English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
surveying U نقشه برداری ممیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
land surveying U نقشه برداری
mapping U نقشه برداری
surveys U نقشه برداری
surveyed U نقشه برداری
survey U نقشه برداری
surveying U نقشه برداری
topography U نقشه برداری
surveying polygon U شبکه نقشه برداری
surveying U مساحی نقشه برداری
survey land U نقشه برداری زمین
survey control U کنترل نقشه برداری
mapping U نقشه برداری کردن
surveys U نقشه برداری زمینی
tacheometer U دوربین نقشه برداری
cadastral survey U نقشه برداری زمینی
surveyed U نقشه برداری زمینی
surveyers notebook U دفتر نقشه برداری
surveyor's staff U ژالون نقشه برداری
stencil plate U الگوی نقشه برداری
chain survey U نقشه برداری زنجیری
flying levels U خط تراز نقشه برداری
surveying insatrument U اسباب نقشه برداری
aerial survey U نقشه برداری هوایی
surveying instrument U الات نقشه برداری
surveying error U خطای نقشه برداری
survey U نقشه برداری زمینی
field survey U نقشه برداری زمینی
ground survey U نقشه برداری زمینی
topographical surveying U نقشه برداری ارتفاعی
leveling staff U ژالون نقشه برداری
photomap U نقشه برداری بوسیله عکاسی
relief U نقشه برداری عوارض زمین
sight front U دید جلو در نقشه برداری
connection survey U نقشه برداری منطقه ربط
alidade U یکی از وسایل نقشه برداری
gunter's chain U متر فلزی نقشه برداری
back sight U دید عقب در نقشه برداری
line of sight U مسیر دید در نقشه برداری
survey control U نقطه کنترل نقشه برداری
survey control U سیستم کنترل نقشه برداری
triangulation survey U نقشه برداری به روش مثلث بندی
tribrach U گهواره نصب دوربین نقشه برداری
assumed orientation U توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
triangulation U روش مثلث بندی در نقشه برداری
geodetic control U نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
hypsography U نقشه برداری از کوه هاوارتفاعات زمین
surveyed chart U طرح تیر نقشه برداری شده
line offset method U روش نقشه برداری از یک مسیر منحنی
hydrography U نقشه برداری از ابهای روی زمین
master plot U نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
chorography U نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
intermediate sight U توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
long base method U روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
cadastral surveys U عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
geodetic surveying U تعیین شکل وابعاد زمین ازطریق نقشه برداری
plane table U سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
survey information center U مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
stadia points U تارهای فاصله سنج دردوربینهای چشمی و نقشه برداری
traingulation U تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
reticle U تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
horizontal control U کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
selenodetic U امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
bench mark U نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
constant of the cone U زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
datum point U نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
bessel method U پیدا کردن محل توقفگاه به روش بسل سیستم نقشه برداری بسل
lambert projection U سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
reference datum U سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
xerographic U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
datum U سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
hectograph U ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
controllership U ممیزی
censorship U ممیزی
censeur U ممیزی
auditorship U ممیزی
audit trail U رد ممیزی
surveys U ممیزی
surveyed U ممیزی
survey U ممیزی
audits U ممیزی دفاترمحاسباتی
verification U تحقیق ممیزی
audit departmant U اداره ممیزی
controlment U منع ممیزی
verifying U ممیزی کردن
verify U ممیزی کردن
verifies U ممیزی کردن
cadastral survey U ممیزی زمین
verified U ممیزی کردن
audits U ممیزی کردن
unexamined <adj.> U ممیزی نشده
audited U ممیزی کردن
audit U ممیزی دفاترمحاسباتی
audit U ممیزی کردن
surveys U ممیزی کردن
survey U ممیزی کردن
surveyed U ممیزی کردن
unchecked <adj.> U ممیزی نشده
uninspected <adj.> U ممیزی نشده
unaudited <adj.> U ممیزی نشده
unevaluated <adj.> U ممیزی نشده
unverified <adj.> U ممیزی نشده
audited U ممیزی دفاترمحاسباتی
auditing U ممیزی کردن
auditing U ممیزی دفاترمحاسباتی
untested <adj.> U ممیزی نشده
controlling U نظارت و ممیزی کردن
control U نظارت و ممیزی کردن
audits U ممیزی رسیدگی کردن
census U احصائیه ممیزی مالیاتی
censuses U احصائیه ممیزی مالیاتی
controls U نظارت و ممیزی کردن
controllable U قابل ممیزی یا بازرسی
audited U ممیزی رسیدگی کردن
audit U ممیزی رسیدگی کردن
auditing U ممیزی رسیدگی کردن
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
cadastral U مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
assessments U ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment U ممیزی مالیات وضع مالیات
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
decerebration U مخ برداری
vectors U برداری
vector U برداری
embodiment U در برداری
duplicated U نسخه برداری
duplicates U نسخه برداری
lobectomy U قطعه برداری
ovariectomy U تخمدان برداری
stripping U قالب برداری
insurability U بیمه برداری
photogeny U عکس برداری
duplicating U نسخه برداری
copies U کپی برداری
metal cutting work U براده برداری
utilization U بهره برداری
samplery U نمونه برداری
copying U نسخه برداری
i know him by his step U از گام برداری
ingathering U خرمن برداری
copy U کپی برداری
metal cutting U براده برداری
hemispherectomy U نیمکره برداری
swindle U کلاه برداری
swindled U کلاه برداری
swindles U کلاه برداری
copying U کپی برداری
copy U نسخه برداری
gyrectomy U شکنج برداری
duplicate U نسخه برداری
utilisations U بهره برداری ها
cannibalization U قطعه برداری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com