English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
binary notation U نشان گذاری دودوئی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
notations U نشان گذاری
mark sensing U نشان گذاری
notation U نشان گذاری
impression U نشان گذاری
idegraphy U نشان گذاری
impressions U نشان گذاری
binary notation U نشان گذاری دودویی
radix notation U نشان گذاری مبنایی
positional notation U نشان گذاری مکانی
punctuation U نشان گذاری تاکید
postfix notation U نشان گذاری پسوندی
polish notation U نشان گذاری لهستانی
prefix notation U نشان گذاری پیشوندی
infix notation U نشان گذاری میانوندی
iinfix notation U نشان گذاری میانوندی
excess n notation U نشان گذاری با افزونی n
positional notation U نشان گذاری مرتبهای
scientific notation U نشان گذاری علمی
decimal notation U نشان گذاری دهدهی
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
rubrication U نشان گذاری برنگ قرمز
phraseography U نشان گذاری بجای عبارت
floating point notation U نشان گذاری با ممیز شناور
fixed point notation U نشان گذاری با ممیز ثابت
mixed radix notation U نشان گذاری امیخته مبنا
reverse polish notation U نشان گذاری لهستانی معکوس
octal notation U نشان گذاری هشت هشتی
punctuates U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuate U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuated U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuating U نشان گذاری کردن نقطه دار
milestones U بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestone U بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
marking ink U مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
binary code U کد دودوئی
binary U دودوئی
binary dump U روگرفت دودوئی
bit U رقم دودوئی
binary point U ممیز دودوئی
binary search U جستجوی دودوئی
binary point U نقطه دودوئی
binary operation U عملکرد دودوئی
binary operation U عمل دودوئی
binary numbers U اعداد دودوئی
binary number U عدد دودوئی
binary operator U عملگر دودوئی
bits U رقم دودوئی
column binary U دودوئی ستونی
binary variable U متغیر دودوئی
binary system U سیستم دودوئی
binary arithmetic U حساب دودوئی
binary code U رمز دودوئی
binary digit U رقم دودوئی
binary tree U درخت دودوئی
decimal to binary conversion U تبدیل دهدهی به دودوئی
binary to decimal conversion U تبدیل دودوئی به دهدهی
dibit U یکی از اعداد دودوئی مرتب شده زیر:
binary file U فایلی که حاوی برنامههای زبان ماشین است فایل دودوئی
dense binary code U کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
extended U code decimalinterchange coded binary کدمبادله اعشاری کد شده بصورت دودوئی توسعه یافته
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
garters U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star U نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry U دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
binary coded decimal U سیستم کدگذاری در کامپیوترکه در ان همه ارقام دهدهی توسط گروه 4 تائی از 0 و 1ها نمایش داده میشود اعداد اعشاری با کد دودوئی
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
poniter U نشان دهنده نشان گیرنده
marking U نشان دار سازی نشان
markings U نشان دار سازی نشان
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
fuze U ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing U چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something U نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
mark U نشان کردن نشان
marks U نشان کردن نشان
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
lineation U خط گذاری
indention U تو گذاری
coding U کد گذاری
exposures U درمعرض گذاری
tubing U لوله گذاری
exposure U درمعرض گذاری
invested U سرمایه گذاری
invest U سرمایه گذاری
investing U سرمایه گذاری
demarcation U علامت گذاری
financing U سرمایه گذاری
finances U سرمایه گذاری
financed U سرمایه گذاری
finance U سرمایه گذاری
earmarking U علامت گذاری
discrimination U فرق گذاری
fillings U لایی گذاری
filling U لایی گذاری
policy making U سیاست گذاری
casings U لوله گذاری
casing U لوله گذاری
invests U سرمایه گذاری
insulation U عایق گذاری
loads U فشنگ گذاری
codes and codification U علامت گذاری
denomination U نام گذاری
denominations U نام گذاری
interposition U پا میان گذاری
hyphenation U خط تیره گذاری
hypothecation U گرو گذاری
hypothecation U رهن گذاری
iatraliptics U مرهم گذاری
devises U ارث گذاری
devised U ارث گذاری
imposition of hands U دست گذاری
devise U ارث گذاری
devising U ارث گذاری
disposure U درمعرض گذاری
dimensioning U اندازه گذاری
load U فشنگ گذاری
capitalization U سرمایه گذاری
loading U بار گذاری
markings U علامت گذاری
marks U علامت گذاری
mark U علامت گذاری
cupellation U قال گذاری
dateline U تاریخ گذاری
edgings U لبه گذاری
demomination U نام گذاری
encoding U رمز گذاری
marking U علامت گذاری
ingravescence U رو بشدت گذاری
collocation U باهم گذاری
costing U هزینه گذاری
synthesize U هم گذاری کردن
costing U قیمت گذاری
sanding U ماسه گذاری
synthesising U هم گذاری کردن
synthesises U هم گذاری کردن
synthesised U هم گذاری کردن
insertion U جوف گذاری
trapping U تله گذاری
edging U لبه گذاری
ovulation U تخمک گذاری
scaling U مقیاس گذاری
valuation U ارزش گذاری
synthesized U هم گذاری کردن
synthesizes U هم گذاری کردن
synthesizing U هم گذاری کردن
valuations U ارزش گذاری
pointing U نقطه گذاری
investments U سرمایه گذاری
scoring U نمره گذاری
lettering U حروف گذاری
pagination U صفحه گذاری
aggradation U ابرفت گذاری
grading U نمره گذاری
frustrations U عقیم گذاری
frustration U عقیم گذاری
enterprises U سرمایه گذاری
punctuation U نقطه گذاری
investment U سرمایه گذاری
juxtaposition U پهلوی هم گذاری
enterprise U سرمایه گذاری
legislation U قانون گذاری
coronation U تاج گذاری
coding U علامت گذاری
coding U کد گذاری چیزی
pricing U قیمت گذاری
piping U لوله گذاری
indentation U دندانه گذاری
indentations U دندانه گذاری
numbering U شماره گذاری
mining U مین گذاری
masking U نقاب گذاری
policy-making U سیاست گذاری
coronations U تاج گذاری
spacing U فاصله گذاری
lodgement U ودیعه گذاری
indent U دندانه گذاری
sedimentation U رسوب گذاری
sedimentation U لایه گذاری
scale factor U مقیاس گذاری
weft insertion U پود گذاری
settings U کار گذاری
setting U کار گذاری
puncuation U نقطه گذاری
lodgment U ودیعه گذاری
petarder U مامورخرج گذاری پل
limit of load U حد بار گذاری
wicking U فتیله گذاری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com