English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
enclave U ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
enclaves U ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exclave U ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
indenting U سفارش خرید از کشور بیگانه
indents U سفارش خرید از کشور بیگانه
indent U سفارش خرید از کشور بیگانه
short haul U کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short-haul U کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
infarct U ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
inland duty U حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
enclave U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
loan word U واژهای که از زبان دیگری گرفته باشد
trade deficit U حالتیکه در ان صادرات یک کشور کمترازواردات ان باشد
empire U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empires U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
off print U چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
censeur U ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
oblique compartment U قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
assistance U کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
pseudomorph U جسم معدنی که نمودجسم معدنی دیگر ر را بخود گرفته باشد
intervention U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
foreignism U رسم بیگانه بیگانه پرستی
coracle U یکجورکرجی که ازجگن یا بیدساخته دورانرا چرم یامشمع میگیرند
coracles U یکجورکرجی که ازجگن یا بیدساخته دورانرا چرم یامشمع میگیرند
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Kasim Ushag design U طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
irredentism U نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
patinated U جرم گرفته کبره گرفته
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
regionally U ناحیهای
zonular U ناحیهای
regional U ناحیهای
zonal U ناحیهای
zonal U مداری ناحیهای
zonary U مداری ناحیهای
parochial U ناحیهای محدود
zones U ناحیهای شدن
area search U جستجوی ناحیهای
zone U ناحیهای شدن
area graph U نمودار ناحیهای
regional development U توسعه ناحیهای
regional gap U شکاف ناحیهای
selective quenching U سردکنندگی ناحیهای
communal relationship U روابط ناحیهای
suburban or local railway U راه اهن ناحیهای
territorialism U ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
piedmont U ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
convention U باره مسائل حزبی ناحیهای
conventions U باره مسائل حزبی ناحیهای
territoriality U ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
chemosphere U ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
patagonia U ناحیهای درجنوب ارژانتین وشیلی
line of engagement U ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
balkanize U ناحیهای را بقطعات ریز تقسیم کردن
chorographic U وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
stratosphere U ناحیهای یا لایهای دراتمسفربین تروپوپوز و استراتوپوز
floral design U طرح گل و بته [قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
nonaligned U کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
inversion U ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
inversions U ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
chorography U نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
clip U انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clipped U انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
bit map U ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
zone of rock fracture U ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
regional agency U موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
clippings U انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
images U ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
image U ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
clips U انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
triangulation U تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
fairgrounds U ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
parochialism U محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
fairground U ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
outsiders U بیگانه
only U بس بیگانه
strangest U بیگانه
strange U بیگانه
oversea U بیگانه
alien U بیگانه
aliens U بیگانه
barbarous U بیگانه
outsider U بیگانه
foreign U بیگانه
barbarians U بیگانه
exotic U بیگانه
barbarian U بیگانه
foreigners U بیگانه
foreigner U بیگانه
xenophobe U بیگانه
peregrin or rine U بیگانه
abroad U بیگانه
peregrine U بیگانه
stranger U بیگانه
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
foreign subjects U اتباع بیگانه
foreignism U اصطلاح بیگانه
abroad U ممالک بیگانه
foreignlegion U هنگ بیگانه
xenophobia U بیگانه هراسی
foreing currency U پول بیگانه
stranger U بیگانه کردن
xenophobia U بیگانه ترسی
overseas U کشورهای بیگانه
phagocytosis U بیگانه خواری
xenoplastic U همزیست با بیگانه
xenophobe U بیگانه ترس
xenophobe U دشمن بیگانه
xenophilous U بیگانه پرست
xenophilism U بیگانه پرستی
xenophile U بیگانه پرست
xenophile U بیگانه دوست
xenocentrism U بیگانه محوری
estrangements U بیگانه کردن
estrangement U بیگانه کردن
loanword U واژه بیگانه
holozoic U بیگانه خوار
outlandish U بیگانه وار
wraparound U توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
xenoglossophilia U عشق به زبانهای بیگانه
xenoglossophobia U هراس از زبانهای بیگانه
currencies U ارز پول بیگانه
overseas agent U نماینده درکشور بیگانه
estrange U بیگانه کردن دورکردن
macrophage U یاخته بیگانه خواردرشت
foreign value system U نظام ارزشی بیگانه
barbarize U بیگانه یا وحشی شدن
publican U بیگانه صاحب میخانه
strangers U بطور غریب یا بیگانه
strangely U بطور غریب یا بیگانه
foreignize U بیگانه کردن یاشدن
publicans U بیگانه صاحب میخانه
non-resident alien [NRA] U بیگانه غیر مقیم
phagocyte U سلول بیگانه خوار
currency U ارز پول بیگانه
he is no linguist U زبان بیگانه نمیداند
phagotroph U ریزه پرواره بیگانه خوار
alien species U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
invasive exotic U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
exotic U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
the a.of boreign words U اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
gringos U بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
invasive species U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
neophyte U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
foreignize U حالت بیگانه دادن یایافتن
gringo U بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
disunites U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunited U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
barbarize U با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
disunite U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disuniting U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
phagocytize U در اثر بیگانه خواری تحلیل رفتن
tramontane U واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
alienability U قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
images U ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
enzootic U مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
to purify the person language U زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
adoption اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
soft clip area U محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
refresh memory U واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
ablegate U مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
colour U امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colours U امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
haulage U پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
uptight U گرفته
choky U گرفته
chock full U گرفته
dulled U گرفته
low-spirited U گرفته
adopted U گرفته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com