Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
diminishing marginal rate of
U
نزولی بودن نرخ نهائی تبدیل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diminishing marginal product
U
نزولی بودن محصول نهائی
diminishing marginal utility
U
نزولی بودن مطلوبیت نهائی
law of diminishing marginal utility
U
قانون نزولی بودن مطلوبیت نهائی
diminishing marginal productivity
U
بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
decreasing marginal cost
U
هزینه نهائی نزولی
decreasing marginal productivity
U
بهره وری نهائی نزولی
decreasing marginal efficiency of capita
U
کارائی نهائی نزولی سرمایه
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
marginal rate of transformation
U
نرخ نهائی تبدیل
diminishing marginal utility
U
نزولی بودن مطلوبیت نهایی
marginal user cost
U
هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
marginal disutility of labor
U
عدم رضایت نهائی کار نارضامندی نهائی کار
marginal utility of capital
U
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
marginal cost pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
receding leg
U
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
novatio non presumiter
U
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
decreasing
U
نزولی
descending
U
نزولی
diminishing
U
نزولی
descending sort
U
ترتیب نزولی
decreasing return
U
بازده نزولی
regressive tax
U
مالیات نزولی
decreasing function
U
تابع نزولی
descending order
U
ترتیب نزولی
descending chromatography
U
کروماتوگرافی نزولی
regressive taxation
U
مالیات نزولی
downward mobility
U
تحرک نزولی
diminishing returns
U
بازده نزولی
diminishing return
U
بازده نزولی
decreasing cost
U
هزینه نزولی
law of downward sloping demand
U
قانون تقاضای نزولی
swooped
U
حرکت سریع نزولی
swooping
U
حرکت سریع نزولی
swoops
U
حرکت سریع نزولی
falling rate of profit
U
نرخ نزولی سود
earned rate
U
نرخ تصاعدی نزولی
descending sort
U
مرتب سازی نزولی
stern attack
U
تک نزولی ازسمت عقب
regressive tax system
U
نظام مالیاتی نزولی
downward sloping demand curve
U
منحنی تقاضای نزولی
decreasing cost industry
U
هزینه نزولی صنعتی
law of diminishing return
U
قانون بازده نزولی
decreasing marginal cost
U
هزینه نهایی نزولی
law of diminishing atility
U
قانون مصرف نزولی
diminishing marginal utility
U
فایده نهایی نزولی
diminishing utility
U
اصل فایده نزولی
swoop
U
حرکت سریع نزولی
descending branch
U
شاخه نزولی مسیر گلوله
diminishing marginal product
U
منحنی نزولی محصول نهایی
conversion scale
U
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration
U
تبدیل صورت تبدیل هیئت
terminal
U
نهائی
terminals
U
نهائی
marginal
U
نهائی
final
U
نهائی
ultimate
U
نهائی
finals
U
نهائی
restitution
U
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
marginal utility
U
فایده نهائی
incremental revenue
U
درامد نهائی
marginal case
U
وضعیت نهائی
marginal benefit
U
فایده نهائی
marginal analysis
U
تحلیل نهائی
marginal seller
U
فروشنده نهائی
marginal unemployment
U
بیکاری نهائی
marginal utility
U
مطلوبیت نهائی
marginal product
U
محصول نهائی
marginal revenue
U
درامد نهائی
sudden failure
U
گسیختگی نهائی
bolster layer
U
بالش نهائی
marginal buyer
U
خریدار نهائی
final demand
U
تقاضای نهائی
incremental cost
U
هزینه نهائی
marginal conditions
U
شرایط نهائی
marginal output
U
تولید نهائی
marginal outlays
U
مخارج نهائی
final payment
U
پراخت نهائی
marginal productivity
U
بازدهی نهائی
final price
U
قیمت نهائی
terminally
U
بطور نهائی
final test
U
ازمایش نهائی
finished product
U
محصول نهائی
terminal price
U
قیمت نهائی
marginal disutility
U
بیفایدگی نهائی
marginal desirability
U
مطلوبیت نهائی
marginal desirability
U
رضامندی نهائی
final goods
U
کالای نهائی
marginal income
U
درامد نهائی
ultimate strength
U
مقاومت نهائی
marginal cost
U
هزینه نهائی
marginal utility curve
U
منحنی مطلوبیت نهائی
marginal disutility
U
عدم مطلوبیت نهائی
marginal utility function
U
تابع مطلوبیت نهائی
increasing marginal return
U
بازده نهائی فزاینده
marginal utility of income
U
مطلوبیت نهائی درامد
marginal value product
U
ارزش تولید نهائی
marginal utility of money
U
مطلوبیت نهائی پول
decree absolute
حکم نهائی دادگاه
marginal tax rate
U
میل نهائی به مالیات
marginal tax rate
U
نرخ نهائی مالیات
marginal supply price
U
قیمت عرضه نهائی
marginal cost curve
U
منحنی هزینه نهائی
marginal cost function
U
تابع هزینه نهائی
marginal propensity to absorb
U
تمایل نهائی به جذب
marginal costing
U
هزینه یابی نهائی
marginal demand price
U
قیمت تقاضای نهائی
marginal efficiency of capital
U
کارائی نهائی سرمایه
marginal productivity
U
بهره وری نهائی
marginal lender
U
وام دهنده نهائی
marginal net product
U
محصول نهائی خالص
marginal physical product
U
محصول فیزیکی نهائی
marginal producer
U
تولید کننده نهائی
marginal product curve
U
منحنی محصول نهائی
marginal factor cost
U
هزینه نهائی عامل
marginal propensity to consume
U
میل نهائی به مصرف
marginal revenue product
U
درامد محصول نهائی
marginal revenue function
U
تابع درامد نهائی
marginal revenue curve
U
منحنی درامد نهائی
marginal borrower
U
وام گیرنده نهائی
marginal return of capital
U
بازده نهائی سرمایه
marginal rate of substitution
U
نرخ نهائی جانشینی
marginal propensity to spend
U
میل نهائی به خرج
marginal propensity to spend
U
میل نهائی به مخارج
marginal propensity to save
U
میل نهائی به پس انداز
marginal propensity to import
U
میل نهائی به واردات
marginal propensity to expend
U
تمایل نهائی به مخارج
marginal propensity to expend
U
میل نهائی به مخارج
marginal product function
U
تابع محصول نهائی
face fromwork
U
قالب بندی نهائی
marginal net private product
U
محصول خصوصی نهائی خالص
value of marginal product of capital
U
ارزش تولید نهائی سرمایه
marginal capital output ratio
U
نسبت نهائی سرمایه بر تولید
purchase element
U
عامل منتجه بار نهائی
marginal physical product of capital
U
محصول فیزیکی نهائی سرمایه
tack coat
U
پوشش نهائی جاده با قیر
marginal physical product of labor
U
محصول فیزیکی نهائی کار
marginal propensity to pay taxes
U
میل نهائی به پرداخت مالیات
marginal propensity to invest
U
میل نهائی به سرمایه گذاری
value of marginal product of labor
U
ارزش تولید نهائی کار
marginal efficiency of investment
U
کارائی نهائی سرمایه گذاری
marginal rate of time preference
U
نرخ نهائی ترجیح زمانی
marginal return of investment
U
بازدهی نهائی سرمایه گذاری
final goods
U
کالا برای مصرف نهائی
assembler
U
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
marginal efficiency of investment schedu
U
نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
binary to hexadecimal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
marginal productivity theory of
U
نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
conversions
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
gurantee period
U
مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
regressive taxes
U
مالیاتهای کاهنده مالیاتهای نزولی
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
equation of exchange
U
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
reasonableness
U
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
look out
U
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
validity of the credit
U
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
to look out
U
اماده بودن گوش بزنگ بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
belonged
U
مال کسی بودن وابسته بودن
lurk
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
lurking
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
To be on top of ones job .
U
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
belongs
U
مال کسی بودن وابسته بودن
lurks
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belong
U
مال کسی بودن وابسته بودن
to be in a habit
U
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to be hard put to it
U
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
pertain
U
مربوط بودن متعلق بودن
depends
U
مربوط بودن منوط بودن
disagree
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
depended
U
مربوط بودن منوط بودن
to be due
U
مقرر بودن
[موعد بودن]
urgency
U
فوتی بودن اضطراری بودن
want
U
فاقد بودن محتاج بودن
depend
U
مربوط بودن منوط بودن
abut
U
مماس بودن مجاور بودن
includes
U
شامل بودن متضمن بودن
include
U
شامل بودن متضمن بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com