Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aboral
U
نقطه مقابل دهان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counterpart
U
نقطه مقابل
counterparts
U
نقطه مقابل
counterpoint
U
نقطه مقابل
projection of a point
U
خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
slaver
U
گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver
U
اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
To pass the news by word of mouth .
U
خبری را در دهان به دهان پخش کردن
rictus
U
گشادی دهان چاک دهان پرندگان
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
stomal
U
دهان دار وابسته به دهان
kiss of life
U
تنفس مصنوعی دهان به دهان
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
expired air method
U
روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
slobber
U
اب دهان
astomatous
U
بی دهان
slobbering
U
اب دهان
potato box
U
دهان
slobbers
U
اب دهان
gob
U
دهان
jibs
U
دهان
astomatal
U
بی دهان
mouths
U
دهان
OS
U
دهان
jib
U
دهان
spittle
U
اب دهان
puss
U
دهان
polystomatous
U
دهان
jibbing
U
دهان
polystome
U
دهان
saliva
U
اب دهان
gobs
U
دهان
slobbered
U
اب دهان
mouthing
U
دهان
chops
U
دهان
mouthed
U
دهان
jibbed
U
دهان
unmuffle
U
دهان
mouth
U
دهان
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
anti
U
در مقابل
vis-a-vis
U
مقابل
vis a vis
U
مقابل
as compared to
U
در مقابل
at the front
<adv.>
U
در مقابل
at the fore
<adv.>
U
در مقابل
fore
<adv.>
U
در مقابل
in front
<adv.>
U
در مقابل
opposed
U
مقابل
versus
U
در مقابل
as opposed to
U
در مقابل
in the front
<adv.>
U
در مقابل
in consideration of
U
در مقابل
versus prep
U
در مقابل
opposites
U
مقابل
opposite
U
مقابل
at front
<adv.>
U
در مقابل
titles
U
مقابل
title
U
مقابل
to shut up
U
دهان بستن
stoma
U
شکاف دهان
stomatal
U
دهان دار
stomatal
U
وابسته به دهان
throats
U
صدا دهان
stomatous
U
دهان دار
stomatic
U
شبیه دهان
rictus
U
چاک دهان
stomatitis
U
ورم دهان
stomatology
U
دهان پزشکی
toho
U
دهان ببر
widemouthed
U
دهان باز
peroral
U
از راه دهان
fomalhaut
U
دهان ماهی
gags
U
دهان باز کن
gagging
U
دهان باز کن
gagged
U
دهان باز کن
gag
U
دهان باز کن
reeking
U
بخار دهان
reeked
U
بخار دهان
reek
U
بخار دهان
spit
U
اب دهان خدو
spits
U
اب دهان خدو
oral
U
از راه دهان
astomatal
U
فاقد دهان
mouths
U
در دهان گذاشتن
mouthing
U
در دهان گذاشتن
mouthed
U
در دهان گذاشتن
mouth
U
در دهان گذاشتن
cyclostomate
U
دهان گرد
cyclostomatous
U
دهان گرد
scolds
U
ادم بد دهان
scolded
U
ادم بد دهان
palates
U
سقف دهان
palate
U
سقف دهان
fetid
U
گند دهان
halitosis
U
گند دهان
neb
U
پوزه دهان
openmouthed
U
دهان باز
mouthy
U
دهان دار
microstomous
U
کوچک دهان
scold
U
ادم بد دهان
gymnostomous
U
برهنه دهان
insalivate
U
اب دهان زدن به
slobbers
U
دهان را اب انداختن
slobbering
U
دهان را اب انداختن
slobbered
U
دهان را اب انداختن
reeks
U
بخار دهان
slobber
U
دهان را اب انداختن
orals
U
از راه دهان
mouth-watering
U
دهان آب انداز
mouthwashes
U
دهان شویه
throat
U
صدا دهان
mouthwash
U
دهان شویه
say a mouthful
<idiom>
U
حرف دهان پر کن
mum's the word
<idiom>
U
دهان قرص
opposed piston engine
U
موتورپیستون مقابل
orientated
U
هدف مقابل
counter weight
U
وزنه مقابل
in comparison to
[compared with]
U
در قبال
[در مقابل]
opposite the house
U
مقابل خانه
off
U
مقابل عازم
from opposite directions
U
از دو طرف مقابل
respondents
U
طرف مقابل
point-blank
U
مقابل هدف
contralateral muscles
U
عضلات مقابل
inverse
U
برعکس مقابل
contrary
U
مقابل خلاف
counterweights
U
وزنه مقابل
counterweight
U
وزنه مقابل
dead against
U
درست مقابل
point blank
U
مقابل هدف
respondent
U
طرف مقابل
on payment
U
در مقابل وجه
anti thesis
U
وضع مقابل
obverse
U
طرف مقابل
water resistance
U
مقاومت در مقابل اب
alternative hypothesis
U
فرضیه مقابل
blurt
U
از دهان بیرون انداختن
muzzled
U
دهان بند دهنه
muzzle
U
دهان بند دهنه
slobber
U
اب دهان روان ساختن
gags
U
دهان بند بستن
gag
U
دهان بند بستن
clump block
U
قرقره دهان گشاد
slobbers
U
اب دهان روان ساختن
mouthpart
U
زائده نزدیک دهان
muzzles
U
دهان بند دهنه
muzzling
U
دهان بند دهنه
throw to the wolves
<idiom>
U
به دهان گرگ انداختن
slobbered
U
اب دهان روان ساختن
screw up
U
غنچه کردن دهان
spits
U
اب دهان پرتاب کردن
fondant
U
شیرینی ای که در دهان اب میشود
spit
U
اب دهان پرتاب کردن
slobbering
U
اب دهان روان ساختن
fondants
U
شیرینی ای که در دهان اب میشود
trap
U
نیرنگ فریب دهان
fullmouthed
U
دارای دهان کامل
maw
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
paralysis of the face
U
لغو یا کجی دهان
hagfish
U
مارماهی دهان گرد
orinasal
U
از دهان و بینی درامده
jaws
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
chops
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
he has a loose tongue
U
دهان لقی دارد
gob
[British E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com