Perdic | ناوبری بااستفاده از صور فلکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 149 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	celestial navigation U	ناوبری بااستفاده از صور فلکی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	radio navigation U	ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
	visual flight U	پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
	teleran system U	نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
	constellate U	بشکل صورت فلکی درامدن جزء منظومه فلکی شدن
	navigation mode U	روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
	tacan U	نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
	piloting U	ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
	inertial navigation U	سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
	circumpolar constellation U	صورتهای فلکی دور قطبی صورتهای فلکی پیرا قطبی
	grid navigation U	ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
	firmamental U	فلکی
	celestial U	فلکی
	constellations U	صورت فلکی
	asterism U	صورت فلکی
	constellation U	صورت فلکی
	astro U	نجومی فلکی
	celestial body U	صور فلکی
	celestial body U	صورت فلکی
	beneficial U	پرمنفعت بااستفاده
	argo U	صورت فلکی سفینه
	constellations U	هیئت صورت فلکی
	serpents U	صورت فلکی حیه
	astrodome U	نیم کره فلکی
	draco U	صورت فلکی اژدها
	constellation U	هیئت صورت فلکی
	lyra U	صورت فلکی "بربط "
	sagittarius U	صورت فلکی قوس
	serpent U	صورت فلکی حیه
	ledgering U	ماهیگیری بااستفاده از وزنه
	leg ride and far leg hook U	بغل رومی بااستفاده از پا
	worming U	ماهیگیری بااستفاده از کرم
	sirius U	صورت فلکی شعرای یمانی
	flying fishes U	صورت فلکی ماهی پرنده
	flying fish U	صورت فلکی ماهی پرنده
	lynxes U	وشق صورت فلکی شمالی
	lynx U	وشق صورت فلکی شمالی
	andromeda U	منظومه فلکی مراه المسلسله
	lupus U	صورت فلکی " گرگ " یا" سرحان "
	Crater U	پیاله [صورت فلکی] [ستاره شناسی]
	Cup U	پیاله [صورت فلکی] [ستاره شناسی]
	electronically U	مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
	constellatory U	وابسته بصورت اسمانی-مانند صورت فلکی
	edp U	پردازش داده بااستفاده از قط عات کامپیوتری و الکترونیکی
	wear down <idiom> U	زوارچیزی دررفتن ،بااستفاده مکرر خراب شدن
	starboard tack U	حرکت قایق بااستفاده از باددر سمت راست
	visual flight U	پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
	microfloppy disk drive U	وسیله ذخیره اطلاعات بااستفاده از میکرودیسکهای لغزان
	screening, screenings U	ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
	screened U	ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
	long base method U	روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
	screens U	ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
	screen U	ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
	liquid crystal bar graph panel indicator U	شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
	influence sweep U	پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
	volumenometer U	التی که به وسیله ان بااستفاده از قانون .....حجم چیزی را می سنجند
	wet rating U	توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
	localizer mode U	روش کنترل هواپیما بااستفاده از انتن سمت نما
	leo U	برج اسد که پنجمین صورت فلکی منطقه البروج است
	electrothermal printer U	چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
	radio fix U	تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
	coupled mode U	روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
	navigating bridge U	پل ناوبری
	universal drafting machine U	خط کش ناوبری
	navigation U	ناوبری
	navigate U	ناوبری کردن
	dead reckonning U	ناوبری کور
	radio navigation U	ناوبری رادیویی
	coast U	ناوبری کرانهای
	electronic navigation U	ناوبری الکترونیکی
	navigating U	ناوبری کردن
	inertial navigation U	ناوبری لختی
	navigated U	ناوبری کردن
	navigation light U	چراغهای ناوبری
	pilots U	ناوبری کردن
	pilot U	راهنمای ناوبری
	aids to navigation U	کمکهای ناوبری
	piloted U	ناوبری کردن
	piloted U	راهنمای ناوبری
	aerial navigation U	ناوبری هوایی
	pilots U	راهنمای ناوبری
	bathymetric navigation U	ناوبری ژرفایافتی
	celestial navigation U	ناوبری نجومی
	pilot U	ناوبری کردن
	navigates U	ناوبری کردن
	satellite navigation U	ناوبری ماهوارهای
	coasts U	ناوبری کرانهای
	navigational grid U	بادزن کمک ناوبری
	omega U	سیستم ناوبری امگا
	navigational grid U	شبکه کمکی ناوبری
	subsurface navigation U	ناوبری زیر سطحی
	inertial navigation system U	سیستم ناوبری ماندی
	tacan U	سیستم ناوبری تاکان
	stellar inertial navigation U	ناوبری لختی ستارهای
	navigational aids U	وسایل کمک ناوبری
	dead reckonning tracer U	میز ناوبری کور
	vector U	مسیر ناوبری هواپیما
	air plot U	نقشه ناوبری هوایی
	hyperbolic navigation system U	روش ناوبری هذلولی
	vectors U	مسیر ناوبری هواپیما
	aeronautical chart U	نقشه ناوبری هوایی
	day beacon U	برج ناوبری روز
	aids to navigation U	وسایل کمک ناوبری
	plotting chart U	نقشه ناوبری هواپیما یاکشتی
	radio range station U	ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
	tactical air navigation U	رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
	piloting U	ناوبری در کنار ابهای ساحلی
	astro tracker U	وسیله ناوبری خودکار نجومی
	aeronautical plotting chart U	نقشه مخصوص ناوبری هوایی
	bain index U	شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند
	polar motion U	وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
	hyperbolic navigation U	ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
	augmentation support set U	دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
	day beacon U	برج ناوبری مورد استفاده درروز
	aeronautical information overprint U	اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
	aeronautical plotting chart U	نقشه مخصوص رسم مسیر ناوبری
	coasting U	ناوبری کرانهای navigation coasting :syn
	situation indicator U	دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
	radial U	شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
	shoran U	نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
	radials U	شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
	pursuit navigation U	ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
	pseudopursuit navigation U	ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
	pseudostereo U	ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
	dead reckonning tracer U	وسایل ناوبری کور در دریا میز ردنگاری
	radar danning U	ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
	radio range U	ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
	plotting U	رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
	homing guidance U	هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
	stick check U	دور کردن گوی از گوی دار بااستفاده از چوب
	relateral tell U	مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
	meaconing U	گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
	refreshes U	قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
	refresh U	قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
	refreshed U	قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
	voice grade channel U	ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
	magnaflux U	نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
	anagrams U	استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
	anagram U	استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
	consol U	دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
	transponder U	فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
	control stick U	سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
	pilot chart U	نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
	aeronautical station U	ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
	plotters U	وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
	plotter U	وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
	projection print U	روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
	landing aids U	وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
	control point U	نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور