English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
threshholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
run way U محوطه دویدن هواپیما
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
departure end U انتهای محوطه دویدن هواپیما
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
departure end U نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
runout U محوطه دویدن
arresting system runout U محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
to start U شروع کردن به دویدن
to break into a run U شروع کردن به دویدن
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
to take a run-up U با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
roll out U دویدن هواپیما روی باند
outer fix U محوطه توقف خارجی هواپیما
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
no wind position U محل نهایی هواپیما
aircraft rigging U تنظیم نهایی هواپیما
run-up [start-up] U نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
scope U نقطه توجه طرح نهایی
He is trying to run before he has learned do walk. <proverb> U او مى خواهد قبل از آنکه راه رفتن را یاد بگیرد شروع به دویدن کند.
tag line U جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
all the way U اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
bomb out U شروع شیرجه از هواپیما
initial point U نقطه شروع
origin U نقطه شروع
origins U نقطه شروع
terminus a que U نقطه شروع
get down to <idiom> U رسیدن به نقطه شروع
initial point U نقطه شروع عملیات
trailhead U نقطه شروع مسیر
offsetting U مبدا نقطه شروع مسابقه
offset U مبدا نقطه شروع مسابقه
landing threshold U نقطه شروع عملیات اب خاکی
jumping off place U شروع بکاری نقطه عزیمت
entry U نقطه شروع پرش یا چرخش
tee shot U ضربه از نقطه شروع بازی گلف
origin U نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
origins U نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
center ice spot U نقطه شروع در مرکز دایره میانی
center face off spot U نقطه شروع در مرکز دایره میانی
air start U طرز قرارگرفتن هواپیما درهوا در شروع مسابقه هواپیمابری
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
firing area U نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
drop point U نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
head spot U نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
turn in point U نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک
computed air release point U نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
ground nadir U نقطه سمت القدم هواپیما درعکاسی هوایی
block time U زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
end U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
staging area U فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
beginning of tape marker U علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
ended U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ends U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
fairways U قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
fairway U قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
best angle of climb airspeed U سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
recycle U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycling U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycles U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
taxiway U محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage U انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
means ends analysis U نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
drop height U ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
Open-plan <adj.> U سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
plan range U در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
telic U نهایی دارای هدف نهایی
classification yard U محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
machinery space U محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
set up U مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
start off U شروع کردن شروع شدن
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
initiation U شروع کار شروع
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
double U دویدن
race U دویدن
raced U دویدن
Running <adj.> U دویدن
doubled up U دویدن
doubled U دویدن
runs U دویدن
to run through U دویدن
races U دویدن
run U دویدن
scuttle U بسرعت دویدن
re-runs U دوباره دویدن
tracked U مسابقه دویدن
tracks U مسابقه دویدن
trig U تر وتمیز دویدن
re-running U دوباره دویدن
track U مسابقه دویدن
to bolt U با سرعت دویدن
re-run U دوباره دویدن
scuttling U بسرعت دویدن
scuttles U بسرعت دویدن
scuttled U بسرعت دویدن
re-ran U دوباره دویدن
winder U دویدن سریع
jog U اهسته دویدن
jogged U اهسته دویدن
jogs U اهسته دویدن
cursorial U مستعد دویدن
footrace U مسابقه دویدن
outrunning U در دویدن جلوافتادن
outrun U در دویدن جلوافتادن
roil U دنبال هم دویدن
run for it <idiom> U به ضرب دویدن
jogging U اهسته دویدن
leap U جستن دویدن
outruns U در دویدن جلوافتادن
leaped U جستن دویدن
leaps U جستن دویدن
on the go <idiom> U مشغول دویدن
running with the ball U با توپ دویدن
jogging U دویدن بصورت یورتمه
jogs U دویدن بصورت یورتمه
base running U دویدن بسوی پایگاه
circling U دویدن در مسیر منحنی
circles U دویدن در مسیر منحنی
dinger U دویدن به پایگاه اصلی
he fell to the ground U دویدن اغازکردبزمین افتاد
circled U دویدن در مسیر منحنی
circle U دویدن در مسیر منحنی
rerun U عمل دوباره دویدن
jogged U دویدن بصورت یورتمه
sprint U با حداکثر سرعت دویدن
sprints U با حداکثر سرعت دویدن
To interrupt someone. To butt in. U تو حرف کسی دویدن
long wind U طاقت زیاد دویدن
sprinted U با حداکثر سرعت دویدن
jog U دویدن بصورت یورتمه
circuit clout U یک امتیاز با دویدن به پایگاه
outkick U تندتر از رقیب دویدن
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
space U محوطه
compound U محوطه
spaces U محوطه
precinct U محوطه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com