English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scumble U نرمی حاصله در اثر سایس یامالش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scumble U سایس بنرمی
advantages accruning from U مزایای حاصله
ration strenght U انرژی حاصله از جیره
feed back U بکارگیری اطلاعات حاصله
assessment U تعیین نتایج حاصله
assessments U تعیین نتایج حاصله
emblements U منافع حاصله از زمین
elbow grease U نیروی حاصله از کاردستی
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
fleshment U خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
bombing errors U اشتباهات حاصله از پرتاب بمب
gulping U صدای حاصله از عمل بلع
gas form natrural gas U بنزین حاصله از گاز طبیعی
gulped U صدای حاصله از عمل بلع
gulp U صدای حاصله از عمل بلع
emblements U منافع حاصله اززمین مزروعی
coriolis effect U اثرنیروی حاصله از چرخش زمین
gulps U صدای حاصله از عمل بلع
ergotism U مسمومیت حاصله از خوردن سگاله
facileness U نرمی
ductility U نرمی
fluffiness U نرمی
flimsiness U نرمی
flexility U نرمی
flexibly U به نرمی
flabbiness U نرمی
fineness U نرمی
limpness U نرمی
flagginess U نرمی
laxly U به نرمی
lenience U نرمی
lenity U نرمی
subtilty U نرمی
silkiness U نرمی
sleekness U نرمی
spooniness U نرمی
suavity U نرمی
suppleness U نرمی
tractability U نرمی
unction U نرمی
waxiness U نرمی
pulpiness U نرمی
pliability U نرمی
litheness U نرمی
looseness U نرمی
lubricity U نرمی
lubricous U نرمی
mansuetude U نرمی
milkiness U نرمی
mushiness U نرمی
oiliness U نرمی
peachiness U نرمی
mildly U به نرمی
benignancy U نرمی
mildness U نرمی
pliantly U به نرمی
placably U به نرمی
limply U به نرمی
softness U نرمی
softly U به نرمی
gloss U : نرمی
leniency U نرمی
leniently U به نرمی
sweetness U نرمی
smoothly U به نرمی
smoothness U نرمی
doughiness U نرمی
downiness U نرمی
clicked U صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
working asset U سرمایه حاصله در اثر کار وفعالیت
flash burn U سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
platinum black U گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
clicks U صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
flash burns U سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
thermojet U نیروی جت حاصله از حرارت موتور جت حرارتی
windchill U سرمای حاصله از وزش باد تبرید
spirochetosis U ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
solunar U حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
capitalized value U درامد حاصله از سرمایه گذاری در یک سال
click U صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
pash U یورش نرمی
softening point U نقطه نرمی
osteomalacia U نرمی استخوان
plasticity U خمیری نرمی
flows U حرکت به نرمی
reckets U نرمی استخوان
reckets U استخوان نرمی
amenity U نرمی ملایمت
amenities U نرمی ملایمت
flow U حرکت به نرمی
toughness index U شاخص نرمی
flowed U حرکت به نرمی
rickets U نرمی استخوان استخوان نرمی
mellowness U نرمی رسیدگی
creep ductility U نرمی خزش
facilely U به نرمی ماهرانه
hypervitaminosis U ناراحتیهای حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
stage fright U وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
yaws U بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
crater U دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
lesions U زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
lesion U زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
craters U دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
She has a soft voice U صدای نرمی دارد
plasticity U حالت پلاستیکی نرمی
fineness modulus U مدول ریزی و نرمی
fineness modulus U مدول نرمی و ریزی
fineness of lime U نرمی و ریزی اهک
flash blindness U کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
competitive price U قیمت حاصله ازرقابت خریداران وفروشندگان در بازار ازاداقتصادی
ricketiness U دچاری به نرمی استخوان لغزندگی
malleability U باخاصیت چکش خواری نرمی
phenology U مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
sepsis U مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
jet propulsion U نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
profits a prendre U درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
apportionment U افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
plow back U عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
holystone U سنگ شنی نرمی که با ان عرشه کشتی را میشویند
great dane U نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
brie U پنیر نرمی که بوسیله کفک رسیده شده باشد
solipsism U فرضیهای که معتقد است نفس انسان چیزی جز خودوتغییرات حاصله درنفس خودرا نمیشناسد
gibus U کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
shell-shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
textile U زیر دست [احساس نرمی یا زبری فرش بدون توجه به طرح و رنگ آن]
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
electrotherapy U معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
cavitation U بریدگی حاصله ازحرکت پروانه کشتی بریدگی شیار
bump U ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
punitive damages U خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
spermatid U سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
cloud chamber effect U اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com