English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inset U نقشه تکمیلی
insets U نقشه تکمیلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
advanced unit training U اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
supplemented U تکمیلی
supplementary U تکمیلی
supplement U تکمیلی
supplementing U تکمیلی
supplements U تکمیلی
complementary U تکمیلی
supplemental U تکمیلی
complemental U تکمیلی
supplemantary U تکمیلی
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
completion test U ازمون تکمیلی
writ in aid U حکم تکمیلی
filler depot U انبار تکمیلی
subsidiary foods U غذاهای تکمیلی
supplementary U تکمیلی پس اورده
feeder report U گزارشات تکمیلی
supplementary charge U خرج تکمیلی
supplementary maintenance U نگهداشت تکمیلی
supplementary position U موضع تکمیلی
supplementary punishment U مجازات تکمیلی
complementary demand U تقاضای تکمیلی
supplementary income U درامد تکمیلی
adjuvent therapy U درمان تکمیلی
supplemental U موضع تکمیلی
superelevation U تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
finishes U دست کاری تکمیلی
supplementary U موضع تکمیلی اضافی
complementary angle of site U تصحیح تکمیلی تراز
advanced individual training U اموزش تکمیلی انفرادی
finishing touch U دست کاری تکمیلی
advance individual training آموزش تکمیلی انفرادی
finish U دست کاری تکمیلی
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
sustainer U خرج تکمیلی موشک
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
value added reseller U فروشنده تکمیلی دسته دوم
augmentation support set U دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
complementary metal oxide semiconductor U نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
complementary range U برد مربوط به زاویه تصحیح تکمیلی تراز
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
designs U نقشه
mounted map U نقشه
plan view U نقشه کف
draftsmen U نقشه کش
charts U نقشه
draughtsmen U نقشه کش
draughtsman U نقشه کش
planless U بی نقشه
rambling U بی نقشه
plot U نقشه
cartographers U نقشه کش
map maker U نقشه کش
chart U نقشه
charted U نقشه
drawing U نقشه
draftsman U نقشه کش
plots U نقشه
cartographer U نقشه کش
plotted U نقشه
charting U نقشه
drawings U نقشه
modelled U نقشه
map U نقشه
schemed U نقشه
schemes U نقشه
visual aid U نقشه
modeled U نقشه
model U نقشه
maps U نقشه
planners U نقشه کش
planner U نقشه کش
outlining U نقشه
outlines U نقشه
outlined U نقشه
outline U نقشه
tracers U نقشه کش
program U نقشه
programs U نقشه
projects U نقشه
projected U نقشه
project U نقشه
models U نقشه
cartograph U نقشه
designer U نقشه کش
designers U نقشه کش
plans U نقشه
plotless U بی نقشه
plan U نقشه کف
plan U نقشه
tracer U نقشه کش
scheme U نقشه
design U نقشه
plat U نقشه
plans U نقشه کف
ground plan U نقشه مسطحه
base map U نقشه مبنا
chartography U نقشه کشی
detail drawing U نقشه جزئیات
surveyors U نقشه بردار
abbazzo U طرح نقشه
ground plans U نقشه مسطحه
constant helm plan U نقشه زیگزاگ
detail drawing U نقشه تفصیلی
cadastral map U نقشه ثبتی
energy pattern U نقشه انرژی
cadastral map U نقشه استراتژیکی
base map U نقشه مادر
brodmann's map U نقشه برودمن
bleeding edge U حاشیه نقشه
bi margin format U نقشه دو حاشیهای
battle pin U سنجاق نقشه
battle map U نقشه جنگی
chart desk U میز نقشه
chart series U سری نقشه ها
designment U نقشه کشی
construction drowling U نقشه کارگاهی
general plan U نقشه عمومی
contour map U نقشه برجسته
general plan U نقشه کلی
floor plan U نقشه اشکوب
control map U نقشه مادر
cognitive map U نقشه شناختی
land surveying U نقشه برداری
approval of plan U تصویب نقشه
chartography U ترسیم نقشه
base map U نقشه پایگاه
plat U نقشه مسطحه
star chart U نقشه ستارگان
stereotaxic atlas U نقشه مغز
storage map U نقشه حافظه
strategic map U نقشه نظامی
strategic plan U نقشه جنگ
structural draftsman U نقشه کش ساختمانی
structural drawing U نقشه ساختمانی
synoptic chart U نقشه هوازی
tabular drawing U نقشه شیب
topographer U نقشه بردار
situation map U نقشه وضعیت
site plan U نقشه محل
polar diagram U نقشه قطبی
power play U نقشه تهاجمی
process chart U نقشه عملیات
relief emboss U نقشه برجسته
relief map U نقشه برجسته
rescale U نقشه کشیدن
schematic diagram U نقشه رادیو
scheme of life U نقشه زندگی
site plan U نقشه جایگاه
topographic map U نقشه توپوگرافی
topographic map U نقشه برجسته
map U نقشه [جغرافیا]
to make plans U نقشه ریختن
to forge out plans U نقشه ریختن
key map U نقشه راهنما
war plan U نقشه جنگی
weather map U نقشه هواشناسی
have had it (with someone or something) <idiom> U نقشه کشیدن
weaving draft U نقشه فرش
weaving draft U نقشه بافت
power struggle U نقشه تهاجمی
geographic map U نقشه جغرافیایی
key map U نقشه راهنما
key plan U نقشه راهنما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com