Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
suppressor area
U
ناحیه بازدارنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany
U
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
impedient
U
بازدارنده
impedimental
U
بازدارنده
retardant
U
بازدارنده
inhibitor
U
بازدارنده
retarder
U
بازدارنده
suppressive
U
بازدارنده
intercepter
U
بازدارنده
holding attack
U
تک بازدارنده
dissuasive
U
بازدارنده
deterrent
U
بازدارنده
deterrents
U
بازدارنده
dehortative
U
بازدارنده
disincentive
U
بازدارنده
disincentives
U
بازدارنده
suppressor variable
U
متغیر بازدارنده
secondary inhibitor
U
بازدارنده ثانوی
paratonic
U
از جنبش بازدارنده
holding force
U
نیروی بازدارنده
ripple though effect
U
اثر بازدارنده
preventative actions
U
اعمال بازدارنده
radical inhitator
U
بازدارنده رادیکالی
clearing block
U
قطعه بازدارنده
monoamine oxidase inhibitor
U
بازدارنده اکسیداز تک امین
containing action
U
عملیات احاطهای بازدارنده
deterrent
U
منع کننده بازدارنده
mao
U
بازدارنده اکسیداز تک امین
deterrents
U
منع کننده بازدارنده
aircraft arresting
U
دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
peace keeping forces
U
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
districts
U
ناحیه
proclimax
U
ناحیه
district
U
ناحیه
reaching
U
ناحیه
reaches
U
ناحیه
reach
U
ناحیه
reached
U
ناحیه
ranges
U
ناحیه
ranged
U
ناحیه
output area
U
ناحیه
realms
U
ناحیه
demesne
U
ناحیه
sectors
U
ناحیه
subregion
U
ناحیه
local
<adj.>
U
ناحیه ای
area
U
ناحیه
shire
U
ناحیه
shires
U
ناحیه
wards
U
ناحیه
region
U
ناحیه
regional
<adj.>
U
ناحیه ای
areas
U
ناحیه
ward
U
ناحیه
regions
U
ناحیه
partition
U
ناحیه
partitions
U
ناحیه
sympatric
U
هم ناحیه
realm
U
ناحیه
range
U
ناحیه
zones
U
ناحیه
sector
U
ناحیه
situs
U
ناحیه
zone
U
ناحیه
frequency region
U
ناحیه فرکانس
wernicke's area
U
ناحیه ورنیکه
work area
U
ناحیه کاری
zone of contact
U
ناحیه تماس
edge zone
U
ناحیه لبه
commutation zone
U
ناحیه کموتاسیون
common area
U
ناحیه مشترک
climatic region
U
ناحیه اقلیمی
critical area
U
ناحیه بحرانی
depletion area
U
ناحیه تخلیه
depletion barrier
U
ناحیه تخلیه
depletion zone
U
ناحیه تخلیه
depletion layer
U
ناحیه تخلیه
dead space
U
ناحیه کور
residential area
U
ناحیه مسکونی
the abdominal region
U
ناحیه شکم
critical region
U
ناحیه شاخص
fixed area
U
ناحیه ثابت
forbidden zone
U
ناحیه ممنوع
critical region
U
ناحیه بحرانی
range of variation
U
ناحیه تغییر
geiger muller region o. plateau
U
ناحیه قطع
genital zone
U
ناحیه تناسلی
gold field
U
ناحیه زرخیز
naval district
U
ناحیه دریایی
oral zone
U
ناحیه دهانی
skid row
U
ناحیه پست
output area
U
ناحیه خروجی
overflow area
U
ناحیه سرریز
silva
U
ناحیه جنگلی
sector commander
U
فرمانده ناحیه
sciatic
U
ناحیه چاربند
range of variation
U
ناحیه انحراف
scan area
U
ناحیه پیمایش
pyramidal area
U
ناحیه هرمی
radius of action
U
ناحیه رانندگی
range of adjustment
U
ناحیه تنظیم
range of storke
U
ناحیه ضربه
motor area
U
ناحیه حرکتی
touch spot
U
ناحیه بساوشی
goldfield
U
ناحیه زرخیز
heat affected zone
U
ناحیه پیوند
two phase region
U
ناحیه دو فازی
hypnogenic zone
U
ناحیه خواب زا
territorialization
U
ایجاد ناحیه
intermediate zone
U
ناحیه ی میانی
indifference zone
U
ناحیه خنثی
telephone area
U
ناحیه اتصال
storage area
U
ناحیه انبارش
input area
U
ناحیه ورودی
soft spot
U
ناحیه نشست
littoral
U
ناحیه ساحلی
magnetic domain
U
ناحیه مغناطیسی
measuring range
U
ناحیه ی سنجش
recording eara
U
ناحیه ضبط
baffle area
U
ناحیه کور
area search
U
جستجوی ناحیه
regions
U
ناحیه فضا
active area
U
ناحیه فعال
zones
U
منطقه ناحیه
part
U
سهم ناحیه
sectors
U
خط کش ریاضی ناحیه
Sept
U
ناحیه محصو
region
U
ناحیه فضا
zone
U
منطقه ناحیه
terrain
U
زمین ناحیه
region
U
ناحیه عملیات
sector
U
خط کش ریاضی ناحیه
regions
U
ناحیه عملیات
regions
U
ناحیه نظامی
arid area
U
ناحیه خشک
audio range
U
ناحیه صوتی
region
U
ناحیه نظامی
broca's area
U
ناحیه بروکا
regionalism
U
ناحیه گرایی
slum
U
ناحیه فقیرنشین
buffer area
U
ناحیه میانگیر
boom swing
U
ناحیه لرزش
slums
U
ناحیه فقیرنشین
Equator
U
ناحیه استوایی
erogenous zones
U
ناحیه شهوتزا
district
U
ناحیه نظامی
erogenous zone
U
ناحیه شهوتزا
lumbar
U
ناحیه کمر
districts
U
ناحیه نظامی
long wave range
U
ناحیه موج بلند
shielding region
U
ناحیه حفافت کننده
climate
U
ناحیه اوضاع جوی
local area network
U
شبکه ناحیه محلی
sylva
U
درختان جنگلی یک ناحیه
space charge
U
ناحیه بار فضا
climates
U
ناحیه اوضاع جوی
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
zone
U
ناحیه دسته بندی
naval district
U
ناحیه عملیات دریایی
coalfield
U
ناحیه ذغال خیز
coalfields
U
ناحیه ذغال خیز
catchment area
U
ناحیه تحت پوشش
catchment areas
U
ناحیه تحت پوشش
palatinate
U
ناحیه قلمرو کنت
primary sensory area
U
ناحیه حسی نخستین
pierian
U
وابسته به ناحیه پیریا
palest
U
ناحیه محصور قلمروحدود
pale
U
ناحیه محصور قلمروحدود
motor perceptual region
U
ناحیه حرکتی- ادراکی
paler
U
ناحیه محصور قلمروحدود
rimland
U
حومه ناحیه مرکزی
zones
U
ناحیه دسته بندی
reverse flow regin
U
ناحیه جریان معکوس
regionalistic
U
منطقهای ناحیه گرای
primary projection area
U
ناحیه فرافکنی نخستین
regionalist
U
منطقهای ناحیه گرای
domain
U
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
popliteal
U
مربوط به ناحیه رکبی
common storage area
U
ناحیه اشتراکی انباره
drilling range
U
ناحیه مته کاری
to level off
U
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
poplitaeal
U
مربوط به ناحیه رکبی
fingerprint region
U
ناحیه اثر انگشتی
forbidden energy zone
U
ناحیه انرژی ممنوع
coagulation
U
تجمع مواد در یک ناحیه
to level off
U
مسطح شدن
[ناحیه ای]
coal field
U
ناحیه زغال خیز
breadbasket
U
معده ناحیه حاصلخیز
bailiwick
U
ناحیه قلمرو مامور
crygenic region
U
ناحیه انجماد سنجی
executive area
U
ناحیه هماهنگ ساز
delinquency area
U
ناحیه بزه خیز
auditory projection area
U
ناحیه ادراک شنیداری
geiger muller region o. plateau
U
ناحیه گایگر مولر
domains
U
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
winging
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
papa
U
پاپ کشیش ناحیه
papas
U
پاپ کشیش ناحیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com