Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
catalexia
U
مکرر خوانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
solfeggio
U
نت خوانی سولفش خوانی
solfege
U
نت خوانی سولفش خوانی
lip-reading
U
لب خوانی
associations
U
هم خوانی
association
U
هم خوانی
lip reading
U
لب خوانی
recitative
U
از بر خوانی
call in
U
تو خوانی
recitals
U
از بر خوانی
recital
U
از بر خوانی
recitations
U
از بر خوانی
recitation
U
از بر خوانی
sol fa
U
نت خوانی
solmization
U
نت خوانی
eternal
U
مکرر
repetitive
U
مکرر
manyfold
U
مکرر
repeated
U
مکرر
eternities
U
مکرر
eternity
U
مکرر
bis
U
مکرر
continual
U
مکرر
repetitious
U
مکرر
mirror reading
U
وارونه خوانی
palinlexia
U
وارونه خوانی
illegutimation
U
حرمزادگی خوانی
flyting
U
رجز خوانی
lamentations
U
مرثیه خوانی
scatter read
U
پراکنده خوانی
antiphony
U
تهلیل خوانی
map reading
U
نقشه خوانی
psalmody
U
سرود خوانی
psalmody
U
مزمور خوانی
lamentation
U
مرثیه خوانی
telepathy
U
اندیشه خوانی
solmizate
U
نت خوانی کردن
to stab in the back
U
ریزه خوانی
haranguing
U
رجز خوانی
harangues
U
رجز خوانی
thought reading
U
اندیشه خوانی
harangued
U
رجز خوانی
silent reading
U
بیصدا خوانی
solmization
U
وزن خوانی
harangue
U
رجز خوانی
phrenology
U
جمجمه خوانی
times without number
U
بطور مکرر
rebroadcast
U
برنامه مکرر
compulsiveness
U
مکرر کاری
crepitation
U
انفجار مکرر
resorted
U
ملاقات مکرر
frequent visiting
U
دیدنی مکرر
multiple ionization
U
یونش مکرر
all the time
<idiom>
U
به طور مکرر
recurrenge
U
وقوع مکرر
resort
U
ملاقات مکرر
repeating decimal
U
اعشاری مکرر
rebuy
U
خرید مکرر
unfrequented
U
غیر مکرر
repeating field
U
فیلد مکرر
repeating fraction
U
کسر مکرر
tautologize
U
مکرر گویی
old hat
U
آشنا و مکرر
resorts
U
ملاقات مکرر
nocturn
U
سحر خوانی شبانه
news room
U
اطاق روزنامه خوانی
map reading
U
نقشه خوانی کردن
psalmodic
U
وابسته به زبور خوانی
orthoepic
U
مبنی بر درست خوانی
phrenological
U
وابسته به جمجمه خوانی
proofread
U
نمونه خوانی کردن
slip
U
اشتباه در نقشه خوانی
proofreading
U
نمونه خوانی کردن
proofreads
U
نمونه خوانی کردن
prayerfulness
U
عادت نماز خوانی
epigraphy
U
علم کتیبه خوانی
declaim
U
رجز خوانی کردن
declaimed
U
رجز خوانی کردن
declaiming
U
رجز خوانی کردن
declaims
U
رجز خوانی کردن
solos
U
تک خوانی بطور انفرادی
incantations
U
افسون خوانی جادوگری
incantation
U
افسون خوانی جادوگری
call statement
U
حکم فرا خوانی
direct reading instrument
U
دستگاه مستقیم خوانی
solo
U
تک خوانی بطور انفرادی
illegutimation
U
نادرستی نامشروع خوانی
repeating label
U
برچسب یا مطلب مکرر
theatergoer
U
شخصی که مکرر به تئاترمیرود
haunt
U
خطور مراجعه مکرر
haunts
U
خطور مراجعه مکرر
recurring decimal
U
اعشاری مکرر
[ریاضی]
gray oral reading test
U
ازمون بلند خوانی گری
recitetion
U
از حفظ خوانی پس دادن درس
kapell meister
U
رئیس دسته سرود خوانی
have one's nose in a book
<idiom>
U
کرم کتاب خوانی داشتن
ages
U
شکستن جسم با فشارهای مکرر
repeat
U
مکرر کردن تکرار شدن
age
U
شکستن جسم با فشارهای مکرر
repeats
U
مکرر کردن تکرار شدن
commuter
U
رفت و آمد کنندهی مکرر
commuters
U
رفت و آمد کنندهی مکرر
lipreading
U
فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
patterns
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
wear down
<idiom>
U
زوارچیزی دررفتن ،بااستفاده مکرر خراب شدن
pattern
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
keep after
<idiom>
یادآوری مکرر به کسی برای انجام کاری.
That's old hat!
<idiom>
U
این که آشنا و مکرر
[پیش پا افتاده ]
است!
to frequent a place
U
بجایی بطور مکرر رفت و آمد کردن
recitation
U
از حفظ خوانی بازگو نمودن درس حفظی شرح
recitations
U
از حفظ خوانی بازگو نمودن درس حفظی شرح
shadow page
U
محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
shadow memory
U
محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
globetrotter
U
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
globetrotters
U
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
avianize
U
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
nowel
U
کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
resort
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorted
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorts
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
scarpbook
U
عملکردی که متن و تصاویر رابرای استفاده مکرر درمستندات ذخیره میکندمجموعه مرقع
format
U
قالب فرم خالی یا صفحه مکرر ذخیره شده در یک ترمینال تا مکررا ارسال شود
formats
U
قالب فرم خالی یا صفحه مکرر ذخیره شده در یک ترمینال تا مکررا ارسال شود
overstriking
U
توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
cycles
U
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycled
U
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle
U
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
gall
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
frequented
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequenting
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequent
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequents
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
procedure
U
بخش کوچک کد دستورات کامپیوتری که حاوی تابع مکرر است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
war cry
U
رجز رجز خوانی
hymnody
U
سرود خوانی سرود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com