English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 265 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
arrival rate U نرخ ورود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
burglaries U ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
burglaries U ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب
burglary U ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
burglary U ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب
importation U ورود
card U مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
card U تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
cards U مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
cards U تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
accession U ورود
integrated U روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
demur U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurred U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurring U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurs U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
token U اجازه ورود
token U بلیط ورود
tokens U اجازه ورود
tokens U بلیط ورود
advent ظهور و ورود
chute U چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
chutes U چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
terminal U وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
terminals U وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
check in U نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in U نام نویسی کردن مراسم ورود
check-ins U نام نویسی کردن مراسم ورود
entrance fee U حق ورود
entrance fees U حق ورود
arrival U ورود
arrivals U ورود
safe conduct U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conducts U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe-conducts U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
entry U ورود
entry U شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
entry U ورود راهرو
entry U موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
influx U ورود هجوم
influxes U ورود هجوم
admission U اجازهء ورود
admissions U اجازهء ورود
search warrant U حکم بازرسی و ورود
search warrants U حکم بازرسی و ورود
scenario U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
scenarios U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
immediate U روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود
attach U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaches U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaching U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
picket U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picketed U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
pickets U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
gangway U محل ورود و خروج از ناو
gangways U محل ورود و خروج از ناو
hail U اعلام ورود کردن
hailed U اعلام ورود کردن
hailing U اعلام ورود کردن
hails U اعلام ورود کردن
raid U ورود ناگهانی پلیس
raided U ورود ناگهانی پلیس
raiding U ورود ناگهانی پلیس
raids U ورود ناگهانی پلیس
entrance U ورودیه اجازه ورود
entrance U حق ورود دروازهء دخول
entrance U ورود
entranced U ورودیه اجازه ورود
entranced U حق ورود دروازهء دخول
entranced U ورود
entrances U ورودیه اجازه ورود
entrances U حق ورود دروازهء دخول
entrances U ورود
entrancing U ورودیه اجازه ورود
entrancing U حق ورود دروازهء دخول
entrancing U ورود
admittance U ورود دخول
homecoming U ورود بخانه
homecomings U ورود بخانه
open U کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
opened U کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
opens U کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
main U ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
induction U ورود
inductions U ورود
tardiness U تاخیر ورود
import U مفهوم ورود
import U ورود
imported U مفهوم ورود
imported U ورود
importing U مفهوم ورود
importing U ورود
input U دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input U لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
inputted U دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
inputted U لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
landing U ورود بخشکی
landing U ورود به خشکی
landings U ورود بخشکی
landings U ورود به خشکی
inlet U ورود دخول
Other Matches
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
right of entry U حق ورود
arr U ورود
introit U ورود
introgression U ورود
appulse U ورود
admitance U ورود
entree U ورود
infare U ورود
re-entry U ورود
re entry U ورود
ingress U ورود
ingression U ورود
inning U ورود
air inclusion U ورود هوا
intrant U ورود رسمی
inlet time U زمان ورود
initation U ورود بعضویت
intervance of third party U ورود ثالث
acetylation U ورود ریشهء
house-warming U جشن ورود
forcible entry U ورود عدوانی
first in first out U به ترتیب ورود
input of current U ورود جریان
first in first out U بترتیب ورود
landfall U ورود بخشکی
landfalls U ورود بخشکی
entry point U نقطه ورود
fifo U به ترتیب ورود
free entrance U ورود مجانی
entree U اجازهء ورود
inlets U ورود دخول
ease of entry U سهولت ورود
energy intake U ورود انرژی
entering angle U زاویه ورود
house warming U جشن ورود
entry side U جهت ورود
when entering U هنگام ورود
data insertion U ورود داده ها
capital inflow U ورود سرمایه
data import U ورود داده
cost to entry U هزینه ورود
house-warmings U جشن ورود
on arrival U هنگام ورود
arrival hall U سالن ورود
landfall n U ورود بخشکی
due in U در شرف ورود
approach ramp U فرازای ورود
log in sequrity U ایمنی ورود
landding U ورود بخشکی
port of entry U بندرمحل ورود
receipt statement U اعلامیه ورود
reebtry U ورود مجدد
arrival hall U سالن ورود
gate U وسایل ورود ورودیه
entry plan U طرح ورود به بندر
infare U مهمانی بمناسبت ورود
coast in point U نقطه ورود به ساحل
estimated time of arrival U زمان تقریبی ورود
lifo U به ترتیب عکس ورود
nonjoinder U عدم ورود در دعوا
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
subroutine reentry U ورود جمله به زیرروال
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
let someone through U اجازه ورود دادن
law of prior entry U قانون تقدم ورود
last in first out U به ترتیب عکس ورود
last in first out U بترتیب عکس ورود
fifo U خروج به ترتیب ورود
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
gold import point U نقطه ورود طلا
bust [colloquial] U ورود ناگهانی پلیس
round-up U ورود ناگهانی پلیس
police raid U ورود ناگهانی پلیس
inflow of foreign funds U ورود وجوه خارجی
inflow of labor U جریان ورود کارگر
ingress U حق دخول اجازه ورود
gangplanks U تخته ورود به ناو
visa U اجازه ورود به کشوربیگانه
visas U اجازه ورود به کشوربیگانه
gates U وسایل ورود ورودیه
gangplank U تخته ورود به ناو
barrier to entry U منع ورود به صنعت
clearance inwards U مجوز ورود کشتی
rje U ورود برنامه ازراه دورEntry ob
we watched for his arrival U منتظر ورود او شدیم یا بودیم
time table U جدول زمانی ورود و عزیمت
docl pass U گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards U ورود کشتی به محوطه گمرک
street inlet U دریچه ورود فاضلاب سطحی
house-warming U جشن ورود بخانه تازه
customs entry U افهار یا اعلام ورود به گمرک
to announce one's arrival U ورود خود را اعلام کردن
sign-on U ورود به سیستم [رایانه شناسی]
free entry U ورود ازاد بنگاهها به صنعت
house warming U جشن ورود بخانه تازه
house-warmings U جشن ورود بخانه تازه
single sign-on U ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
to refuse somebody entry [admission] U اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
snug down U امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
dead on arrival U مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
postulancy U تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
Upon his arrival , he delinered a speech . U به محض ورود نطقی ایراد کرد
port of entry U مرز ورود کالا یا فرد به کشور
pound breach U هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
to take off one U رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
valves U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
valve U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
admission is free to all ورود برای همه یا همگان آزاد است
eta U arrival of time estimated زمان تقریبی ورود
open general license U اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
pratique U اجازه مقامات بندری جهت ورود کشتی
devices U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
intercurreace U مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
The passenger was admitted into the USA. U به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
I dont mean to intrude . U قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
mileage on departure [arrival] U اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت [ورود] خودرو
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O levels U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
accession number U شماره رکورد که ترتیب ورود رکوردها را نشان میدهد
synchronous U کامپیوتری که در آن هر عمل در هنگام ورود پاس ساعت انجام میشود
dynamically U تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamic U تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
calendar program U ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
i/o U دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
protective tariffs U تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
screen U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screened U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screens U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
naturally aspirated engine U موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
screening, screenings U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
trade restrictions U جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
deffered entry U ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
re entry vehicle U نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
replenishing phase U بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
hand-held U کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
vortex tube U وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
breaking U هتک حرز و ورود غیر قانونی به ملک غیر به هر شکل و به هر وسیلهای که باشد
input bound U وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده هاانجام بدهد
last in , first out U اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
output bound U وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را باسرعتی کمتر از ورود داده هاانجام بدهد
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
transubstantiation U اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
demodulator U دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
oil dent U شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
postulant U نامزد جدید نامزد ورود بخدمت کلیسا
free form U نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
data entry U ثبات داده ها ورود داده ها
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
remote job entry U وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
form U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
dwelling house U در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
asynchronous U 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com