English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
save U نجات دادن پس انداز کردن
saved U نجات دادن پس انداز کردن
saves U نجات دادن پس انداز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reclaiming U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaims U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaimed U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaim U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
surviving U نجات دادن
recover U نجات دادن
recovering U نجات دادن
recovers U نجات دادن
deliver U نجات دادن
delivers U نجات دادن
redeliver U از نو نجات دادن
survived U نجات دادن
survives U نجات دادن
survive U نجات دادن
salvage U از خطرنابودی نجات دادن
salvaged U از خطرنابودی نجات دادن
salvaging U از خطرنابودی نجات دادن
salvages U از خطرنابودی نجات دادن
to rescue somebody from drowning U کسی را از غرق شدن نجات دادن
to rescue people from the water U مردم را [از غرق شدن ] در آب نجات دادن
lifebuoy U کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoys U کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
average propensity to save U میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
saving institutions U موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
make a run for it <idiom> U برای نجات جان فرار کردن
deflection board U طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
lay by U پس انداز کردن
saved U پس انداز کردن
salt away <idiom> U پس انداز کردن
save money U پس انداز کردن
lay-by U پس انداز کردن
to lay aside U پس انداز کردن
lay-bys U پس انداز کردن
to lay up U پس انداز کردن
saves U پس انداز کردن
save U پس انداز کردن
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
sock away U پول پس انداز کردن
lay aside U پس انداز کردن انداختن
to save for retirement U برای بازنشستگی پس انداز کردن
landscaping U چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscape U چشم انداز بامنظره تزئین کردن
to save for something U پس انداز کردن [اندوختن ] برای چیزی
landscaped U چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscapes U چشم انداز بامنظره تزئین کردن
disposable personal income U پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
disciplining U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
discipline U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
to depict somebody or something [as something] U کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن]
conduct U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
to picture U شرح دادن [نمایش دادن] [وصف کردن]
life jacket U کت نجات
liberation U نجات
rescues U نجات
life vest U کت نجات
safety U نجات
rescue U نجات
livery U نجات
salvation U نجات
rescuing U نجات
rescued U نجات
liveries U نجات
escape line U خط نجات
life boat U کرجی نجات
lifeguards U نجات غریق
survival pack U بسته نجات
lifeguard U نجات غریق
saved U نجات دروازه
saves U نجات دروازه
save U نجات دروازه
parachutes U چتر نجات
parachuted U چتر نجات
savior U نجات دهنده
life belt U کمربند نجات
parachuting U چتر نجات
life buoy U بویه نجات
parachute U چتر نجات
survival suit U لباس نجات
life buoy U حلقه نجات
breeches buoy U بویه نجات
saviours U نجات دهنده
deep submergence U زیردریایی نجات
lifeboats U قایق نجات
life vest جلیقه نجات
survivors U نجات یافتگان
lifeboat U قایق نجات
stole U جلیقه نجات
refugee relief U نجات پناهندگان
life net U تور نجات
life raft U قایق نجات
safety belts U کمربند نجات
life line U بند نجات
fire escape U نردبان نجات
fire escapes U نردبان نجات
plane guard U ناو نجات
life line U طناب نجات
lifeguard submarine U زیردریایی نجات
liferaft U شناوه نجات
salvation U سبب نجات
parachut U چتر نجات
resuscitation U نجات غریق
salvable U نجات یافتنی
safety belt U کمربند نجات
life jacket U جلیقه نجات
salvageable U قابل نجات
life float U قایق نجات
crash boat U قایق نجات
rescue operation U عملیات نجات
lifebelt U کمربند نجات
saviour U نجات دهنده
rescue basket U زنبیل نجات
safety boat U قایق نجات
lifesaving U نجات غریق
plane guard U ناوگارد نجات
life boad U قایق نجات
lifebelts U کمربند نجات
helicopter rescue strop U کمربند نجات هلیکوپتر
soteriology U مبحث نجات رستگاری
survivors U نجات یافتگان از مرگ
helicopter rescue net U تور نجات هلیکوپتر
rescue and assistance U عملیات نجات و مددکاری
pararescue team U تیم تجسس و نجات
pararaft U وسایل نجات چتربازی
rescue chamber U اطاقک نجات زیردریایی
life buoy U حلقه نجات غریق
paradrop U بارریزی باچتر نجات
life vest U لباس نجات غریق
lifesaving U نجات دهنده زندگی
liferaft U قایق نجات لاستیکی
lifesaving U وسیله نجات غریق
lifeguards U مامور نجات غریق
lifesaver U نجات دهنده زندگانی
mae west U جلیقه نجات فشاری
search and rescue U عملیات تجسس و نجات
life belt U لاستیک نجات غریق
fire and rescue U نجات و اطفای حریق
lifeguards U گارد نجات دریایی
life belt U کمربند نجات غریق
lifeguard U مامور نجات غریق
lifeguard U گارد نجات دریایی
lifeguard U نجات غریق محافظ شخصی
salvaged U اموال نجات یافته از خطر
salvage money U جایزه نجات کشتی یا محموله
life line U طناب وصل به حلقه نجات
salvage U اموال نجات یافته از خطر
lifesaver U عضودسته نجات غریق وامثال ان
lifeguards U نجات غریق محافظ شخصی
salvaging U اموال نجات یافته از خطر
lifelines U طناب یارسن نجات غواص
redeemer U رهایی بخش نجات دهنده
save one's neck/skin <idiom> U نجات خوداز خطر ومشکل
unsaved U محفوظ نشده نجات نیافته
lifeline U طناب یارسن نجات غواص
fire and rescue U عملیات نجات و اطفای حریق
salvages U اموال نجات یافته از خطر
helicopter double rescue harness U کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
redeemers U رهایی بخش نجات دهنده
andromeda U از دست غولی نجات یافت وزن او شد
deep submergence U زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
ski patrolman U عضو گروه نجات در پیست اسکی
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
life jacket U سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
salvor U نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
survived U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
escape U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaped U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escapes U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaping U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
surviving U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survives U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survive U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
salvages U نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
life preserver U وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
life preservers U وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
jettisons U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
ski patrol U گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
jettisoned U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvaged U نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvage U نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
para bomb U بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
jettison U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvaging U نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
anchor line extension kits U جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
escape line U مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
venting U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
particularism U اعتقادباینکه نجات فقط برای برگزیدگان میسر است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com