Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
balance theory
U
نظریه توازن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stages theory of economic growth
U
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classical theory of money
U
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
balance
U
توازن
equipoise
U
توازن
balances
U
توازن
parity
U
توازن
harmonies
U
توازن
harmony
U
توازن
equilibrium
U
توازن
poise
U
توازن
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
parity checking
U
توازن سنج
unbalancing
U
عدم توازن
heat balance
U
توازن گرمایی
unbalances
U
عدم توازن
beam scale
U
توازن تیر
even parity
U
توازن زوج
budget balance
U
توازن بودجه
no parity
U
عدم توازن
parity
U
بیت توازن
unbalance
U
عدم توازن
parity checking
U
بررسی توازن
parity checking
U
مقابله توازن
parity check
U
بررسی توازن
parity bit
U
بیت توازن
static balance
U
توازن ایستا
parity bit
U
ذره توازن
balance of power
U
توازن قوا
odd parity
U
توازن فرد
parity check
U
مقابله توازن
imbalances
U
عدم توازن ناهماهنگی
demographic balance
U
توازن گروههای سنی
air parity
U
توازن قوای هوایی
imbalance
U
عدم توازن ناهماهنگی
odd parity check
U
بررسی توازن فرد
passive trade balance
U
توازن تجارتی منفی
parity check
U
مقابله کردن توازن
unfavorable balance of trade
U
توازن نامطلوب تجارتی
even parity check
U
بررسی توازن زوج
parity
U
توازن قوای نظامی
dynamic balance
U
تعادل و توازن حرکتی
equilibrium price
U
قیمت در حالت توازن و تعادل
parity error
U
اشتباه مقایسه خطای توازن
degrees of unbalance in a three phase sy
U
درجه عدم توازن یک مدار سه فاز
asymetry
U
درجه عدم توازن یک مدار سه فاز
make ends meet
U
دخل و خرج را در توازن نگه داشتن
dissymetry
U
درجه عدم توازن یک مدار سه فاز
bobbles
U
برای لحظهای توازن رااز دست دادن
bobble
U
برای لحظهای توازن رااز دست دادن
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
theorem
U
نظریه
theorems
U
نظریه
queuing theory
U
نظریه صف
queing theory
U
نظریه صف
thebe
U
نظریه
outlook
U
نظریه
viewpoint
U
نظریه
viewpoints
U
نظریه
two cents worth
<idiom>
U
نظریه
in the light of
U
نظریه
comment
U
نظریه
viewed
U
نظریه
notion
U
نظریه
view
U
نظریه
lookout
U
نظریه
positioned
U
نظریه
commented
U
نظریه
notions
U
نظریه
viewing
U
نظریه
point of view
U
نظریه
suggestions
U
نظریه
points of view
U
نظریه
suggestion
U
نظریه
views
U
نظریه
opinions
U
نظریه
position
U
نظریه
opinion
U
نظریه
commenting
U
نظریه
lookouts
U
نظریه
recommendations
U
نظریه
theories
U
نظریه
recommendation
U
نظریه
theory
U
نظریه
break even point
U
نقطه توازن دخل وخرج دخل و خرج سر به سر
maxwellian view
U
نظریه ماکسولی
theory of relativity
U
نظریه نسبیت
valence theory
U
نظریه والانسی
innovation theory
U
نظریه نواوری
transformational theory
U
نظریه تطور
local theory
U
نظریه اختصاصی
three component theory
U
نظریه سه مولفهای
trichromatic theory
U
نظریه سه رنگی
theory of value
U
نظریه ارزش
learning theory
U
نظریه یادگیری
logic theory
U
نظریه منطقی
trireceptor theory
U
نظریه سه گیرندهای
two factor theory
U
نظریه دو عاملی
transformism
U
نظریه تطور
theory of saving
U
نظریه پس انداز
theory of rent
U
نظریه اجاره
kinetic theory
U
نظریه جنبشی
molecular theory
U
نظریه مولکولی
theory of numbers
U
نظریه اعداد
theorization
U
نظریه پردازی
theorem proving
U
اثبات نظریه
tetrachromatic theory
U
نظریه چهاررنگی
quantum theory
U
نظریه کوانتومی
queuing theory
U
نظریه صف بندی
recapitulation theory
U
نظریه بازپیدایی
replacement theory
U
نظریه جایگزینی
representation theory
U
نظریه نمایش
stagnation thesis
U
نظریه رکود
set theory
U
نظریه مجموعه ها
social theory
U
نظریه اجتماعی
probability theory
U
نظریه احتمال
probability theory
U
نظریه احتمالات
network theory
U
نظریه شبکه
noncontinuity theory
U
نظریه ناپیوستگی
one factor theory
U
نظریه یک عاملی
views
U
نظریه عقیده
game theory
U
نظریه بازیها
viewing
U
نظریه عقیده
viewed
U
نظریه عقیده
view
U
نظریه عقیده
theory of accumulation
U
نظریه انباشته
perturbation theory
U
نظریه اختلال
poetics
U
نظریه شاعرانه
price theory
U
نظریه قیمت
value theory
U
نظریه ارزش
reading
U
نظریه شور
refute
U
رد کردن نظریه
classical theory
U
نظریه کلاسیک
communication theory
U
نظریه ارتباطات
communication theory
U
نظریه ارتباط
consumption theory
U
نظریه مصرف
continuity theory
U
نظریه پیوستگی
capital theory
U
نظریه سرمایه
duplicity theory
U
نظریه دو جزیی
dust cloud theory
U
نظریه غباری
economic theory
U
نظریه اقتصادی
refuted
U
رد کردن نظریه
readings
U
نظریه شور
notional
U
فکر نظریه
submission
U
افهار نظریه
theoreticians
U
نظریه پرداز
automata
U
نظریه ماشین ها
theoretician
U
نظریه پرداز
attensity
U
در نظریه تیچز
automata theory
U
نظریه ماشینها
refuting
U
رد کردن نظریه
refutes
U
رد کردن نظریه
electomagnetic theory
U
نظریه الکترومغناطیسی
electron theory
U
نظریه الکترونی
electron theory
U
نظریه الکترونها
field theory
U
نظریه میدانی
viscoelastic theory
U
نظریه ویسکوالاستیک
heam yoei vooly
U
نظریه نیرو
group theory
U
نظریه گروهی
theorist
U
نظریه پرداز
game theory
U
نظریه بازی
hartree theory
U
نظریه هارتری
graph theory
U
نظریه گرافها
group theory
U
نظریه گروهها
facet theory
U
نظریه رویه ها
theorists
U
نظریه پرداز
information theory
U
نظریه اطلاعات
general theory
U
نظریه عمومی
information theory
U
نظریه خبر
information theory
U
نظریه اگاهی
equilibrium theory
U
نظریه تعادل
stimulus response theory
U
نظریه محرک- پاسخ
surplus energy theory
U
نظریه انرژی مازاد
statistical learning theory
U
نظریه اماری یادگیری
Group theory
U
نظریه گروه ها
[ریاضی]
valence bond theory
U
نظریه پیوند والانس
steady state theory
U
نظریه حالت پایا
underconsumption theory
U
نظریه مصرف ناکافی
switch theory
U
نظریه راه گزینی
symptom substitution theory
U
نظریه جانشینی نشانه ها
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
theory of numbers
U
نظریه اعداد
[ریاضی]
set theory
U
نظریه مجموعه ها
[ریاضی]
theory of saving
U
نظریه مربوط به پس انداز
Complex analysis
U
نظریه توابع
[ریاضی]
switched on
<idiom>
U
لحنی با نظریه تازه
theory of functions of a complex variable
U
نظریه توابع
[ریاضی]
put in one's two cents
<idiom>
U
به شخصی نظریه دادن
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
young helmholtz theory
U
نظریه یانگ- هلمهولتس
theory of monoplistic competition
U
نظریه رقابت انحصاری
counsel
U
نظریه دادن رایزنی
excess capacity theory
U
نظریه مازاد فرفیت
expertize
U
نظریه فنی دادن
field theory
U
نظریه اساسی میدان
general theory of relativity
U
نظریه نسبیت عمومی
james lange theory
U
نظریه جیمز- لانگه
l.f.t.
U
نظریه میدان لیگاند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com