English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
surname U نام خانوادگی
surnames U نام خانوادگی
family name U نام خانوادگی
family names U نام خانوادگی
patronymic U نام خانوادگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
major domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domos U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
removed U فاصله خانوادگی
nobility U اصالت خانوادگی
maiden name U نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
maiden names U نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
initial U نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialed U نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialing U نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialled U نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialling U نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initials U نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
vendetta U دشمنی خونی خانوادگی
vendettas U دشمنی خونی خانوادگی
familial U خانوادگی
family name U اسم خانوادگی
family names U اسم خانوادگی
heraldry U نجباوعلائم نجابت خانوادگی نشان نجابت خانوادگی
heraldry U ایین وتشریفات نشانهای خانوادگی
domestic U خانوادگی
blazon U نشان خانوادگی
blazonry U علامت یانشان نجابت خانوادگی
blood feud U کینه وعداوت خانوادگی دشمنی دیرین
clannishness U هواداری خانوادگی
coat armour U زره ونشانهای خانوادگی
domestic problem U مساله خانوادگی
domestically U بطور خانوادگی و اهلی
emblazon U بانشانهای نجابت خانوادگی اراستن
emblazonry U نشان خانوادگی
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
family allowances U مقرری خانوادگی
family asset U دارائی خانوادگی
family background U پیشینه خانوادگی
family farm U مزرعه خانوادگی
family industry U صنعت خانوادگی
family neurosis U روان رنجوری خانوادگی
hatchment U صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
hestia U الهه اجاق خانوادگی وشهرها
highbred U دارای تربیت یانجابت خانوادگی
homophyly U شباهت خانوادگی
household system U نظام خانوادگی
king of arms U متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
majordomo U متصدی امور خانوادگی
pewage U پولی که بابت نشستن درجاهای خانوادگی یانیمکتهای چندنفری درکلیسامیدهند
scutcheon U سپر سپرحاوی نشان خانوادگی
washerwoman U زن رختشوی خانوادگی
He cant be tied down to family life. U پای بند زندگی خانوادگی نیست
tied down <idiom> U مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com