Total search result: 202 (6 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
|
English |
Persian |
Menu
|
|
charge U |
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند |
|
|
charges U |
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند |
|
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
|
maintenance float U |
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی |
|
|
NiMH U |
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست |
|
|
basic issue items U |
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده |
|
|
coupler plug U |
دوشاخه وسایل الکتریکی |
|
|
peripheral U |
1-وسایل جانبی که در کامپیوتر استفاده می شوند مثل چاپگر یا اسکنر. 2- |
|
|
input U |
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند |
|
|
inputted U |
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند |
|
|
ganged U |
وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند |
|
|
letters patent U |
نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند |
|
|
self- U |
برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند |
|
|
charges U |
شارژ کردن شارژ |
|
|
charge U |
شارژ کردن شارژ |
|
|
harder U |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
|
|
hardest U |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
|
|
hard U |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
|
|
Energy Star U |
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد |
|
|
banks U |
مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند |
|
|
bank U |
مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند |
|
|
Uuencoding U |
روش تبدیل متن و فایل به قالب شبه متن تا به صورت پیام پست الکتریکی ارسال شوند |
|
|
random access U |
قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند |
|
|
shifts U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
|
|
shifted U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
|
|
shift U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
|
|
wire U |
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه |
|
|
wires U |
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه |
|
|
optical U |
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |
|
|
saddle bag U |
خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.] |
|
|
electrostatic U |
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی |
|
|
brussels U |
دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند [شبیه دار کرمانی] و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد |
|
|
prevention of stripping U |
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی |
|
|
cpu U |
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی |
|
|
beach gear U |
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله |
|
|
transmission U |
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است |
|
|
transmissions U |
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است |
|
|
tackles U |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
|
|
tackle U |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
|
|
tackled U |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
|
|
tackling U |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
|
|
mounting U |
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل |
|
|
recover U |
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل |
|
|
recovering U |
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل |
|
|
recovers U |
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل |
|
|
sequential U |
داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند |
|
|
PSU U |
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی |
|
|
trafficking U |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
|
|
traffic U |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
|
|
traffics U |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
|
|
trafficked U |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
|
|
overlaying U |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
|
|
overlays U |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
|
|
overlay U |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
|
|
activity U |
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند |
|
|
activities U |
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند |
|
|
routines U |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
|
|
routinely U |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
|
|
batch processing U |
سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند |
|
|
routine U |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
|
|
stacks U |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
|
|
stack U |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
|
|
stacked U |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
|
|
excess property U |
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی |
|
|
charging U |
شارژ |
|
|
heat U |
شارژ |
|
|
fluxing agent U |
شارژ |
|
|
heats U |
شارژ |
|
|
ends U |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
|
|
end U |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
|
|
ended U |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
|
|
detected U |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
|
|
detects U |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
|
|
detect U |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
|
|
detecting U |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
|
|
charge d'affaires U |
شارژ دافر |
|
|
basic allowance U |
شارژ انبار |
|
|
like charge U |
شارژ همنام |
|
|
melting charge U |
شارژ ذوب |
|
|
charger U |
دستگاه شارژ |
|
|
loads U |
شارژ کردن |
|
|
chargers U |
دستگاه شارژ |
|
|
load U |
شارژ کردن |
|
|
furnace charge U |
شارژ کوره |
|
|
coke per charge U |
ذغال کک شارژ |
|
|
liquid metal charge U |
شارژ فلز مذاب |
|
|
constant current charge U |
شارژ با جریان ثابت |
|
|
maintenance float U |
شارژ انبار سیال |
|
|
authorized stockage list U |
صورت شارژ انبار |
|
|
constant voltage charge U |
شارژ با ولتاژ ثابت |
|
|
channeled U |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
|
|
channels U |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
|
|
channeling U |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
|
|
channelled U |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
|
|
channel U |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
|
|
uncharged U |
غیر مسلح شارژ نشده |
|
|
chargeable U |
آنچه قابل شارژ است |
|
|
turbocharger U |
موتور شارژ کننده توربین |
|
|
pipeline assets U |
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله |
|
|
saturated colour U |
که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند |
|
|
VDUs U |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
|
|
vdt U |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
|
|
VDU U |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
|
|
map U |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
|
|
maps U |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
|
|
tariffs U |
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات |
|
|
tariff U |
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات |
|
|
floatation U |
سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی |
|
|
bios U |
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند |
|
|
service test U |
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل |
|
|
electric U |
تعداد اتم هایی که شارژ شده اند. |
|
|
dispersal lays U |
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها |
|
|
computation of replacement factors U |
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل |
|
|
dry cell battery U |
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery |
|
|
red concept U |
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف |
|
|
subroutine U |
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود |
|
|
pioneer tools U |
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری |
|
|
landing aids U |
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما |
|
|
cryptoancillary equipment U |
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز |
|
|
electrical and otherwise U |
الکتریکی و غیر الکتریکی |
|
|
anti- U |
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند |
|
|
basic U |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
|
|
basics U |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
|
|
bubble sort U |
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند |
|
|
rows U |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
|
|
rowed U |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
|
|
row U |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
|
|
charges U |
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد |
|
|
charge U |
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد |
|
|
charging point U |
محل هواگیری و گازگیری درروی هواپیما محل شارژ یاپر کردن گاز |
|
|
NiCad U |
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است |
|
|
electroluminescence U |
نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود |
|
|
gas electric generating set U |
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی |
|
|
charges U |
خرج گذاری کردن شارژ کردن |
|
|
charge U |
خرج گذاری کردن شارژ کردن |
|
|
kits U |
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل |
|
|
kit U |
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل |
|
|
basic issue list U |
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار |
|
|
electrotechnical U |
الکتریکی |
|
|
electrical U |
الکتریکی |
|
|
electric U |
الکتریکی |
|
|
furniture U |
وسایل |
|
|
media U |
وسایل |
|
|
assets U |
وسایل |
|
|
plant U |
وسایل |
|
|
plants U |
وسایل |
|
|
means U |
وسایل |
|
|
facilities U |
وسایل |
|
|
accouterment U |
وسایل |
|
|
engine U |
موتورغیر الکتریکی |
|
|
voltages U |
فشار الکتریکی |
|
|
circuit U |
اتصال الکتریکی |
|
|
capacitance U |
فرفیت الکتریکی |
|
|
gyro compass U |
قطبنمای الکتریکی |
|
|
circuits U |
اتصال الکتریکی |
|
|
electric balance U |
تعادل الکتریکی |
|
|
circuits U |
جریان الکتریکی |
|
|
conductivity U |
رسانندگی الکتریکی |
|
|
electric attraction U |
جاذبه الکتریکی |
|
|
voltage U |
فشار الکتریکی |
|
|
circuit U |
جریان الکتریکی |
|
|
isolate U |
به صورت الکتریکی |
|
|
isolating U |
به صورت الکتریکی |
|
|
discharges U |
تخلیه الکتریکی |
|
|
discharge U |
تخلیه الکتریکی |
|
|
conduction U |
رسانایی الکتریکی |
|
|
dielectric strain U |
بار دی الکتریکی |
|
|
resistor U |
مقاومت الکتریکی |
|
|
resistors U |
مقاومت الکتریکی |
|
|
corona discharge U |
تخلیه الکتریکی |
|
|
electric apparatus U |
دستگاه الکتریکی |
|
|
electric arc U |
قوس الکتریکی |
|
|
dielectric power U |
قدرت دی الکتریکی |
|
|
specific conductance U |
رسانندگی الکتریکی |
|
|
isolates U |
به صورت الکتریکی |
|
|
dielectric stress U |
بار دی الکتریکی |
|
|
transcriptions U |
ضبط الکتریکی |
|
|
transcription U |
ضبط الکتریکی |
|
|
image U |
تصویر الکتریکی |
|
|
dielectric viscosity U |
لختی دی الکتریکی |
|
|
tachogenerator U |
دورسنج الکتریکی |
|
|
images U |
تصویر الکتریکی |
|
|
flux U |
فلوی الکتریکی |
|
|
electrodes U |
قطب الکتریکی |
|
|
electrode U |
قطب الکتریکی |
|
|
dielectric strength U |
پایدار دی الکتریکی |
|
|
dielectric polarization U |
قطبش دی الکتریکی |
|
|
electrical connections U |
اتصالات الکتریکی |
|
|
electrical U |
سیستم الکتریکی |
|
|
electrical conduction U |
رسانش الکتریکی |
|
|
electrical conductance U |
رسانایی الکتریکی |
|
|
static breeze U |
وزش الکتریکی |
|
|
electrical breeze U |
وزش الکتریکی |
|
|
electrical bounding U |
اتصال الکتریکی |
|
|
electrical angle U |
زاویه الکتریکی |
|
|
electrical analogue U |
مشابهات الکتریکی |
|
|
electric wind U |
باد الکتریکی |
|
|
hot seat U |
صندلی الکتریکی |
|
|
electrical conductivity U |
هدایت الکتریکی |
|
|
electrical schematic U |
نمودار الکتریکی |
|
|
electrical resistivity U |
مقاومت الکتریکی |
|
|
electrical prospecting U |
کاوش الکتریکی |
|
|
electrical model U |
مدل الکتریکی |
|