Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pipe dream
U
نقشه خیالی و موهوم
pipe dreams
U
نقشه خیالی و موهوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fantasies
U
هوس نقشه خیالی
fantasy
U
هوس نقشه خیالی
superstitious
U
موهوم پرست موهوم
romanticize
U
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticized
U
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticizes
U
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticizing
U
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticising
U
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticises
U
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticised
U
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
graustark
U
سر زمین خیالی داستان خیالی
fictitious
U
موهوم
mythical
U
موهوم
imaginary
U
موهوم
an imaginary line
U
خط موهوم
mythus
U
شخص موهوم
superstitions
U
خرافات موهوم
superstitions
U
موهوم پرستی
superstition
U
موهوم پرستی
fictitious dividens
U
منافع موهوم
imaginarily
U
بطور موهوم
fool's paradise
U
خوشحالی موهوم
superstition
U
خرافات موهوم
imagnarily
U
بطور موهوم
superstitiousness
U
موهوم پرستی
delusive
U
موهوم واهی
fictious dividened
U
منافع موهوم
notionally
U
بطور موهوم
superstitiously
U
از روی موهوم پرستی
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
U
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
aclinic line
U
خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
storage map
U
نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet
U
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
laputan
U
خیالی
fantastic
U
خیالی
illusional
U
خیالی
dreamiest
U
خیالی
fantastical
U
خیالی
dreamy
U
خیالی
viewy
U
خیالی
fantasmal
U
خیالی
dreamier
U
خیالی
brainchild
U
خیالی
chimerical
U
خیالی
poetic
U
خیالی
romantically
U
خیالی
romantics
U
خیالی
vagariously
U
خیالی
visional
U
خیالی
fanciful
U
خیالی
abandons
U
بی خیالی
abandoning
U
بی خیالی
insubstantial
U
خیالی
fictitious
U
خیالی
abandon
U
بی خیالی
romantic
U
خیالی
imaginary
U
خیالی
phantasmic
U
خیالی
metaphsical
U
خیالی
phantasmal
U
خیالی
phantasy
U
خیالی
visionary
U
خیالی
visionaries
U
خیالی
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
false stereo
U
تصویر خیالی
Utopias
U
خیالی و تصوری
Utopia
U
خیالی و تصوری
delusory
U
وهمی یا خیالی
sobriquet
U
لقب خیالی
dreamful
U
غیرواقعی خیالی
f.claims
U
دعاوی خیالی
eidolon
U
تصویر خیالی
unrealistically
U
خیالی تصوری
bizarre
U
خیالی وهمی
soubriquets
U
لقب خیالی
sobriquets
U
لقب خیالی
babel
U
طرح خیالی
unrealistic
U
خیالی تصوری
accidencental color
U
رنگ خیالی
phantom
U
خیالی روح
phantoms
U
خیالی روح
fancifully
U
بطور خیالی
fancy picture
U
عکس خیالی
humoresque
U
تصنیف خیالی
abstracting
U
مطلق خیالی
abstract
U
مطلق خیالی
soubriquet
U
لقب خیالی
undreamed of
U
خیالی رویایی
notional income
U
درامد خیالی
kinephantom
U
حرکت خیالی
imaginativeness
U
خیالی بودن
fantast
U
ادم خیالی
imagnarily
U
بطور خیالی
ideative
U
خیالی اندیشهای
ideational
U
خیالی اندیشهای
fine spun
U
دقیق خیالی
fantastically
U
بطور خیالی
abstracts
U
مطلق خیالی
image
U
تصور خیالی
shangri
U
بهشت خیالی
spectral
U
خیالی طیفی
fantasia
U
اهنگ خیالی
fantasie
U
اهنگ خیالی
suppositious
U
فرضی خیالی
vagarious
U
خیالی وهمی
phantom limb
U
اندام خیالی
images
U
تصور خیالی
spandrel
U
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
simulacrum
U
صورت خیالی خیال
to chuck up the sponge
U
از خیالی دست کشیدن
pruriently
U
از روی هرزه خیالی
extravaganza
U
ازیک شخصیت خیالی
extravaganzas
U
ازیک شخصیت خیالی
A castle in the air. Wishful thinking.
U
آرزوی واهی ( خیالی)
visionist
U
ادم خیالی یاغیرعملی
unreal
U
غیر واقعی خیالی
idealism
U
سبک هنری خیالی
wonderlands
U
کشور زیبای خیالی
false stereo
U
تصویربرجسته بین خیالی
fictitious force
U
نیروی خیالی
[فیزیک]
mirages
U
نقش بر اب امر خیالی
mirage
U
نقش بر اب امر خیالی
imaginary friends
U
دوستان خیالی
[روانشناسی]
wonderland
U
کشور زیبای خیالی
utopian
U
خیالی و غیر عملی
shadowed
U
بحریف خیالی مشت زدن
surrealism
U
سبک نگارش خیالی سوررئالیسم
shadowing
U
بحریف خیالی مشت زدن
liliputian
U
وابسته به جزیره خیالی لی لی پوت
shadow
U
بحریف خیالی مشت زدن
fantasticality
U
طبیعت خیالی یاوسواسی بوالهوسی
shadows
U
بحریف خیالی مشت زدن
fantastico
U
ادم خیالی و خنده اور
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
whim wham
U
شیی ء یا چیز هوس انگیز و خیالی
phantasmagorias
U
منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
She has a twisted mind .
U
آدم کج خیالی است ( سوء ظن دارد )
phantasmagoria
U
منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
To live in a fools paradise .
U
گول خوشیهای خیالی وزود گذر را خوردن
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
idealizing
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizes
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealized
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealising
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealises
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealised
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealize
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
to be on a guilt trip
<idiom>
U
احساس خیالی داشتن که مقصر هستنند
[اصطلاح روزمره]
paranoia or noea
U
دیوانگی خیالی که دران انسان مردم دیگر رازیردست وسزاوارمی پندارد
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation
U
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
adventure game
U
بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
fools paradise
U
خوشی بی اساس یا خیالی الکی خوشی
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
virtual
U
حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
draftsman
U
نقشه کش
charts
U
نقشه
charting
U
نقشه
cartograph
U
نقشه
scheme
U
نقشه
plan view
U
نقشه کف
cartographer
U
نقشه کش
planless
U
بی نقشه
plat
U
نقشه
plotless
U
بی نقشه
cartographers
U
نقشه کش
schemed
U
نقشه
map maker
U
نقشه کش
mounted map
U
نقشه
visual aid
U
نقشه
schemes
U
نقشه
rambling
U
بی نقشه
designer
U
نقشه کش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com