English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (5862 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
animal strach U نشاسته حیوانی
glycogen U نشاسته حیوانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fecula U نشاسته
amylaceous f. U نشاسته
amylum U نشاسته
starches U نشاسته
farina U نشاسته
starch U نشاسته
cassava U نشاسته کاساو
manioc U نشاسته کاساو
maizena U نشاسته ذرت
starchy U دارای نشاسته
gliadin U چسب نشاسته
dextrine U صمغ نشاسته
farinha U ارد نشاسته مانیوک
starchy U شبیه نشاسته رسمی
tapioca U نشاسته کاساو یا مانیوک
amylum U نشاسته [زیست شیمی]
ravioli U نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته
starch [Amylum] U نشاسته [زیست شیمی] [غذا و آشپزخانه]
amylose U موادی که از تجزیهء نشاسته بدست میایند بفرمول X
granulose U ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
creaturely U حیوانی
brutish U حیوانی
bestial U حیوانی
sago U شیرینی که با نشاسته ساگو تهیه شود پنیر خرما
animal psychology U روانشناسی حیوانی
animals U حیوانی جانوری
animal fat U چربی حیوانی
instinct U شعور حیوانی
zoochemistry U شیمی حیوانی
zoogeography U جغرافیای حیوانی
instincts U شعور حیوانی
zoophysics U فیزیک حیوانی
animal content U محتوای حیوانی
animal black U ذغال حیوانی
animal U حیوانی جانوری
cataplexy U هیپنوتیزم حیوانی
cataplexy U خواب حیوانی
animal soap U صابون حیوانی
animal oil U روغن حیوانی
animalism U عالم حیوانی
animality U طبیعت حیوانی
organic U بنیانی حیوانی
animal magnetism U مغناطیس حیوانی
animalize U حیوانی کردن
animally U بطور حیوانی
boneblack U کلس حیوانی
zooparasite U انگل حیوانی
blancmange U دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
blancmanges U دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
zoogeographical U وابسته به جغرافیای حیوانی
zoogeographic U وابسته به جغرافیای حیوانی
zoogeographer U کارشناس جغرافیای حیوانی
sarcode U سفیده یاخته حیوانی
herd book U نسب نامه حیوانی
animalization U واجد صفات حیوانی
echinoderm U حیوانی ازدسته خارپوستان
animalization U وجود مواد حیوانی
glycogenic U تولیدکننده شکردربافتههای حیوانی
adipose tissue U چربی حیوانی پیه
glycogenesis U تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
excrescency U اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
dapple U حیوانی که بدنش خالخال باشد
stud U حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود
cynocephalus U [مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
biology U زیست شناسی زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
glomerule U خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
arrdwolf U [حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
guinea pig U خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pigs U خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
epizoology U علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
sizing U آهارزنی [گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
horse sense U شعور حیوانی شعور ذاتی وطبیعی
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com