English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
yield point at elevated temperatures U نقطه تسلیم در دمای بالا
yield point at normal temperature U نقطه تسلیم در دمای بالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
high temperature U دمای بالا
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
creep strength at elevated temperatures U مقاومت خزشی در دمای بالا
yield point U نقطه تسلیم
yeild point U نقطه تسلیم
celsius temperature scale U مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
top dead center U نقطه مرگ بالا
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
dead center position U نقطه مرگ بالا یا پایین
compression pressure U فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
image printer U چاپگر نقطه ماتریسی که قابلیت تولید خروجی متن وگرافیک با کیفیت بالا را دارد
after top center U تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ بالا
before top center U تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ بالا
centigrade temperature scale U مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
delivery U تسلیم در CL یکی ازشرایط اساسی اعتبار سند این است که پس از تنظیم و امضاو مهر به طرف " تسلیم "شود
deliveries U تسلیم در CL یکی ازشرایط اساسی اعتبار سند این است که پس از تنظیم و امضاو مهر به طرف " تسلیم "شود
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
to give up the ghost U جان تسلیم کردن روح تسلیم کردن
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
identic notes U منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
total temperature U دمای کل
neel temperature U دمای نل
critical isotherm U هم دمای بحرانی
white heat U دمای سفید
wet bulb temperature U دمای تر مخزن
critical temperature U دمای بحرانی
cryogenic temperature U دمای سرمازایی
ambient temperature U دمای محیط
room temperature U دمای اتاق
reduced temprature U دمای کاهیده
effective temperature U دمای موثر
equiviscous temperature U دمای همدوسندگی
brightness temperature U دمای درخشایی
brittle temperature U دمای شکنندگی
curie temperature U دمای کوری
brittleness temperature U دمای شکنندگی
specific heat U دمای ویژه
transition temperature U دمای تحول
transition temperature U دمای فراگذری
transition temperature U دمای تبدیل
annealing temperature U دمای تابکاری
annealing point U دمای تابکاری
aniline point U دمای انیلینی
barrel temperature U دمای پاتیل
internal temperature U دمای درونی
inversion temperature U دمای وارونگی
absolute temperature U دمای مطلق
optimum temperature U دمای بهینه
operating temperature U دمای عملیاتی
kelvin temperature U دمای کلوین
boyle's temperature U دمای بویل
maximum temperature U دمای ماکزیمم
mixture temperature U دمای اختلاط
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
isothermal process U تحول در دمای ثابت
critical isotherm U منحنی هم دمای بحرانی
glass transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
rubbery transition temperature U دمای تبدیل لاستیکی
exhaust gas temperature U دمای گاز خروجی
glasy trainsition temperature U دمای تبدیل شیشهای
absolute boiling point U دمای جوش مطلق
gamma transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
dry bulb temperature U دمای خشک مخزن
geothermal gradient U گرادیان دمای زمین
t.g U دمای تبدیل شیشهای
condensed mercurytemperature U دمای جیوه متراکم
heat deflection temperature U دمای انحراف گرمایی
thermodynamic temperature scale U مقیاس دمای ترمودینامیکی
thershold temperature U استانه دمای ذرات
blackbody temperature U دمای جسم سیاه
rankine temperature scale U مقیاس دمای رانکین
absolute temperature scale U مقیاس دمای مطلق
approximate absolute temperature U دمای مطلق تقریبی
absolute scale U مقیاس دمای مطلق
geothermal gradient U شیب دمای زمین
softening temperature U دمای نرم شدن
rankin temperature scale U مقیاس دمای رانکین
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
compressor inlet temperature U دمای گازهای ورودی کمپرسور
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
ambient U متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
ice point U دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
bayonet thermocouple probe U قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
cryogenic memory U رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
reference junction U اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
burn in U فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
austempering U تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
icebox rivet U میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
surrenders U تسلیم
deliveries U تسلیم
livery U تسلیم
compromis U تسلیم
submission U تسلیم
non resistance U تسلیم
consignation U تسلیم
surrender U تسلیم
resignation U تسلیم
surrendered U تسلیم
resignations U تسلیم
delivery U تسلیم
capitulation U تسلیم
quietism U تسلیم
deference U تسلیم
self submission U تسلیم
surrendering U تسلیم
resigns U تسلیم
compliance U تسلیم
liveries U تسلیم
resign U تسلیم
renditions U تسلیم
rendition U تسلیم
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
lodgement U تسلیم عرضحال
hand over U تسلیم کردن
hand on U تسلیم کردن
incompliance U عدم تسلیم
capitulation U تسلیم بلاشرط
yielding U تسلیم شدن
infeoff U تسلیم کردن
give up U تسلیم کردن
give in U تسلیم شدن
prehension U گرفتن تسلیم
consign U تسلیم کردن
never say die U تسلیم نشو
delivering U تحویل تسلیم
extraditable U تسلیم کردنی
consigned U تسلیم کردن
recreant U تسلیم شونده
quitting U تسلیم شدن
quit U تسلیم شدن
irrefragable U تسلیم نشدنی
consigning U تسلیم کردن
consigns U تسلیم کردن
obeys U تسلیم شدن
betraying U تسلیم کردن
betrays U تسلیم کردن
commit U تسلیم کردن
commits U تسلیم کردن
Unconditional surrender. U تسلیم بلاشرط
committed U تسلیم کردن
committing U تسلیم کردن
give oneself up <idiom> U تسلیم شدن
pushover U زود تسلیم
betray U تسلیم کردن
acquiescing U تسلیم شدن
betrayed U تسلیم کردن
acquiescently U از روی تسلیم
acquiesce U تسلیم شدن
acquiesces U تسلیم شدن
yield stress U تنش تسلیم
yielder U تسلیم کننده
give up <idiom> U تسلیم شدن
hold the line <idiom> U تسلیم نشدن
throw in the towel <idiom> U تسلیم شدن
resignedly U با تسلیم به قضا
surrendering U تسلیم شدن
surrenders U تسلیم شدن
surrendered U تسلیم شدن
surrender U تسلیم شدن
inexorable U تسلیم نشدنی
submit U تسلیم کردن
submits U تسلیم کردن
submitted U تسلیم کردن
submitting U تسلیم کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com