English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
assembly bench U میز مونتاژ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
assemble U مونتاژ
assemble U یکپارچه کردن مونتاژ کردن
assembled U مونتاژ
assembled U یکپارچه کردن مونتاژ کردن
assembles U مونتاژ
assembles U یکپارچه کردن مونتاژ کردن
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
assembly line U خط مونتاژ
assembly lines U خط مونتاژ
mounting U مونتاژ
attach U مونتاژ کردن ثابت کردن
attaches U مونتاژ کردن ثابت کردن
attaching U مونتاژ کردن ثابت کردن
assembly U مونتاژ
assembly fixture U تجهیزات مونتاژ
assembly order U دستور مونتاژ وسایل
assembly shop U کارگاه مونتاژ
assembly tools U ابزار مونتاژ
assmebling scaffold U داربست مونتاژ
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
disassembly U عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
engine stand U محل مونتاژ موتور
final assembly U مونتاژ نهایی
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
subassembly U مونتاژ مقدماتی
This car is assembled in Iran. U این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com