English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
nymphomania U میل شدید زن بجماع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coital U وابسته بجماع ومقاربت مقاربتی
fervour U حرارت شدید اشتیاق شدید
fervor U حرارت شدید اشتیاق شدید
vehemently U شدید
vehement U شدید
severest U شدید
two fisted U شدید
severer U شدید
sweltering U شدید
violent U شدید
severe U شدید
incontrollable U شدید
hyperpyrexia U تب شدید
boisterous U شدید
forcible U شدید
acute U شدید
intensive U شدید
tough U شدید
extensive U شدید
tougher U شدید
toughest U شدید
diametrical U شدید
diametric U شدید
draconic U شدید
raging U شدید
inclement U شدید
sopping U شدید
high wrought U شدید
intense U شدید
drastically U شدید
rugged U شدید
grievous U شدید
keenest U شدید
slashing U شدید
climacteric <adj.> U شدید
rigorous U شدید
keen U شدید
towering U شدید
strenuous U شدید
drastic U شدید
stalwarts U شدید
stalwart U شدید
vigorous U شدید
penchant U میل شدید
galloping inflation U تورم شدید
schwarmerei U احساسات شدید
advertising blitz U تبلیغات شدید
clavus U سردرد شدید
actude conditions U شرایط شدید
aggravator U شدید کننده
an intensive particle U ادات شدید
high explosive U سوختار شدید
workouts U تمرین شدید
rain cats and dogs <idiom> U باران شدید
rain shower باران شدید
workout U ورزش شدید
workout U کار شدید
workout U تمرین شدید
workouts U ورزش شدید
violent wind U باد شدید
high order detonation U انفجار شدید
high rate discharge U تخلیه شدید
hyperinflation U تورم شدید
hypersensitivity U حساسیت شدید
pash U باران شدید
rumbustious U سخت شدید
sthenic U شدید نیرومند
workouts U کار شدید
boom U رونق شدید
exquisite U شدید سخت
salvo U افهاراحساسات شدید
revulsion U تنفر شدید
heavier U شدید پرزور
slats U ضربه شدید
salvoes U افهاراحساسات شدید
heavies U شدید پرزور
impetuous U تند و شدید
heaviest U شدید پرزور
bedlam U اشتباه شدید
heavy U شدید پرزور
booms U رونق شدید
slat U ضربه شدید
booming U رونق شدید
boomed U رونق شدید
gird U ضربه شدید
chronic U شدید گرانرو
hardest U مشکل شدید
passion U تعصب شدید
vehemence U غضب شدید
rush U حرکت شدید
rushed U حرکت شدید
rushing U حرکت شدید
hard U مشکل شدید
harder U مشکل شدید
hyperirritable U دارای حساسیت شدید
die U پارو زدن شدید
pathetic U دارای احساسات شدید
goings-over U عیب جویی شدید
escalates U شدید کردن یا شدن
going-over U عیب جویی شدید
escalate U شدید کردن یا شدن
yerk U حرکت سریع و شدید
violent pain U درد سخت یا شدید
groundswell U طغیان شدید دریا
strong jump U جهش ابی شدید
nosedive U نزول شدید یا ناگهانی
nosedive U نزول شدید کردن
nosedived U نزول شدید یا ناگهانی
nosedived U نزول شدید کردن
nosedives U نزول شدید یا ناگهانی
severely retarded U عقب مانده شدید
nosedives U نزول شدید کردن
nosediving U نزول شدید یا ناگهانی
nosediving U نزول شدید کردن
escalating U شدید کردن یا شدن
hardball U رقابت شدید و بیرحمانه
paroxysmal U طغیانی سخت شدید
mass casualties U تلفات و ضایعات شدید
yen U تمایل رغبت شدید
hyperdeflation U انقباض پولی شدید
hunger for data U میل شدید به داده ها
impacts U اصابت اثر شدید
impact U اصابت اثر شدید
escalated U شدید کردن یا شدن
fanatics U دارای احساسات شدید
sterns U سخت و محکم شدید
sternest U سخت و محکم شدید
sterner U سخت و محکم شدید
stern U سخت و محکم شدید
fanatic U دارای احساسات شدید
fanatical U دارای احساسات شدید
burst advertising U شروع تبلیغات شدید
zing U جیغ شدید وتند
high explosive shell U گلوله محترقه شدید
hunger for power [craving for power] U میل شدید به قدرت
did you hurt your self a U ایاهیچ اذیت شدید
maelstrom U طوفان یا گرداب شدید
high explosive U ماده منفجره شدید
torrent U جریان شدید سیل وار
torrents U جریان شدید سیل وار
hobby-horses U کار مورد علاقهی شدید
earnest U سنگین علاقه شدید به چیزی
give someone a good run for her money <idiom> U رقابت شدید به وجود آوردن
hobby-horse U کار مورد علاقهی شدید
ammonal U نوعی ماده منفجره شدید
hyperesthesia U حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
high explosive plastic U گلوله پلاستیکی سوختار شدید
high explosive antitank U گلوله سوختار شدید ضد تانک
ground swell U طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
heighten U شدید کردن بسط دادن
heightened U شدید کردن بسط دادن
heady U عجول شدید مست کننده
heightening U شدید کردن بسط دادن
heightens U شدید کردن بسط دادن
candescent U دارای تشعشع یاگرمای شدید
big push theory of development U نظریه فشار شدید توسعه
basophil U میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
anasarca U ورم تقریبا شدید پشام
hysteric U دارای هیجان شدید یاهیستری
jars U اعمال شوک شدید به یک وسیله
upthrow U بطرف بالاانداختن تحول شدید
fury U هیجان شدید وتند خشم
hyperaesthesia U حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
snifter U طوفان شدید وزش سخت
jarred U اعمال شوک شدید به یک وسیله
jar U اعمال شوک شدید به یک وسیله
surges U تموج سریع برق نوسان شدید
(the) creeps <idiom> U احساس تنفر ویا ترس شدید
surged U تموج سریع برق نوسان شدید
surge U تموج سریع برق نوسان شدید
jetting U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
backlash U عکس العمل سیاسی واکنش شدید
electric U حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
A sharp note(reply). U نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
jet U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jets U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking. U من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
fortis U دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
passion U اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
thermal shock U تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
tantalus U تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
blown out U رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
sailing U گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
Hypergraphia U [حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
paranoia U جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
stenotherm U موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
small craft warning U پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
alley shot U ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
nympholepsy U جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
embattle U حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن
fiend U دارای احساسات شدید [دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
dualism U مانند فقر شدید ووفور نعمت بخشهای مدرن و سنتی اقتصادی
vortex trail U دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
eprom U PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
shivered U فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
storm warning U پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
shiver U فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivering U فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
glared U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com