Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
trait
U
نشان ویژه
traits
U
نشان ویژه
characteristic
U
نشان ویژه
characteristically
U
نشان ویژه
lineament
U
نشان ویژه
lineaments
U
نشان ویژه
characteristics
U
نشان ویژه
conizance
U
نشان ویژه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
characteristic
U
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristically
U
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
Other Matches
idiosyncrasies
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms
U
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
U
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
praetorial
U
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garters
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary
U
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star
U
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry
U
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
markings
U
نشان دار سازی نشان
poniter
U
نشان دهنده نشان گیرنده
marking
U
نشان دار سازی نشان
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
supervisory
U
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something
U
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
mark
U
نشان کردن نشان
marks
U
نشان کردن نشان
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
specialist
U
ویژه گر
extra special
U
ویژه
prerogatives
U
حق ویژه
nett
U
ویژه
extra
<adj.>
U
ویژه
experts
U
ویژه گر
nets
U
ویژه
expert
U
ویژه گر
peculiar
U
ویژه
idiocrasy
U
ویژه
particular
U
ویژه
privilege
U
حق ویژه
net
U
ویژه
special
<adj.>
U
ویژه
express
U
ویژه
prerogative
U
حق ویژه
specific humidity
U
نم ویژه
special
U
ویژه
specifics
U
ویژه
adhoc
U
ویژه
priviege
U
حق ویژه
specific
U
ویژه
specially
U
ویژه
paticular
U
ویژه
specialists
U
ویژه گر
particulars
U
ویژه
expressing
U
ویژه
expresses
U
ویژه
expressed
U
ویژه
special character
U
ویژه
booth
U
جای ویژه
dead weight
U
ویژه وزن
standing orders
U
اوامر ویژه
dead weights
U
ویژه وزن
booths
U
جای ویژه
quantum state
U
ویژه حالت
proper volume
U
ویژه حجم
proper function
U
ویژه تابع
prerogatived
U
دارای حق ویژه
monograph
U
ویژه نگاشت
preceptorial
U
ویژه اموزگاری
monographs
U
ویژه نگاشت
standing order
U
اوامر ویژه
garb
U
پوشاک ویژه
experts
U
ویژه کار
(not one's) cup of tea
<idiom>
U
علاقه ویژه
penologist
U
ویژه گر کیفرشناسی
stall
U
لژ جایگاه ویژه
particular lien
U
حق حبس ویژه
resistivity
U
مقاومت ویژه
body guard
U
هنگ ویژه
byelaw
U
قانون ویژه
bylaw
U
قانون ویژه
cariologist
U
ویژه گر قلب
characteristic function
U
ویژه تابع
characteristic number
U
ویژه مقدار
characteristic root
U
ویژه مقدار
acoustician
U
ویژه گر اواشنود
praetorian guard
U
گارد ویژه
idioms
U
تعبیر ویژه
expert
U
ویژه کار
special effects
U
جلوههای ویژه
rarely
U
بااستادی ویژه
physiologists
U
ویژه گر فیزیولوژی
physiologist
U
ویژه گر فیزیولوژی
specific gravities
U
گرانی ویژه
specific gravity
U
گرانی ویژه
idiom
U
زبان ویژه
idiom
U
تعبیر ویژه
idioms
U
زبان ویژه
proper value
U
ویژه مقدار
morbid
U
ویژه ناخوشی
special party
U
گروه ویژه
stalling
U
لژ جایگاه ویژه
specific heat
U
دمای ویژه
specific humidity
U
رطوبت ویژه
specific lattice
U
شبکه ویژه
specific resistance
U
مقاومت ویژه
specific rotation
U
چرخش ویژه
specific viscosity
U
گرانروی ویژه
specific volume
U
حجم ویژه
specific weight
U
سنگینی ویژه
specific weight
U
وزن ویژه
specific heat
U
گرمای ویژه
specific drawdown
U
افت ویژه
specific donor
U
دهنده ویژه
special duty
U
کار ویژه
special drawing rights
U
حق برداشت ویژه
special drawing right
U
حق برداشت ویژه
special deposits
U
سپردههای ویژه
special symbol
U
نماد ویژه
special verdict
U
تصمیم ویژه
specialization
U
ویژه کاری
specialization
U
ویژه گری
species specific
U
نوع- ویژه
special character
U
دخشه ویژه
specific cost
U
هزینه ویژه
special case
U
مورد ویژه
special bastard
U
حرامزاده ویژه
special agreement
U
قرارداد ویژه
specific yield
U
ابدهی ویژه
speleologist
U
ویژه گر غارشناسی
specialises
U
ویژه گری
lingoes
U
زبان ویژه
lingo
U
زبان ویژه
specialty
U
ویژه گری
version
U
شرح ویژه
versions
U
شرح ویژه
zoologist
U
ویژه گرجانورشناسی
specialists
U
ویژه کار
specialist
U
ویژه کار
relative density
U
گرانی ویژه
specialising
U
ویژه گری
specialize
U
ویژه گری
specializes
U
ویژه گری
singular matrix
U
ماتریس ویژه
singular matrix
U
ماتریش ویژه
special passport
U
پاسپورت ویژه
prerogative
U
حق یا امتیاز ویژه
prerogative
U
دارای حق ویژه
prerogatives
U
حق یا امتیاز ویژه
prerogatives
U
دارای حق ویژه
self weight
U
ویژه وزن
specialities
U
ویژه گری
speciality
U
ویژه گری
nutritionist
U
ویژه گر تغذیه
nutritionists
U
ویژه گر تغذیه
juvenile
U
ویژه نو جوانان
juveniles
U
ویژه نو جوانان
specializing
U
ویژه گری
regiospecific
U
جهت ویژه
eigenfunction
U
ویژه تابع
life guard
U
هنگ ویژه
extraordinary meeting
U
نشست ویژه
capital
U
ارزش ویژه
ecotype
U
بوم ویژه
net profit
U
سود ویژه
monkish
U
ویژه راهبان
endemical
U
ویژه یک قوم
habiliments
U
جامه ویژه
kink
U
ویژه گی فرریز
indicium
U
نشانه ویژه
monocular
U
ویژه یک چشم
labeled cargo
U
کالای ویژه
lacrimal
U
ویژه اشک
lachrymal
U
ویژه اشک
electrical resistivity
U
مقاومت ویژه
eigenvalue
U
ویژه مقدار
favourite or vor
U
ویژه مخصوص
special session
U
نشست ویژه
extra equipment
U
متعلقات ویژه
equity capital
U
ارزش ویژه
gastronomist
U
ویژه گرخوراک
neurologist
U
ویژه گر اعصاب
pinup
U
ویژه نصب به دیوار
vocals
U
اوازی ویژه خواندن
asterium
U
عنصر ویژه ستارگان
anesthetist
U
ویژه گر هوش بری
nett
U
ویژه خرج دررفته
absolute specific gravity
U
سنگینی ویژه مطلق
privileged
U
دارای امتیاز یا حق ویژه
anesthesiologist
U
ویژه گرهوش بری
physiographer
U
ویژه گر جغرافیای طبیعی
it is particularly difficult
U
یک دشواری ویژه دارد
box
U
اطاقک جای ویژه
net
U
ویژه خرج دررفته
boxes
U
اطاقک جای ویژه
for no p reason
U
بدون دلیل ویژه
vocal
U
اوازی ویژه خواندن
specialties
U
سهام با قیمت ویژه
serologist
U
ویژه گر سرم شناسی
nets
U
ویژه خرج دررفته
peronality of laws
U
حالت ویژه قانون
germanity
U
صفات ویژه المانی
specific heat capacity
U
فرفیت گرمایی ویژه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com