English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
impact point U نقطه پیاده شدن باچتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
alighting area U نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
bail out U پرش باچتر
paradrop U بارریزی باچتر نجات
jump speed U سرعت مناسب برای پرش باچتر
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
disembarkation U به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
detrain U از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
grenadier U سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
overhauling U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
speckle U نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot U طرح نقطه نقطه خال خال
pignorate U پیاده
pavements U پیاده رو
pedestrian bridge U پل پیاده رو
infantry U پیاده
pavement U پیاده رو
dismounted U پیاده
paths U پیاده رو
path U پیاده رو
ganway U پل پیاده رو
impledge U پیاده
afoot U پیاده
walk U پیاده رو
pedestrians U پیاده
walked U پیاده رو
footpath U پیاده رو
walks U پیاده رو
infantry man U پیاده
pedestrian U پیاده
footpaths U پیاده رو
foot bridge U پل پیاده رو
on of U پیاده
foot infantry U پیاده
sidewalks U پیاده رو
footer U پیاده رو
peripatetic U پیاده رو
foot slogger U پیاده
walkway U پیاده رو
footway U پیاده رو
foot bank U پیاده رو
walkways U پیاده رو
side walk U پیاده رو
sidewalk U پیاده رو
unset U پیاده کردن
mechanized U پیاده زرهی
torero U گاوباز پیاده
walkabout U مسافرت پیاده
footbridges U پل پیاده روی
infantry U پیاده نظام
turnable foot bridge U پل پیاده رو گردان
hike U پیاده روی
on foot U به صورت پیاده
wayfaring U پیاده روی
infantry U سرباز پیاده
hiking U پیاده روی
hikes U پیاده روی
pedestrian crossing U گذرگاه پیاده
hiked U پیاده روی
promotions U ترفیع پیاده
pedestrian crossings U گذرگاه پیاده
on foot U پای پیاده
promotion U ترفیع پیاده
walkabout U گردش پیاده
to ride shanks's mare U پیاده رفتن
disembarking U پیاده کردن
disembarking U پیاده شدن
dismounts U پیاده کردن
implementation U پیاده سازی
alight U پیاده شدن
alighted U پیاده شدن
set down U پیاده کردن
alighting U پیاده شدن
dismounting U پیاده کردن
rifle man U سرباز پیاده
disembarked U پیاده شدن
disembarked U پیاده کردن
disembark U پیاده شدن
disembark U پیاده کردن
disembarks U پیاده شدن
humps U پیاده روی
hump U پیاده روی
regiment of f. U هنگ پیاده
dismount U پیاده کردن
alights U پیاده شدن
skirmisher U پیاده نظام
pedestrianism U پیاده روی
take down U پیاده کردن
footbridge U پل پیاده روها
footbridge U پل پیاده روی
footbridges U پل پیاده روها
to get off U پیاده شدن از
to go on foot U پیاده رفتن
to pad aroad U پیاده رفتن
to pad it U پیاده رفتن
pignorate U پیاده شطرنج
wayfarers U مسافر پیاده
wayfarer U مسافر پیاده
kerb U حاشیه پیاده رو
kerb U جدول پیاده رو
kerbs U حاشیه پیاده رو
kerbs U جدول پیاده رو
humping U پیاده روی
pawn U پیاده شطرنج
pawned U پیاده شطرنج
pawning U پیاده شطرنج
pawns U پیاده شطرنج
to pad the hoof U پیاده رفتن
impledge U پیاده شطرنج
infantry man U سرباز پیاده
banquette U نیمکت پیاده رو
armored infantry U پیاده مکانیزه
armored infantry U پیاده زرهی
knight of the road U راهزن پیاده
demodulation U پیاده کردن
disembarks U پیاده کردن
foot passenger U مسافر پیاده
foot slugger U سرباز پیاده
footpad U راهزن پیاده
footsoldier U سرباز پیاده
foot infantry U پیاده نظام
ganger U مسافر پیاده
get down U پیاده شدن
counterpawn U پیاده متقابل
grabby U سرباز پیاده
pad U دزد پیاده
pads U دزد پیاده
demodulator U پیاده کننده
dismantles U پیاده کردن
zebra crossings U خط عابر پیاده
dismantle U پیاده کردن
foot passenger U پیاده پا رهسپار
dismantled U پیاده کردن
to walk . To go on foot. U پیاده رفتن
dismantling U پیاده کردن
walkabouts U گردش پیاده
dismantlement U پیاده کردن
zebra crossing U خط عابر پیاده
disassemble U پیاده کردن
disembarkation U پیاده شدن
walkabouts U مسافرت پیاده
infantryman U سرباز پیاده نظام
walks U گردش پیاده گردشگاه
dismounts U پیاده کردن یا شدن
infantryman U جمعی پیاده نظام
infantrymen U سرباز پیاده نظام
shins U پیاده وباسرعت رفتن
infantrymen U جمعی پیاده نظام
fee pawn U پیاده ازاد شطرنج
walk U گردش پیاده گردشگاه
disassembly U پیاده کردن موتور
walked U گردش پیاده گردشگاه
shin U پیاده وباسرعت رفتن
shoring U پیاده شدن در ساحل
setting out U پیاده کردن مسیر
setting out U پیاده کردن نقشه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com