English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mercator chart U نقشه قائم الزاویه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rectangular U قائم الزاویه
right-angled U قائم الزاویه
right angled triangle U مثلث قائم الزاویه
hypotenuse U وتر مثلث قائم الزاویه
hypotenuses U وتر مثلث قائم الزاویه
leg U ساق مثلث قائم الزاویه
legs U ساق مثلث قائم الزاویه
universal transverse mercator U سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
transverse mercator U سیستم تصویر مرکاتور سیستم قائم الزاویه مرکاتور
equiangular U متساوی الزاویه
right triangle مثلث قایم الزاویه [ریاضی]
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
upright U قائم
vertical U قائم
vertical tail U دم قائم
plumb line U خط قائم
righted U قائم
right U قائم
upstanding U قائم
normal U قائم
plumb lines U خط قائم
erects U قائم
orthogonal U قائم
erect U قائم
perpendecular U قائم
erected U قائم
righting U قائم
erecting U قائم
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
vertical bulking U کمانش قائم
righted U قائم نگاهداشتن
local vertical U قائم محلی
righting U قائم نگاهداشتن
vicars U قائم مقام
envelopment U احاطه قائم
substitute U قائم مقام
substituted U قائم مقام
right U قائم نگاهداشتن
vertical axis U محور قائم
envelop U احاطه قائم
enveloped U احاطه قائم
enveloping U احاطه قائم
envelops U احاطه قائم
deputy U قائم مقام
deputies U قائم مقام
locumtenens U قائم مقام
substituting U قائم مقام
true vertical U قائم واقعی
normal vector U بردار قائم
subrogation U قائم مقامی
normal plane U صفحه قائم
subsitute U قائم مقام
normal axis U محور قائم
ordinate U بعد قائم
semierect U نیمه قائم
vicar U قائم مقام
locums U قائم مقام
locum U قائم مقام
surreptitiously U قائم مقام
perpendecular U خط عمودی یا قائم
quadratic U منشور قائم
self consistent U قائم بالذات
self perpetuation U قائم بذات
normal acceleration U شتاب قائم
successor U قائم مقام
apeak U عمودی قائم
vertical photograph U عکس قائم
vice-chancellors U قائم مقام
vice chancellor U قائم مقام
surrogates U قائم مقام
propping U تقویت قائم
surrogate U قائم مقام
vice-chancellor U قائم مقام
abeam U قائم بر مسیرحرکت
vertical speed U سرعت قائم
prop U تقویت قائم
vertical force U نیروی قائم
vertical circle U دایره قائم
vertical creep U وارفتگی قائم
stake U قائم کردن
vertical cut U برش قائم
staked U قائم کردن
vertical drop U ابشار قائم
vertical envelopement U احاطه قائم
propped U تقویت قائم
substantive U قائم بذات
stakes U قائم کردن
increate U قائم بالذات
high angle U تیر قائم
vertical probable error U اشتباه احتمالی قائم
ablique coordinates U دستگاه مختصات قائم
short scope buoy U بویه شناور قائم
recoil pit U چاله تیر قائم
sheathing U تخته بندی قائم
deputy U قائم مقام جانشین
deputy U نایب قائم مقام
commercial procuration U قائم مقام تجارتی
deputies U قائم مقام جانشین
deputies U نایب قائم مقام
commercial representative U قائم مقام تجارتی
right cone U مخروط قائم [ریاضی]
consular agent U قائم مقام کنسول
deputy minister U قائم مقام وزیر
vertical envelopement U حرکت دورانی قائم
prime vertical circle U دایره قائم اصلی
procousul U قائم مقام کنسول
plane of departure U سطح قائم تیر
zenith U نقطه قائم بر نافر
surrogate U قائم مقام شدن
wedges U اسکنه کولاس قائم
surrogates U قائم مقام شدن
vertical photograph U عکس هوایی قائم
upload U همنه قائم نیرو
wedging U اسکنه کولاس قائم
wedged U اسکنه کولاس قائم
wedge U اسکنه کولاس قائم
vertical deformation U تغییر شکل قائم
vicegerent U جانشین قائم مقام
vertical center line illusion U خطای خط قائم مرکزی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
substituting U قائم مقام جایگزین کردن
deputy primeminister U قائم مقام نخست وزیر
plane of departure U سطح قائم مسیر گلوله
vicarial U وابسته به خلیفه قائم مقامی
subrogate U قائم مقام تعیین کردن
vertical probable error U خطای اصابت قائم گلوله
plumb U سطح قائم صفحه شاغول
substitute U قائم مقام جایگزین کردن
substituted U قائم مقام جایگزین کردن
plane of site U سطح قائم مار بر سکوی تیر
zenith U اوج محور قائم بر افق نقاط
x plate U صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
rakes U زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
raking U زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
rake U زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
upload U نیروئی که به صورت قائم بطرف بالا عمل میکند
z correction U تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
buttock lines U نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
theodolites U دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
theodolite U دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
web U جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
webs U جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
ventral U تیغه قائم یا مایل بصورت ثابت یا لولایی در زیر یا عقب هواپیما
gust alleviation U سیستم دینامیکی برای کاهش اثر تندبادهای قائم روی هواپیما
ride control U سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
fan marker U نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
nibbler U ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
compounding a felony U سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
real representative U قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
h engine U موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
mush U افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
y plates U صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
whip stall U شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
joggles U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
distortions U نسبت اشل قائم به اشل افقی در مدلها
internunico U فرستاده پاپ قائم مقام نماینده پاپ
distortion U نسبت اشل قائم به اشل افقی در مدلها
loft bombing U بمباران از ارتفاع زیاد بمباران قائم
mounted map U نقشه
charts U نقشه
map maker U نقشه کش
cartograph U نقشه
scheme U نقشه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com