریع
quick recovery U رونق سریع
quick recovery U بهبود سریع
fast U سریع السیر
riposte U ضربت سریع
riposted U ضربت سریع
swooping U حرکت سریع نزولی
jerks U تکان سریع دادن
raid U تک سریع تاخت و تاز
jerked U تکان سریع دادن
sallies U حرکت سریع شلیک
quenching U سریع خنک کردن
swoops U حرکت سریع نزولی
jerk U تکان سریع دادن
sally U جواب سریع و زیرکانه
jerking U تکان سریع دادن
sally U حرکت سریع شلیک
swoop U حرکت سریع نزولی
sallies U جواب سریع و زیرکانه
swooped U حرکت سریع نزولی
umbilical cord U سیم سریع الاتصال
whirling U چرخیدن گردش سریع
raided U تک سریع تاخت و تاز
flashes U معدن موازی سریع A/D.
whirl U چرخیدن گردش سریع
whirled U چرخیدن گردش سریع
surges U جریان سریع وغیرعادی
jabs U ضربه سریع مستقیم
jabbing U ضربه سریع مستقیم
surged U جریان سریع وغیرعادی
slew U گردش سریع توپ
jabbed U ضربه سریع مستقیم
perishable U کالای سریع الفساد
jab U ضربه سریع مستقیم
surge U جریان سریع وغیرعادی
flips U پاس سریع و کوتاه
flipped U پاس سریع و کوتاه
flip U پاس سریع و کوتاه
whisk U حرکت سریع و جزیی
flashed U معدن موازی سریع A/D.
umbilical cords U سیم سریع الاتصال
whisking U حرکت سریع و جزیی
flying U پردار سریع السیر
speedway U جاده سریع السیر
raiding U تک سریع تاخت و تاز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com