English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
imagism U مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
imagism U مکتب شعر جدید
neoplatonism U مکتب افلاطونیون جدید
rehyphenation U تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
installs U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
neo keynesians U اقتصاددانان جدید کینزی گروهی که نظریات اقتصادی انها بر خلاف نظریات طرفداران مکتب پولی است
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
new U جدید
maiden U جدید
new- U جدید
newer U جدید
newest U جدید
maidens U جدید
up-to-date U جدید
novel U جدید
modern U جدید
unprecedentedly U جدید
unprecedented U جدید
up to date U جدید
recent U جدید
novels U جدید
innovations U حرکت جدید
revisions U چاپ جدید
freshman U جدید الورود
neologism U واژه جدید
neologisms U واژه جدید
the new testament U عهد جدید
freshmen U جدید الورود
neophytes U جدید الایمان
probe U اکتشاف جدید
probed U اکتشاف جدید
probes U اکتشاف جدید
New Year U سال جدید
reorganization U صورت جدید
reprint U چاپ جدید
modern U جدید مدرن
It's not new. جدید نیست.
modern physics U فیزیک جدید
neophyte U جدید الایمان
innovation U حرکت جدید
revision U چاپ جدید
postulancy U جدید الورودی
modern system U نظام جدید
new deal U سیاست جدید
reprints U چاپ جدید
postulant U جدید الورود
modern sector U بخش جدید
recent development U بسط جدید
newfound U جدید الاکتشاف
proselyte U جدید الایمان
fresh target U هدف جدید
neogenesis U تولید جدید
reprinting U چاپ جدید
reprinted U چاپ جدید
neoteric U جدید تازه
new deal U قرار جدید
reseating U صندلی جدید دادن
reseats U صندلی جدید دادن
rehouse U بخانه جدید رفتن
drafts U بازیگر جدید تیم
drafted U بازیگر جدید تیم
on the bandwagon <idiom> U مشهوریت گروه جدید
draft U بازیگر جدید تیم
restore U برگرداندن به وضعیت جدید
reseated U صندلی جدید دادن
reseat U صندلی جدید دادن
restored U برگرداندن به وضعیت جدید
restores U برگرداندن به وضعیت جدید
restoring U برگرداندن به وضعیت جدید
used U آنچه جدید نیست
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
bring some new facts to light <idiom> U کشف حقایق جدید
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
currencies U جدید بودن نقشه
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
involucrum U تشکیل استخوان جدید
kakapo U طوطی زلاند جدید
neo U پیشوند بمعنی جدید
rehousing U بخانه جدید رفتن
rehouses U بخانه جدید رفتن
neoanthropic U وابسته به انسان جدید
rehoused U بخانه جدید رفتن
resurface U لایهی جدید افزودن
currency U جدید بودن نقشه
forwarding address آدرس پستی جدید
resurfaced U لایهی جدید افزودن
ultramodern U خیلی جدید متجدد
neoanthropic U شبیه انسان جدید
resurfaces U لایهی جدید افزودن
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
neo- U پیشوند بمعنی جدید
New Testament U کتب عهد جدید مسیحیان
natality U تعداد زایش وموالید جدید
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
zelanian U Zeland New وابسته به زلاند جدید
The new bI'll was ratified. Unanimously. U لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد
cenogenesis U ایجاد میشود نسل جدید
released U قراردادن محصول جدید دربازار
neoplatonic U وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
renaming U دادن نام جدید به فایل
releases U قراردادن محصول جدید دربازار
epochs U اغاز فصل جدید عصر
kiwi U نوعی مرغ زلاند جدید
developments U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
granfather file U یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
demotic U وابسته بحروف جدید هیروگلیفی
acclimation U اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
rename U دادن نام جدید به فایل
maori U قبایل مائوری زلاند جدید
installations U تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
installation U تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
precursor U ماده متشکله جسم جدید
precursors U ماده متشکله جسم جدید
epoch U اغاز فصل جدید عصر
infanticide U قاتل بچه جدید الولاده
get in the swing of things <idiom> U به شرایط جدید عادت کردن
kiwis U نوعی مرغ زلاند جدید
newfound U جدید الاختراع تازه پیداشده
renames U دادن نام جدید به فایل
release U قراردادن محصول جدید دربازار
renamed U دادن نام جدید به فایل
development U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
analysis U یات هزینههای محصول جدید
icot U موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
development U برنامه ریزی تولید محصول جدید
The new road is 40 miles long . U جاده جدید 40 میل طول دارد
upgrading U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgraded U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrade U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
developments U برنامه ریزی تولید محصول جدید
New World U نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
This is the site for a new scool . U اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
launch U قرار دادن محصول جدید در بازار
prescientific U مربوط بدوره قبل از علوم جدید
capital budget U بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
researches U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
updated U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
researching U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
neolithic U وابسته به عصر حجر جدید نوسنگی
receptee U افرادپذیرفته شده جدید یا افرادجدیدی یکان
update U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
launching U قرار دادن محصول جدید در بازار
launches U قرار دادن محصول جدید در بازار
launched U قرار دادن محصول جدید در بازار
researched U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
research U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
neolith U الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
acclimated U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
acclimating U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
updates U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
acclimates U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
forces U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
inserts U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
force U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to become acclimatized U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
forcing U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
to acclimatize/acclimatise [British E] U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
kaka U طوطی سبز زیتونی رنگ زلاند جدید
insert U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserting U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
I'm saving up for a new bike. U من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
up to d. U تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
to acclimate [American E] to new circumstances U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
abstract representation U [ترکیب معماری پست مدرنیسم و نوگرایی جدید]
proceed time U زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
developments U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
application study U بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
development U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
newest U فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید
How much new machinery has been installed ? U چه اندازه ماشین آلات جدید نصب شده است ؟
vectors U آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند
newer U فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید
MD U دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک
MDs U دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک
new- U فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید
new U فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید
ceding parry U کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
vector U آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند
staged U تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
dense index U لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
cum dividened U سهام با بهره متعلقه که بانفع خریدار جدید باشد
This new dance at the discotheques is all the rage . U این رقص جدید دردیسکو تک ها مد روز شده است
to reprogram U دوباره برنامه ریزی [جدید] کردن [رایانه شناسی]
modeled U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
model U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
developments U کامپایل و رفع عیب نرم افزار جدید را میدهد
modernism U نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
models U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
technology U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
modelled U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com