Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
release point
U
نقطه رهایی ستون راهپیمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
march outpost
U
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
trail formation
U
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
pace setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march column
U
ستون راهپیمایی
route column
U
ستون راهپیمایی
columns
U
صف ستون راهپیمایی یاموتوری
column
U
صف ستون راهپیمایی یاموتوری
double staggered column
U
ستون راهپیمایی دوبله
release point
U
نقطه رهایی
break off position
U
نقطه رهایی
bomb release point
U
نقطه رهایی بمب
helicopter breakup point
U
نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
route march
U
راهپیمایی در روی جاده راهپیمایی پیاده فرمان قدم راه
route marches
U
راهپیمایی در روی جاده راهپیمایی پیاده فرمان قدم راه
motor march
U
راهپیمایی موتوری راهپیمایی با خودرو
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
marched
U
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
march
U
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marching
U
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marches
U
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
approach march
U
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
bombing height
U
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
pilaster
U
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot
U
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order
U
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
pilaster
U
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma
U
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
baluster
U
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
eustyle
U
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
blocked
U
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
rudder post
U
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
U
از این ستون به آن ستون فرج است
columna rostrata
U
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
hiking
U
راهپیمایی
travelling
U
راهپیمایی
road movement
U
راهپیمایی
hike
U
راهپیمایی
hikes
U
راهپیمایی
hiked
U
راهپیمایی
cell
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft
U
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post
U
از این ستون بان ستون
race walking
U
مسابقه راهپیمایی
administrative march
U
راهپیمایی اداری
drill marching
U
راهپیمایی تمرینی
travelling
U
راهپیمایی کردن
walks
U
مسابقه راهپیمایی
walked
U
مسابقه راهپیمایی
walk
U
مسابقه راهپیمایی
rate of march
U
نواخت راهپیمایی
march unit
U
یکان راهپیمایی
march order
U
ترتیب راهپیمایی
quick march
U
راهپیمایی تند
foot race
U
مسابقه راهپیمایی
road movement table
U
جدول راهپیمایی
road movement graph
U
گرافیک راهپیمایی
angle-leaf
U
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulated
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
march unit
U
قسمتی ازستون راهپیمایی
road movement graph
U
منحنی مسیر راهپیمایی
road movement table
U
جدول حرکت و راهپیمایی
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
walkers
U
شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walker
U
شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
serials
U
سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
serial
U
سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
cadre strength column
U
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
pile
U
ستون ستون لنگرگاه
piled
U
ستون ستون لنگرگاه
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
emancipation
U
رهایی
deliveries
U
رهایی
riddance
U
رهایی
escaping
U
رهایی
deliverance
U
رهایی
escapes
U
رهایی
liveries
U
رهایی
livery
U
رهایی
escape
U
رهایی
delivery
U
رهایی
quietus
U
رهایی
escaped
U
رهایی
abandonment
U
رهایی
goby
U
رهایی
salvation
U
رهایی
rescue
U
رهایی
relief
U
رهایی
escapement
U
رهایی
rescued
U
رهایی
extrication
U
رهایی
rescuing
U
رهایی
rescues
U
رهایی
emanacipation
U
رهایی
bubble cap plate column
U
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
socle
U
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
acentrous
U
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
bomb release line
U
خط رهایی بمب
survival
U
رهایی از انهدام
break off
U
رهایی ازدرگیری
break up value
U
قیمت رهایی
rescued
U
رهایی دادن
survivals
U
رهایی از انهدام
emergency relief
U
رهایی از بلایا
emancipator
U
رهایی دهنده
keep one's head above water
U
رهایی یافتن
disenchantment
U
رهایی از طلسم
acquittance
U
رهایی بخشودگی
disillusioning
U
رهایی از شیفتگی
disillusion
U
رهایی از شیفتگی
to extricate oneself
U
رهایی یافتن
rescues
U
رهایی دادن
rescuing
U
رهایی دادن
get out
U
رهایی یافتن
disillusions
U
رهایی از شیفتگی
dishallucination
U
رهایی ازشیفتگی
to get off
U
رهایی یافتن از
rescue
U
رهایی دادن
to get rid of
U
رهایی یافتن از
release
U
منتشر ساختن رهایی
to save one's neck
U
از دار رهایی یافتن
impasse
U
حالتی که از ان رهایی نباشد
disengagement
U
رهایی از قید یا تعهد
released
U
منتشر ساختن رهایی
dropping angle
U
زاویه رهایی بمب
on one's feet
<idiom>
U
رهایی ازبیماری یا مشکلات
to escape with life and limb
U
سختی رهایی جستن
lead us not into temtation
U
ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
bailment
U
رهایی به قید ضمانت
to escape
[with something]
U
رهایی یافتن
[با چیزی]
releases
U
منتشر ساختن رهایی
redeeming
U
از گرو در اوردن رهایی دادن
saved
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
releases
U
ازاد سازی رهایی واگذاری
released
U
ازاد سازی رهایی واگذاری
release
U
ازاد سازی رهایی واگذاری
redeems
U
از گرو در اوردن رهایی دادن
disencumbrance
U
رهایی ازقیدیاگرفتاری رهاسازی ازقید
saves
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
angular velocity
U
سرعت زاویهای رهایی بمب
to p anyone through danger
U
کسی را از خطر رهایی دادن
redeemed
U
از گرو در اوردن رهایی دادن
get off
U
رهایی یافتن پیاده شدن از
redeem
U
از گرو در اوردن رهایی دادن
redeemer
U
رهایی بخش نجات دهنده
sectors
U
تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector
U
تقسیم دیسک به شیار رهایی
emergency relief
U
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
redeemers
U
رهایی بخش نجات دهنده
save
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
discharge
U
اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharges
U
اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
apotheoses
U
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
angular velocity bombsight
U
دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
apotheosis
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
orphan
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
inextricably
U
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
four freedoms
U
دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com