Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
judicial writ
U
نامه رسمی صادره از محکمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
captain a protest
U
افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
missives
U
نامه رسمی
missive
U
نامه رسمی
note
U
نامه رسمی
notes
U
نامه رسمی
noting
U
نامه رسمی
letter de chancellerie
U
نامه رسمی
memoire
U
نامه غیر رسمی
bulletin
U
اگهی نامه رسمی
bulletins
U
اگهی نامه رسمی
pro memoria
U
نامه غیر رسمی
memoranda
U
نامه غیر رسمی تذکاریه
memorandum
U
نامه غیر رسمی تذکاریه
memorandums
U
نامه غیر رسمی تذکاریه
memorials
U
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
memorial
U
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
protest
U
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protesting
U
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protested
U
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protests
U
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
letters missive
U
نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
outgoing
U
صادره
court order
U
قرار صادره از دادگاه
lifo
U
اولین صادره ازاخرین وارده
treasury note
U
اسکناس صادره از طرف خزانه
magisterial
U
صادره ازکلانتری یا دادگاه بخش
filo
U
اخرین صادره از اولین وارده
exporting
U
بیرون بردن کالای صادره
export
U
بیرون بردن کالای صادره
exported
U
بیرون بردن کالای صادره
lifo last in first out
U
اولین صادره از اخرین وارده
information
U
اعلام جرم صادره از ناحیه مامورتعقیب
decreeing
U
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decrees
U
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decreed
U
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decree
U
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
returns
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
summary conviction
U
حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
disaffirm
U
دعوی سابق را به صلح ختم کردن نقض احکام صادره از دادگاهها
court
U
محکمه
forum
U
محکمه
tribunals
U
محکمه
tribunal
U
محکمه
assize
U
محکمه
forums
U
محکمه
reviewing
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
review
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
officious
U
نیمه رسمی شبهه رسمی
reviewed
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary
U
مامور رسمی مقام رسمی
solemn form
U
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
judgement
U
حکم محکمه
lower court
U
محکمه تالی
police court
U
محکمه خلاف
open court
U
محکمه عمومی
judgments
U
حکم محکمه
judgements
U
حکم محکمه
industrial tribunal
U
محکمه صناعی
arret
U
حکم محکمه
the court above
U
محکمه بالاتر
court of minor offence
U
محکمه خلاف
religious court
U
محکمه شرع
forum
U
دادگاه محکمه
court of first instance
U
محکمه بدایت
court of petty offences
U
محکمه خلاف
court of a
U
محکمه استیناف
forums
U
دادگاه محکمه
tribunals
U
دادگاه محکمه
criminal court
U
محکمه جنائی
tribunal
U
دادگاه محکمه
docketing
U
دفتر اوقات محکمه
docketed
U
دفتر اوقات محکمه
docket
U
دفتر اوقات محکمه
benches
U
هیات قضات محکمه
dockets
U
دفتر اوقات محکمه
bench
U
هیات قضات محکمه
venire faciac
U
حکم احضار به محکمه
probate court
U
محکمه امور حسبی
querela
U
دعوی مطروح در محکمه
arraignment
U
احضار به محکمه تعقیب
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
court of appeal
U
محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
courts of appeal
U
محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
dock
U
جای محکوم یازندانی در محکمه
docks
U
جای محکوم یازندانی در محکمه
docked
U
جای محکوم یازندانی در محکمه
courts of appeal
U
دادگاه عالی محکمه استیناف
lord chief justice
U
رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
disciplinary court
U
دادگاه انتظامی محکمه اداری
out of court settlement
U
توافق بدون محکمه
[حقوق]
court of appeal
U
دادگاه عالی محکمه استیناف
right of begin
U
حق مدعی در اغازبیان ادعا در محکمه
pre audience
U
ترتیب تقدم صحبت اصحاب دعوی در محکمه
consultary response
U
نظر محکمه حقوقی درباره یک دعوی خاص
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
exchange devaluation
U
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
magna carta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
countermanding
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermanded
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermands
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermand
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
special pleading
U
علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
prohibition
U
حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
rogatory
U
احاله رسیدگی به قضیه مطروحه به دادگاهی غیر از محکمه مطروح فیه
stock dividend
U
سهام صادره بابت سود سهام
Lilo
U
اخرین صادره از اخرین وارده
fifo
U
اولین صادره از اولین وارده
Lilos
U
اخرین صادره از اخرین وارده
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
briefed
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
statute of fraud
U
قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
summing up
U
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summings up
U
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
formal
U
رسمی
orthodox
U
رسمی
formmal
U
رسمی
institutional
U
رسمی
solemn
U
رسمی
official
U
رسمی
state religion
U
مذهب رسمی
officials
U
مقامات رسمی
formalizing
U
رسمی کردن
protests
U
واخواست رسمی
formalizes
U
رسمی کردن
tux
U
لباس رسمی
official receiver
U
اعتصاب رسمی
formalized
U
رسمی کردن
officious
U
غیر رسمی
protests
U
اعتراض رسمی
free and easy
<idiom>
U
غیر رسمی
Full dress. Formal dress.
U
لباس رسمی
audience
U
ملاقات رسمی
audiences
U
ملاقات رسمی
throwaway
U
غیر رسمی
official
U
موثق و رسمی
card-carrying
U
عضو رسمی
insignia
U
نشان رسمی
vestment
U
لباس رسمی
talking to
U
سرزنش رسمی
talking-to
U
سرزنش رسمی
official
U
عالیرتبه رسمی
protesting
U
اعتراض رسمی
protesting
U
واخواست رسمی
official religion
U
دین رسمی
placards
U
پروانه رسمی
formalising
U
رسمی کردن
informal
U
غیر رسمی
career
U
دوره رسمی
statute mile
U
مایل رسمی
unofficial
U
غیر رسمی
pronouncements
U
اعلامیه رسمی
officiate
U
مقام رسمی
officiated
U
مقام رسمی
officiates
U
مقام رسمی
officiating
U
مقام رسمی
placard
U
پروانه رسمی
careered
U
دوره رسمی
careering
U
دوره رسمی
protested
U
اعتراض رسمی
protested
U
واخواست رسمی
formalize
U
رسمی کردن
bank holidays
U
تعطیلات رسمی
asparagus
U
مارچوبهء رسمی
tuxedo
U
لباس رسمی
tuxedos
U
لباس رسمی
formalises
U
رسمی کردن
protest
U
اعتراض رسمی
protest
U
واخواست رسمی
formalised
U
رسمی کردن
insignia
U
مدال رسمی
careers
U
دوره رسمی
pronouncement
U
اعلامیه رسمی
standard time
U
زمان رسمی
official meeting
U
ملاقات رسمی
returned
U
گزارش رسمی
return
U
گزارش رسمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com