Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
classical theory
U
نظریه کلاسیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
classical theory of money
U
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
quantity theory of money
U
حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
Other Matches
stages theory of economic growth
U
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classic
U
کلاسیک
classics
U
کلاسیک
classical
U
کلاسیک
academic assault
U
یورش کلاسیک
pseudoclassic
U
کلاسیک کاذب
classical system
U
دستگاه کلاسیک
pseudoclassic
U
شبه کلاسیک
orthodox school
U
مکتب کلاسیک
non quantized system
U
دستگاه کلاسیک
classical variation
U
واریاسیون کلاسیک
classical psychoanalysis
U
روانکاوی کلاسیک
classic armes
U
سلاحهای کلاسیک
classic war
U
جنگ کلاسیک
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
classical bononi defence
U
دفاع بنونی کلاسیک
Orinthian Order
U
معماری کلاسیک
[در یونان و رم]
classical economics
U
علم اقتصاد کلاسیک
classical economics
U
مکتب کلاسیک در اقتصاد
liberal school
U
مکتب اقتصادی کلاسیک
classical conditioning
U
شرطی سازی کلاسیک
classical mechanics
U
مکانیک کلاسیک
[فیزیک]
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
postclassical
U
مربوط به دوره بعد از کلاسیک
husk
U
[تزئینات کلاسیک شبیه حلقه گل]
composer
U
آهنگ ساز
[بیشتر موسیقی کلاسیک]
kata
U
فنون کلاسیک و منتخب جودو فرم
antefixum
U
[حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
lion
U
[حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
antefix
U
[حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
geison
U
[سنگ سیاه در قسمت بالایی کتیبه های کلاسیک]
hypotrachelion
[um]
U
[در معماری کلاسیک قسمتی بین سرستون و میله ستون]
abuse
U
[خطاهای داده شده در شکل های معماری کلاسیک]
radical economists
U
منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
guilloche
U
[تزئینات کلاسیک با نوار یا قیان به هم تابیده شده]
[معماری]
encarpus
U
[در معماری کلاسیک آراستن تمثیل ها بوسیله هلال گل، میوه و برگ]
Hiberno-romanesque
U
[سبک ساختمان های کلاسیک در ایرلند قرن ده تا بیست میلادی]
Lous quatorze
U
[سبک فرانسوی معماری باروک و کلاسیک در زمان لوپی چهاردهم]
egg-and-dart
U
[تزئینات کلاسیک با ابزار محدب به شکل تخم مرغ و نیش]
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
classical economics
U
نظرپیروان ان عدم دخالت دولت در امور اقتصادی است وپیروان ان را اقتصادیون کلاسیک گویند
free stroke
U
کشیدن ساده سیم گیتار
[کلاسیک]
[انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
Free style
U
[سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
bay-leaf
U
[تزئینات کلاسیک بر طبق برگ خشک کرده ی برگ بو]
rest stroke
U
کشیدن سیم گیتار
[کلاسیک]
[انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
viewpoint
U
نظریه
viewpoints
U
نظریه
outlook
U
نظریه
comment
U
نظریه
thebe
U
نظریه
queuing theory
U
نظریه صف
queing theory
U
نظریه صف
in the light of
U
نظریه
two cents worth
<idiom>
U
نظریه
theorems
U
نظریه
suggestion
U
نظریه
notion
U
نظریه
notions
U
نظریه
opinion
U
نظریه
opinions
U
نظریه
point of view
U
نظریه
points of view
U
نظریه
position
U
نظریه
view
U
نظریه
viewed
U
نظریه
suggestions
U
نظریه
viewing
U
نظریه
commented
U
نظریه
commenting
U
نظریه
recommendation
U
نظریه
recommendations
U
نظریه
views
U
نظریه
positioned
U
نظریه
lookouts
U
نظریه
theory
U
نظریه
theories
U
نظریه
lookout
U
نظریه
theorem
U
نظریه
tetrachromatic theory
U
نظریه چهاررنگی
probability theory
U
نظریه احتمال
maxwellian view
U
نظریه ماکسولی
probability theory
U
نظریه احتمالات
learning theory
U
نظریه یادگیری
replacement theory
U
نظریه جایگزینی
logic theory
U
نظریه منطقی
transformism
U
نظریه تطور
local theory
U
نظریه اختصاصی
molecular theory
U
نظریه مولکولی
network theory
U
نظریه شبکه
noncontinuity theory
U
نظریه ناپیوستگی
one factor theory
U
نظریه یک عاملی
perturbation theory
U
نظریه اختلال
poetics
U
نظریه شاعرانه
price theory
U
نظریه قیمت
quantum theory
U
نظریه کوانتومی
queuing theory
U
نظریه صف بندی
three component theory
U
نظریه سه مولفهای
transformational theory
U
نظریه تطور
trichromatic theory
U
نظریه سه رنگی
trireceptor theory
U
نظریه سه گیرندهای
two factor theory
U
نظریه دو عاملی
valence theory
U
نظریه والانسی
viscoelastic theory
U
نظریه ویسکوالاستیک
value theory
U
نظریه ارزش
theory of value
U
نظریه ارزش
recapitulation theory
U
نظریه بازپیدایی
representation theory
U
نظریه نمایش
social theory
U
نظریه اجتماعی
stagnation thesis
U
نظریه رکود
theorem proving
U
اثبات نظریه
theorization
U
نظریه پردازی
theory of accumulation
U
نظریه انباشته
theory of numbers
U
نظریه اعداد
theory of relativity
U
نظریه نسبیت
theory of rent
U
نظریه اجاره
theory of saving
U
نظریه پس انداز
automata
U
نظریه ماشین ها
automata theory
U
نظریه ماشینها
capital theory
U
نظریه سرمایه
communication theory
U
نظریه ارتباطات
communication theory
U
نظریه ارتباط
consumption theory
U
نظریه مصرف
continuity theory
U
نظریه پیوستگی
duplicity theory
U
نظریه دو جزیی
dust cloud theory
U
نظریه غباری
economic theory
U
نظریه اقتصادی
balance theory
U
نظریه توازن
electomagnetic theory
U
نظریه الکترومغناطیسی
electron theory
U
نظریه الکترونی
electron theory
U
نظریه الکترونها
equilibrium theory
U
نظریه تعادل
facet theory
U
نظریه رویه ها
attensity
U
در نظریه تیچز
set theory
U
نظریه مجموعه ها
readings
U
نظریه شور
view
U
نظریه عقیده
viewed
U
نظریه عقیده
viewing
U
نظریه عقیده
views
U
نظریه عقیده
theorist
U
نظریه پرداز
theorists
U
نظریه پرداز
refute
U
رد کردن نظریه
refuted
U
رد کردن نظریه
refutes
U
رد کردن نظریه
refuting
U
رد کردن نظریه
theoretician
U
نظریه پرداز
theoreticians
U
نظریه پرداز
submission
U
افهار نظریه
notional
U
فکر نظریه
reading
U
نظریه شور
game theory
U
نظریه بازیها
information theory
U
نظریه اطلاعات
graph theory
U
نظریه گرافها
group theory
U
نظریه گروهها
group theory
U
نظریه گروهی
information theory
U
نظریه اگاهی
innovation theory
U
نظریه نواوری
general theory
U
نظریه عمومی
hartree theory
U
نظریه هارتری
heam yoei vooly
U
نظریه نیرو
information theory
U
نظریه خبر
field theory
U
نظریه میدانی
kinetic theory
U
نظریه جنبشی
game theory
U
نظریه بازی
theory of monoplistic competition
U
نظریه رقابت انحصاری
maxwell theory og light
U
نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
counselling
U
نظریه دادن رایزنی
counselled
U
نظریه دادن رایزنی
counterview
U
نظریه مخالف مواجهه
counseled
U
نظریه دادن رایزنی
young helmholtz theory
U
نظریه یانگ- هلمهولتس
counsel
U
نظریه دادن رایزنی
location theory
U
نظریه تعیین مکان
decision theory
U
نظریه تصمیم گیری
crystal field theory
U
نظریه میدان بلور
theory of saving
U
نظریه مربوط به پس انداز
c.f.t
U
نظریه میدان بلور
set theory
U
نظریه مجموعه ها
[ریاضی]
need press theory
U
نظریه نیاز- فشار
affective arousal theory
U
نظریه برانگیختگی عاطفی
surplus energy theory
U
نظریه انرژی مازاد
switched on
<idiom>
U
لحنی با نظریه تازه
put in one's two cents
<idiom>
U
به شخصی نظریه دادن
mechanistic theory
U
نظریه ماشینی نگری
bard cannon theory
U
نظریه بارد- کنون
mathematical learning theory
U
نظریه ریاضی یادگیری
james lange theory
U
نظریه جیمز- لانگه
valence bond theory
U
نظریه پیوند والانس
logic theorist
U
نظریه پرداز منطقی
underconsumption theory
U
نظریه مصرف ناکافی
counsels
U
نظریه دادن رایزنی
theory of numbers
U
نظریه اعداد
[ریاضی]
equal sacrifice theory
U
برطبق این نظریه
second best theory
U
نظریه بهترین دوم
Group theory
U
نظریه گروه ها
[ریاضی]
sampling theory
U
نظریه نمونه گیری
l.f.t.
U
نظریه میدان لیگاند
relativistic quantum theory
U
نظریه کوانتومی نسبیتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com