Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Do you know who you are dealing with?
U
میدانی با کی طرفی ؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
one sidedness
U
یک طرفی
one tideness
U
یک طرفی
impartiality
U
بی طرفی
neutrality
U
بی طرفی
secund
U
یک طرفی
cubical
U
سه طرفی
neutralism
U
روش بی طرفی
neutralism
U
سیاست بی طرفی
triacontahedral
U
سی رویه سی طرفی
yon
U
شخص ان طرفی
athwart
U
از طرفی بطرف دیگر
neutral state
U
حالت بی طرفی سیاسی
neutralism
U
حفظ بی طرفی سیاسی
disinterestedly
U
ازروی بی طرفی یابی علاقگی
to get a word in edgewise
U
طرفی را میان صحبت شخص پرچانه دیگر انداختن
track and field
U
دو و میدانی
athletics
U
دو و میدانی
field strcture
U
ساخت میدانی
field study
U
بررسی میدانی
field theory
U
نظریه میدانی
Track and field events .
U
مسابقات دو میدانی
field work
U
پژوهش میدانی
streetwise
U
چاله میدانی
field worker
U
پژوهشگر میدانی
high field emission arc
U
قوس میدانی
trackman
U
دو و میدانی کار
field games
U
بازیهای میدانی
field force
U
نیروی میدانی
athletes
U
دو و میدانی کار
athlete
U
دو و میدانی کار
field dependence
U
وابستگی میدانی
field emission
U
صدور میدانی
field effect
U
با تاثیر میدانی
horizontal
U
دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
tracked
U
زمین بازیهای میدانی
freed
U
ترخیص کردن میدانی
freeing
U
ترخیص کردن میدانی
frees
U
ترخیص کردن میدانی
free
U
ترخیص کردن میدانی
track
U
زمین بازیهای میدانی
tracks
U
زمین بازیهای میدانی
free field format
U
در قالب ازاد میدانی
langlauf
U
مسابقه اسکی میدانی
triangular meet
U
مسابقه دو و میدانی بین سه تیم
cross country
U
درسرتاسرمزرعه ورزشهای میدانی وصحرایی
track and field
U
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
field event
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field events
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
pentathlete
U
شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
deathlete
U
شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
battle clout
U
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
mosfet
U
ترانزیستور میدانی سریع و قوی ساخته شده با روش MOS
tracked
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com