Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pseudomyopia
U
نزدیک بینی کاذب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pseudochromia
U
رنگ بینی کاذب
pseudochromesth
U
رنگ بینی کاذب واژهای
near sight
U
نزدیک بینی
nearsightedness
U
نزدیک بینی
myopia
U
نزدیک بینی
paranasal
U
نزدیک بینی
near sightedness
U
نزدیک بینی
myopy
U
نزدیک بینی
short sight
U
نزدیک بینی کوتاه نظری
find touch
U
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
snub nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
inside
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closest
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
point bland
U
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore
U
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
septum
U
حفرههای بینی پره بینی
false
U
کاذب
lairs
U
کاذب
rose rash
U
کاذب
lair
U
کاذب
pseudotuberculosis
U
سل کاذب
false floor
U
کف کاذب
mendacious
U
کاذب
false fcoor
U
کف کاذب
liar
U
کاذب
liars
U
کاذب
faise
U
کاذب
pseudo
U
کاذب
approach
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
false or asternal ribs
U
دندههای کاذب
false spar
U
تیرک کاذب
false ceiling
U
سقف کاذب
non sequitur
U
نتیجه کاذب
serosa
U
مشیمه کاذب
friars lantern
U
نور کاذب
form work
U
کاذب سازی
spurious correlation
U
همبستگی کاذب
false reaction
U
واکنش کاذب
false recognition
U
بازشناسی کاذب
false positive
U
مثبت کاذب
fausse reconnaissance
U
بازشناسی کاذب
false resistance
U
مقاومت کاذب
false retrieval
U
بازیابی کاذب
false ribs
U
ریبهای کاذب
false negative
U
منفی کاذب
false lift
U
برای کاذب
false dawn
U
صبح کاذب
non sequiturs
U
نتیجه کاذب
scarlet rash
U
سرخچه کاذب
pseudohallucination
U
توهم کاذب
pseudodepression
U
افسردگی کاذب
pseudocyesis
U
ابستنی کاذب
pseudoclassic
U
کلاسیک کاذب
pseudocarp
U
میوه کاذب
pseudoaggression
U
پرخاشگری کاذب
psedoparalysis
U
فلج کاذب
false starts
U
استارت کاذب
false start
U
استارت کاذب
jack o' lantern
U
نور کاذب
parhelion
U
خورشید کاذب
paralogism
U
قیاس کاذب
lethargy
U
موت کاذب
lethargy
U
مرگ کاذب
pseudomembrance
U
غشای کاذب
pseudomemory
U
خاطره کاذب
pseudopregnancy
U
ابستنی کاذب
pseudopodium
U
پای کاذب
corbel-arch
U
طاق کاذب
mock moon
U
قمر کاذب
mola
U
جنین کاذب
pseudomorphism
U
شکل کاذب
pseudomorph
U
شکل کاذب
pseudomorphism
U
نمود کاذب
pseudomorphism
U
تحول بشکل کاذب
pseudopod
U
شبه پا پای کاذب
pseudomnesia
U
یاداوری کاذب مرضی
pseudodementia
U
زوال عقل کاذب
pseudoneurosis
U
روان رنجوری کاذب
zodiacal light
U
روشنایی صبح کاذب
pseudopsychopathic
U
جامعه ستیز کاذب
pseudo christ
U
مسیح کاذب دجال
pseudo isochromatic charts
U
تصورهای هم فام کاذب
pseudomorphous
U
دارای نمود کاذب
double jointed
U
دارای مفصل کاذب
double-jointed
U
دارای مفصل کاذب
pad the bill
<idiom>
U
اضافه شدن هزینههای کاذب
flying facade
U
[ساخت نیمه چوبی کاذب]
parheliacal
U
وابسته بعکس خورشیدیاشمس کاذب
diphtheria
U
گلو درد به اغشاء کاذب
subornation
U
جرم تهیه شهود کاذب
will o the wisp
U
روشنایی کاذب درباغ سبز
pseudo
U
پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
pseuds
U
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
pseud
U
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
mid wicket
U
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
doping
U
نیروی کاذب حاصل از داروهای غیر مجاز
parhelic
U
وابسته به عکس خورشیدیاشمس کاذب مانندعکس خورشید
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph
U
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses
U
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
approach lane
U
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
best gold
U
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
predicting interval
U
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
pseudocode
U
نمونه رمز رمز یا کد کاذب
antichrst
U
مسیح دروغی مسیح کاذب
in sight
U
نزدیک
imminent
U
نزدیک
approaching
U
نزدیک
close aboard
U
نزدیک
forby
U
از نزدیک
forbye
U
نزدیک
forbye
U
از نزدیک
neighbouring
U
نزدیک
foreby
U
نزدیک
towards
U
نزدیک
near at hand
U
نزدیک
cephalo
U
نزدیک به سر
caudal
U
نزدیک به دم
hard by
U
نزدیک
forthcoming
U
نزدیک
proximate
U
نزدیک
narrowly
U
از نزدیک
forby
U
نزدیک
not ahunderd mails flom
U
نزدیک
next door to
U
نزدیک
closer
U
نزدیک
near upon
U
نزدیک
close
U
نزدیک
near by
U
نزدیک به
near by
U
نزدیک
close-ups
U
از نزدیک
close-up
U
از نزدیک
close up
U
از نزدیک
nigh
U
نزدیک
on the eve of
U
نزدیک
on the verge of
U
نزدیک به
adjacent
U
نزدیک
by
U
از نزدیک
contiguous
U
نزدیک
close by
U
نزدیک
at hand
U
نزدیک
closest
U
نزدیک
hand to hand
U
نزدیک
hand-to-hand
U
نزدیک
closes
U
نزدیک
vicinal
U
نزدیک
nears
U
نزدیک
nearby
U
نزدیک
nearing
U
نزدیک
nearest
U
نزدیک
near-
U
نزدیک
to gain ground upon
U
نزدیک
neared
U
نزدیک
near
U
نزدیک
accessible
U
نزدیک
nearer
U
نزدیک
up to
<idiom>
U
نزدیک به
beside
U
نزدیک
fast by
U
نزدیک
up against
<idiom>
U
نزدیک به
upcoming
U
نزدیک
toward(s) evening
U
نزدیک به عصر
closest
U
نزدیک به ناو
in the near future
U
در آینده نزدیک
abutted
U
نزدیک بودن
acceding
U
نزدیک شدن
in-
U
نزدیک دم دست
accedes
U
نزدیک شدن
neighbor
U
همسایه نزدیک
in-
U
نزدیک ساحل
parotic
U
نزدیک به گوش
accede
U
نزدیک شدن
acceded
U
نزدیک شدن
paulo postfuture
U
اینده نزدیک
closes
U
نزدیک بهم
abuts
U
نزدیک بودن
converge
U
به هم نزدیک شدن
converged
U
به هم نزدیک شدن
near point
U
نقطه نزدیک
admaxillary
U
نزدیک ارواره
infighting
U
نبرد نزدیک
close range
U
فاصله نزدیک
inextremis
U
نزدیک بمرگ
inapproachable
U
نزدیک نشدنی
to be on the way
U
نزدیک شدن
proximal
U
نزدیک مبدا
to come by
U
نزدیک شدن
abut
U
نزدیک بودن
close supervision
U
نظارت نزدیک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com