English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i am in receipt of your letter U نامه شما به من رسید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to pay against receipt U در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
receipts U رسید
maturity U سر رسید
quittance U رسید
when it came to a push U رسید
receipt statement U رسید
receipt U رسید
due date U سر رسید
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
hand receipt U رسید دستی
receipt U قبض رسید
voucher U قبض رسید
matured U سر رسید شده
it crossed my mind U بنظرم رسید
official receipt U رسید رسمی
vouchers U قبض رسید
It came home to me. U به فکرم رسید.
receipts U قبض رسید
It crossed my mind. U به نظرم رسید.
It occurred to me. U به نظرم رسید.
It came home to me. U به نظرم رسید.
quittance U رسید مفاصا
It crossed my mind. U به فکرم رسید.
certificate of receipt U گواهی رسید
to fall due U سر رسید شدن
binder U رسید بیعانه
What time do we arrive? U کی خواهیم رسید؟
binders U رسید بیعانه
warehouse receipt U رسید انبار
summer is in U تابستان رسید
chitty U یادداشت-رسید
scrip U رسید موقتی
the post has come U پست رسید
debit note U رسید بدهکار
world came that U خبر رسید که
dock warrant U رسید لنگرگاه
to a receipt U رسید گرفتن
dock receipt U رسید لنگرگاه
It's over. U به پایان رسید.
It occurred to me. U به فکرم رسید.
acknowledgement U اعلام وصول رسید
acknowledgments U اعلام وصول رسید
acknowledgements U اعلام وصول رسید
the hour has struck U موقع بحران رسید
We just received word that . . . U هم اکنون اطلاع رسید که …
At that point [stage] , ... U وقتی که موقعش رسید...
mate's receipt U رسید کاپیتان کشتی
mate's receipt U رسید معاون ناخدا
data fright receipt U رسید اماری حمل
railway receipt U رسید راه اهن
He was sick to death . He was fed up to the back teeth . U جانش به لب آمد ( رسید )
At this point of the conversation. U صحبت که به اینجا رسید
point of intersection U نقطه بهم رسید
receipt U دریافت رسید دادن
air mail receipt U رسید پست هوایی
appropriation receipt U رسیدسپرده رسید اعتبار
appropriation receipt U رسید سپرده قانونی
dock warrant U رسید انبار بارانداز
receipt U رسید پیام دریافت شد
receipts U دریافت رسید دادن
it was signed by his majesty the shah U به توشیح همایونی رسید
data freight receipt U رسید اماری حمل
he thought out a plan U فکری بنظرش رسید
he was overtake by a storm U طوفانی باودر رسید
it received royal assent U به توشیح ملوکانه رسید
clean receipt U رسید بی قید و شرط
receipts U رسید پیام دریافت شد
i am through with my work U کارم به پایان رسید
now and then a guest w come U گاه گاهی میهمانی می رسید
found shipment U کالای بدون بارنامه یا رسید
forwarder's receipt U رسید متصدی حمل و نقل
The train came in on time . U قطار به موقع رسید ( سروقت )
offenders will be punished U متخلفین بکیفر خواهند رسید
It changed hands a few times before I got it. U چند دست گشت تا به من رسید
The train was 10 minutes late. U قطار 10 دقیقه دیر رسید
I heard a sound . U صدائی به گوشم خورد( رسید )
The negotiations were successful ( inconclusive ) . U مذاکرات به نتیجه رسید ( نرسید )
He arrived in the nick of time . U درست به موقع رسید ( سر بزنگاه )
the bill will mature to morrow U سر رسید پرداخت ان قبض فردا است
A solution suddenly proffered itself. U ناگهان راه حلی به نظر رسید.
The project was terminated as of July 1. U پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
bill falls due on U تاریخ سر رسید اسناد مدت دار
the bill is overdraw U سر رسید برات منقضی شده است
deferred liability U بدهیی که درسر رسید پرداخت نشده است
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem. U مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
Luchily for me the train was late. U خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
process U تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
he muddled through U بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
date of grace U مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
processes U تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
to bite the bullet <idiom> U باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
clearing a bill U محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
It wI'll eventually pay off. U با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
freiht all kinds U رسید اماری حمل انواع هزینه حمل
privacy act of قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
letter U نامه
post boy U نامه بر
breve U نامه
manifest U نامه
letters U نامه
carrier U نامه بر
carriers U نامه بر
correspoundence U نامه ها
manifesting U نامه
manifested U نامه
epistles U نامه
manifests U نامه
epistle U نامه
statute of fraud U قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
recognizance U التزام نامه
recognizance U تعهد نامه
letter of indemnity U غرامت نامه
letter of indemnity U ضمانت نامه
letter of recommendation U توصیه نامه
letter of introduction U معرفی نامه
letter de chancellerie U نامه رسمی
corrigenda U غلط نامه
letter of recommendation U سفارش نامه
letter book U رونوشت نامه
sylva U درخن نامه
registered letter U نامه سفارشی
letter missive U امر نامه
concessionary agreement U امتیاز نامه
circular letter U نامه اداری
letter of a U اگاهی نامه
swearing formula U سوگند نامه
tenency agreement U اجاره نامه
certificate of incorporation U شرکت نامه
bylaws U ایین نامه
letter of a U اطلاع نامه
swearing formula U قسم نامه
swamped with letters U غرق نامه
road book U راه نامه
escape chit U امان نامه
statement of a claim U افهار نامه
stemma U نسب نامه
concordat U موافقت نامه
concession deed U امتیاز نامه
surety bond U تضمین نامه
collins U نامه پر سود
letter no U نامه شماره 5
letter writer U نامه نگاری
passionary U مصیبت نامه
pigeongram U نامه کبوتر
marriage contract U عقد نامه
marriage bed U عقد نامه
formulary U دستور نامه
mailer U نامه رسان
epistoler U نامه نویس
light list U چراغ نامه
passionary U شهادت نامه
packet boat U کشتی نامه بر
genealogical tree U نسب نامه
genealogical tree U شجره نامه
gender tree U شجره نامه
memorandum of understanding U تفاهم نامه
l/c U اعتبار نامه
lease contract U اجاره نامه
leetter writing U نامه نگاری
letters patent U نامه سرگشاده
pursuivant U نامه رسان
letter writer U نامه نویس
deed of endowment U وقف نامه
deed of conveyance U صلح نامه
decameron U داستان نامه
letter writing U نامه نگاری
leter of condolenee U تعزیت نامه
letters of administration U قیم نامه
credential U استوار نامه
letters of procurator U وکالت نامه
questionary U پرسش نامه
letter of invitation U دعوت نامه
demand note U مطالبه نامه
letters patent U نامه سرگشوده
warrant of attorney U وکالت نامه
deed of transfer U انتقال نامه
deed of sale U بیع نامه
deed of gift U هبه نامه
guaranty U ضمانت نامه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com