Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chine
U
نقطه اتصال کناره ها و کف قایق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
quarter
U
یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
point of tow
U
نقطه یدک ناو یا قایق
junction
U
نقطه اتصال
junctions
U
نقطه اتصال
joining point
U
نقطه اتصال
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
mooring
U
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
terminals
U
نقطه اتصال الکتریکی
terminal
U
نقطه اتصال الکتریکی
access point
U
نقطه اتصال خط به قوس
spot weld
U
اتصال نقطه جوش
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
canopy
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
sidelay
U
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
U
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
fibre
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibres
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
U
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
tack
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
RJ connector
U
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
slip road
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
leads
U
قطب اتصال سیم اتصال
cascade connection
U
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminals
U
محل اتصال پیچ اتصال
lead
U
قطب اتصال سیم اتصال
ramp
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal
U
محل اتصال پیچ اتصال
ramps
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
boat space
U
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
showboat
U
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
lip
U
کناره
bordering
U
کناره
margine
U
کناره
edges
U
کناره
edge
U
کناره
bordered
U
کناره
fringe
U
کناره
margent
U
کناره
fringes
U
کناره
sides
U
کناره
side
U
کناره
margin
U
کناره
rims
U
کناره
rim
U
کناره
margins
U
کناره
listel
U
کناره
border
U
کناره
stand offish
U
کناره گیر
bolt rope
U
طناب کناره
stand-offish
U
کناره گیر
renouncement
U
کناره گیری
seceder
U
کناره گیر
separatism
U
کناره گیری
bank
U
کناره توده
sea board
U
کناره دریا
standoffish
U
کناره گیر
retired ness
U
کناره گیری
banks
U
کناره توده
stand offish
U
کناره جو غیرمعاشر
stand-offish
U
کناره جو غیرمعاشر
detachment
U
کناره گیری
bank paving
U
فرش کناره
map margin
U
کناره نقشه
attrition
U
کناره گیری
renunciation
U
کناره گیری
resignations
U
کناره گیری
resignation
U
کناره گیری
bordered
U
کناره مرز
To go into solitude . To become aloof .
U
کناره گرفتن
side
U
پهلو کناره
border
U
کناره مرز
edges
U
کناره تیزی
levee
U
کناره رودخانه
contour
U
خط کناره نما
bordering
U
کناره مرز
demission
U
کناره گیری
demit
U
کناره گرفتن از
abdication
U
کناره گیری
detachments
U
کناره گیری
threctia
U
کناره گیری
to declare off
U
کناره کردن از
aloof
U
کناره گیر
isolation
U
کناره گیری
scratching
U
کناره گیری
scratches
U
کناره گیری
scratched
U
کناره گیری
scratch
U
کناره گیری
sides
U
پهلو کناره
retiring
U
کناره گیر
edge
U
کناره تیزی
offishness
U
کناره جویی
to stand a. off
U
کناره گرفتن
featheredge
U
کناره تیز
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
aprons
U
کناره داخلی پیست
bankside
U
کناره دریا ورودخانه
bankside
U
پشته یا کناره رود
nonintervention
U
سیاست کناره گیری
he threatened or resingn
U
که کناره گیری خواهدکرد
to seclude oneself
U
کناره گیری کردن
to keep one's distance
U
کناره گیری کردن
abdicative
U
مایه کناره گیری
to give wide berth to
U
کناره گیری کردن از
throw up
U
کناره گیری کردن از
chimney-cheek
U
[کناره باز شومینه]
avoidance
U
کناره گیری احتراز
apron
U
کناره داخلی پیست
seceding
U
کناره گیری کردن
retire
U
کناره گیری کردن
retires
U
کناره گیری کردن
sidewall
U
کناره لاستیک اتومبیل
secede
U
کناره گیری کردن
seceded
U
کناره گیری کردن
sideliner
U
ادم کناره گیر
contours
U
خطوط کناره نما
hold aloof
U
کناره گیری کردن
resignations
U
کناره گیری تفویض
secedes
U
کناره گیری کردن
resignation
U
کناره گیری تفویض
bank effect
U
اثر کناره رودخانه
sheetlines
U
خطوط کناره نقشه
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
side wall of stairs
U
جان پناه کناره پلکان
retreat
U
عقب نشینی کناره گیری
resigns
U
کناره گرفتن تفویض کردن
withdrawals
U
کناره گیری از مسابقه تکواندو
withdrawal
U
کناره گیری از مسابقه تکواندو
to keep oneself to oneself
U
کناره گیری ازمردم کردن
to retire in to oneself
U
از جامعه کناره گیری کردن
to throw up
U
کناره گیری کردن از استعفادادن از
resign
U
کناره گرفتن تفویض کردن
retreated
U
عقب نشینی کناره گیری
indirect bank protection
U
کناره بندی غیر مستقیم
retreating
U
عقب نشینی کناره گیری
retreats
U
عقب نشینی کناره گیری
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
neatline
U
خطوط باریک حدود کناره نقشه
abdicating
U
کناره گیری کردن استعفا دادن
to resign one's seat
U
از جای مجلسی خود کناره گرفتن
abdicate
U
کناره گیری کردن استعفا دادن
abdicated
U
کناره گیری کردن استعفا دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com