English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
oral zone U ناحیه دهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
scurrility U بد دهانی
buccal U دهانی
anastomosis U هم دهانی
stomal U دهانی
stomatal U دهانی
stomatic U دهانی
swearword U بد دهانی
orals U دهانی
triforium U سه دهانی
oral U دهانی
peroral U دهانی
orality U شهوت دهانی
palatal U وابسته سق دهانی
oral stage U مرحله دهانی
oral sadism U ازارگری دهانی
oral dependence U وابستگی دهانی
oral character U منش دهانی
noma U غانقرایای تو دهانی
oral eroticism U شهوت دهانی
oral intercourse U رابطه جنسی دهانی
oral passive type U سنخ دهانی- پذیرشی
oral dyskinesia U حرکت پریشی دهانی
oral aggressive type U سنخ دهانی- پرخاشی
gnathite U یکی از زوائد دهانی بند پایان
sectors U ناحیه
districts U ناحیه
district U ناحیه
sympatric U هم ناحیه
proclimax U ناحیه
demesne U ناحیه
output area U ناحیه
reaching U ناحیه
reaches U ناحیه
reached U ناحیه
reach U ناحیه
situs U ناحیه
subregion U ناحیه
ranges U ناحیه
ranged U ناحیه
range U ناحیه
sector U ناحیه
partition U ناحیه
region U ناحیه
partitions U ناحیه
area U ناحیه
zone U ناحیه
ward U ناحیه
realms U ناحیه
shires U ناحیه
areas U ناحیه
regions U ناحیه
regional <adj.> U ناحیه ای
shire U ناحیه
wards U ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
zones U ناحیه
realm U ناحیه
depletion area U ناحیه تخلیه
critical region U ناحیه شاخص
baffle area U ناحیه کور
regions U ناحیه عملیات
dead space U ناحیه کور
range of adjustment U ناحیه تنظیم
range of storke U ناحیه ضربه
radius of action U ناحیه رانندگی
pyramidal area U ناحیه هرمی
critical region U ناحیه بحرانی
buffer area U ناحیه میانگیر
common area U ناحیه مشترک
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
part U سهم ناحیه
climatic region U ناحیه اقلیمی
broca's area U ناحیه بروکا
boom swing U ناحیه لرزش
critical area U ناحیه بحرانی
depletion barrier U ناحیه تخلیه
depletion zone U ناحیه تخلیه
goldfield U ناحیه زرخیز
heat affected zone U ناحیه پیوند
recording eara U ناحیه ضبط
region U ناحیه فضا
slums U ناحیه فقیرنشین
slum U ناحیه فقیرنشین
naval district U ناحیه دریایی
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
indifference zone U ناحیه خنثی
measuring range U ناحیه ی سنجش
input area U ناحیه ورودی
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
gold field U ناحیه زرخیز
genital zone U ناحیه تناسلی
depletion layer U ناحیه تخلیه
regions U ناحیه نظامی
overflow area U ناحیه سرریز
output area U ناحیه خروجی
edge zone U ناحیه لبه
regions U ناحیه فضا
region U ناحیه نظامی
fixed area U ناحیه ثابت
forbidden zone U ناحیه ممنوع
region U ناحیه عملیات
frequency region U ناحیه فرکانس
littoral U ناحیه ساحلی
geiger muller region o. plateau U ناحیه قطع
intermediate zone U ناحیه ی میانی
audio range U ناحیه صوتی
sector U خط کش ریاضی ناحیه
Sept U ناحیه محصو
suppressor area U ناحیه بازدارنده
storage area U ناحیه انبارش
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
Equator U ناحیه استوایی
terrain U زمین ناحیه
soft spot U ناحیه نشست
skid row U ناحیه پست
lumbar U ناحیه کمر
telephone area U ناحیه اتصال
territorialization U ایجاد ناحیه
sectors U خط کش ریاضی ناحیه
zone of contact U ناحیه تماس
work area U ناحیه کاری
wernicke's area U ناحیه ورنیکه
district U ناحیه نظامی
zones U منطقه ناحیه
districts U ناحیه نظامی
two phase region U ناحیه دو فازی
touch spot U ناحیه بساوشی
the abdominal region U ناحیه شکم
zone U منطقه ناحیه
scan area U ناحیه پیمایش
area search U جستجوی ناحیه
range of variation U ناحیه انحراف
active area U ناحیه فعال
sciatic U ناحیه چاربند
range of variation U ناحیه تغییر
sector commander U فرمانده ناحیه
regionalism U ناحیه گرایی
silva U ناحیه جنگلی
arid area U ناحیه خشک
residential area U ناحیه مسکونی
motor area U ناحیه حرکتی
domain U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
naval district U ناحیه عملیات دریایی
zonule U منطقه یا ناحیه کوچک
neck of the woods <idiom> U ناحیه یا قسمتی از کشور
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
motor perceptual region U ناحیه حرکتی- ادراکی
long wave range U ناحیه موج بلند
local area network U شبکه ناحیه محلی
poplitaeal U مربوط به ناحیه رکبی
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
shielding region U ناحیه حفافت کننده
pierian U وابسته به ناحیه پیریا
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
space charge U ناحیه بار فضا
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
popliteal U مربوط به ناحیه رکبی
rimland U حومه ناحیه مرکزی
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
sylva U درختان جنگلی یک ناحیه
reverse flow regin U ناحیه جریان معکوس
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
tertiary projection area U ناحیه فرافکنی سوم
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
common storage area U ناحیه اشتراکی انباره
fingerprint region U ناحیه اثر انگشتی
forbidden energy zone U ناحیه انرژی ممنوع
climates U ناحیه اوضاع جوی
coalfields U ناحیه ذغال خیز
geiger muller region o. plateau U ناحیه گایگر مولر
coalfield U ناحیه ذغال خیز
heating zone U منطقه یا ناحیه حرارتی
high frequency range U ناحیه ی فرکانس بالا
auditory projection area U ناحیه ادراک شنیداری
executive area U ناحیه هماهنگ ساز
breadbasket U معده ناحیه حاصلخیز
catchment areas U ناحیه تحت پوشش
crygenic region U ناحیه انجماد سنجی
delinquency area U ناحیه بزه خیز
catchment area U ناحیه تحت پوشش
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
coal field U ناحیه زغال خیز
climate U ناحیه اوضاع جوی
papa U پاپ کشیش ناحیه
palest U ناحیه محصور قلمروحدود
hot temperature zone U ناحیه بسیار گرم
pale U ناحیه محصور قلمروحدود
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
winging U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
zone U ناحیه دسته بندی
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
zones U ناحیه دسته بندی
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
drilling range U ناحیه مته کاری
domains U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
paler U ناحیه محصور قلمروحدود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com