Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
overslaugh
U
نادیده گذشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
overleap
U
جستن از روی نادیده گذشتن از
Other Matches
unobserved
U
نادیده
unseen
U
نادیده
towink at
U
نادیده پنداشتن
to slip off or away
U
نادیده رفتن
dissemble
U
نادیده گرفتن
dissembled
U
نادیده گرفتن
dissembles
U
نادیده گرفتن
dissembling
U
نادیده گرفتن
to skips over
U
نادیده گذستن از
ignoring
U
نادیده پنداشتن
ignore
U
نادیده پنداشتن
the invisible
U
خدای نادیده
ignores
U
نادیده پنداشتن
disregards
U
نادیده گرفتن
disregarding
U
نادیده گرفتن
disregarded
U
نادیده گرفتن
pass off
U
نادیده گرفتن
ignored
U
نادیده پنداشتن
scotomization
U
نادیده گیری
disregard
U
نادیده گرفتن
to blow over
U
گذشتن
interpenetrate
U
از هم گذشتن
get through
U
گذشتن از
intercross
U
از هم گذشتن
go by
U
گذشتن
go over
U
گذشتن
forbear
U
گذشتن از
traversing
U
گذشتن از
crosses
U
گذشتن
crosser
U
گذشتن
cross
U
گذشتن
bypass
U
گذشتن
bypasses
U
گذشتن
bypassing
U
گذشتن
traverse
U
گذشتن از
traversed
U
گذشتن از
traverses
U
گذشتن از
elapsing
U
گذشتن
elapses
U
گذشتن
elapse
U
گذشتن
bypassed
U
گذشتن
blow over
U
گذشتن
forbears
U
گذشتن از
crossest
U
گذشتن
overpasses
U
گذشتن از
pass
U
گذشتن
to go by
U
گذشتن
to pass a way
U
گذشتن
to pass on
U
گذشتن
to run on
U
گذشتن
traffics
U
گذشتن
trafficking
U
گذشتن
trafficked
U
گذشتن
traffic
U
گذشتن
overpass
U
گذشتن از
pass on
U
در گذشتن
passes
U
گذشتن
passed
U
گذشتن
To turn a blind eye to something. To overlook something.
U
چیزی را نادیده گرفتن
to let something slip
U
چیزی را نادیده گرفتن
to turn a blind eye to something
U
چیزی را نادیده گرفتن
unheeded
U
بیاهمیت نادیده بیتفاوت
to pass over
U
نادیده رد شدن ازپهلو
contralateral neglect
U
نادیده انگاری دگرسو
override
U
سواره گذشتن از
overridden
U
سواره گذشتن از
filrate
U
از صافی گذشتن
overdue
U
گذشتن موعد
overgo
U
رسیدن به گذشتن
to go over
U
گذشتن گذرکردن
traject
U
از مسیربخصوصی گذشتن
sweep
U
بسرعت گذشتن از
overrides
U
سواره گذشتن از
overrode
U
سواره گذشتن از
to pass off
U
برگذارشدن گذشتن
fleet
U
بسرعت گذشتن
fleets
U
بسرعت گذشتن
To overlook. To turn a blind eye.
U
چشم پوشیدن (نادیده گرفتن )
maskable
U
آنچه نادیده گرفتنی است
ignore
U
نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignored
U
نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignores
U
نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignoring
U
نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
blinks
U
نادیده گرفته نگاه مختصر
blinked
U
نادیده گرفته نگاه مختصر
blink
U
نادیده گرفته نگاه مختصر
to rush a stream
U
از نهری تند گذشتن
lapseof centuries
U
مروریا گذشتن قرنها
goes
U
گذشتن عبور کردن
get over
U
ازروی چیزی گذشتن
to go through
U
رسیدگی کردن گذشتن از
to go to
U
رعایت کردن گذشتن از
to slice the air
U
هواراشکافتن وازان گذشتن
exceed the deadline
U
گذشتن از مهلت مقرر
go
U
گذشتن عبور کردن
skipped
U
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
skips
U
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
pass by
U
از پهلوی چیزی رد شدن نادیده انگاشتن
skip
U
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
Passover
U
گذشتن از پشت موج سواردیگر
slurring
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurred
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slur
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurs
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
brushes
U
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
brush
U
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
disabling
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disables
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disable
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
buckets
U
فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bucket
U
فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noises
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
to put somebody on the back burner
U
کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن
[اصطلاح مجازی]
to put somebody in a backwater
U
کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن
[اصطلاح مجازی]
toll thorough
U
وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
to shunt somebody aside
U
کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن
[اصطلاح مجازی]
pass shooting
U
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
reeve
U
ازتنگنا یا جای باریکی گذشتن نخ را از سوراخ سوزن گذراندن
to put
[throw]
[toss]
somebody on to the scrap heap
U
کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن
[اصطلاح مجازی]
after bottom center
U
تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ پایین
after top center
U
تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ بالا
byes
U
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
bye
U
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
skip
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skipped
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skips
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
carrying
U
گذشتن گوی از یک نقطه یا شی ء مسافتی که گوی در هوا می پیماید
carries
U
گذشتن گوی از یک نقطه یا شی ء مسافتی که گوی در هوا می پیماید
carried
U
گذشتن گوی از یک نقطه یا شی ء مسافتی که گوی در هوا می پیماید
carry
U
گذشتن گوی از یک نقطه یا شی ء مسافتی که گوی در هوا می پیماید
remarks
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remark
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
ring shift
U
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
rem
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarking
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
ended
U
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
end
U
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ends
U
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
reversion
U
هبه کردن مال غیر منقول بخ کسی به شرط حدوث امری در خارج یا گذشتن مدت معین هبه مشروط
interrupt
U
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting
U
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupts
U
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
shift
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com