English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
donnee U موضوع داستان یا درام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
leitmotive U عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
leitmotif U عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
cycled U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycles U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
subplot U داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
this story is improbable U این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
drama U درام
dramas U درام
magnetic drum U درام مغناطیسی
dramaturge U درام نویس
dramaturgy U فن درام نویسی
magnetic drum system U سیستم درام مغناطیسی
drum controller U کنترل کننده درام
drummed U درام سیلندر استوانه
magnetic drum memory U حافظه با درام مغناطیسی
adrama in acts U درام درپنج پرده
drum U درام سیلندر استوانه
tetralogy U چهار درام یاتراژدی
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
dramatizes U بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatized U بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatize U بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatising U بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatises U بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatised U بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatizing U بشکل درام یا نمایش دراوردن
magnetic drum U طبلک مغناطیسی درام حافظه
vaudeville U درام دارای رقص و اواز
magnetic drum file memory U درام مغناطیسی حافظه بزرگ
protasis U نخستین قسمت درام قدیم رومی
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
vaude U نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
fable U داستان
novella U داستان
fables U داستان
marchen U داستان
conte U داستان
apologue U داستان
story U داستان
anecdotage U داستان
tales U داستان
tale U داستان
make-up U داستان ساختگی
hero U پهلوان داستان
an iliad of woes U داستان بدبختبی
flashback U بازگوی داستان
fictions U داستان اختراع
parable U داستان اخلاقی
parables U داستان اخلاقی
catastrophes U عاقبت داستان
narrative U داستان داستانسرایی
narratives U داستان داستانسرایی
heroes U پهلوان داستان
novel U کتاب داستان
novels U کتاب داستان
fiction U داستان اختراع
flashbacks U بازگوی داستان
conte U داستان کوتاه
decameron U داستان نامه
to spin yarns U داستان ساختن
underplot U داستان فرعی
to invent stories U داستان ساختن
epitasis U حداعلای داستان
fictionist U داستان نویس
hermitically U هلوان داستان
in a narrative style U بسبک داستان
storybook U داستان نامه
storybook U کتاب داستان
fairy tales U داستان جن و پری
fairy tale U داستان جن و پری
catastrophe U عاقبت داستان
an interesting story U داستان با مزه
storyteller U داستان سرا
storytellers U داستان سرا
narrator U گوینده داستان
narrators U گوینده داستان
narration U داستان داستانسرایی
whodunit U داستان پلیسی
whodunits U داستان پلیسی
whodunnits U داستان پلیسی
short stories U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
novelette U داستان کوتاه
novelettes U داستان کوتاه
episode U داستان فرعی
episodes U داستان فرعی
novelet U داستان کوتاه
story U بصورت داستان در اوردن
fictionalizing U داستان سرایی کردن
sob story <idiom> U داستان اشک آور
cliff-hanger U مطلب یا داستان جالب
fairy tales U داستان باور نکردنی
fairy tale U داستان باور نکردنی
cliff hanger U مطلب یا داستان جالب
cliff-hangers U مطلب یا داستان جالب
story recall test U ازمون یاداوری داستان
fictionalize U داستان سرایی کردن
serialist U داستان نویس سریال
ruise U شایعات داستان ساختگی
novelize U بشکل داستان در اوردن
fictionalizing U بصورت داستان دراوردن
fictionalizes U داستان سرایی کردن
story U اشکوب داستان گفتن
fictionalised U بصورت داستان دراوردن
fictionalised U داستان سرایی کردن
fictionalises U بصورت داستان دراوردن
fictionalises U داستان سرایی کردن
fictionalising U بصورت داستان دراوردن
fictionalising U داستان سرایی کردن
fictionalize U بصورت داستان دراوردن
fictionalized U بصورت داستان دراوردن
fictionalized U داستان سرایی کردن
novelistic U وابسته به داستان و رمان
fictionalizes U بصورت داستان دراوردن
invention of a false story U جعل داستان دروغی
sob stories U داستان گریه اور
science fiction U داستان تخیلی علمی
catastrophical U مربوط به عاقبت داستان
fictionize U داستان سرایی کردن
personage U شخصیت بازیگران داستان
personages U شخصیت بازیگران داستان
fictionize U بصورت داستان دراوردن
sob story U داستان گریه اور
anecdotal evidence U شواهد داستان گونه
That's not so! U داستان اینطوری نیست!
yarn U الیاف داستان افسانه امیز
romances U کتاب رمان داستان عاشقانه
yarns U الیاف داستان افسانه امیز
romance U کتاب رمان داستان عاشقانه
What's behind all this? U معنی این داستان چه است؟
tracts U داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
tract U داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
lays U تخم گذاردن داستان منظوم
lay U تخم گذاردن داستان منظوم
to be back to square one <idiom> U دوباره به اول داستان رسیدن
heroines U زنی که قهرمان داستان باشد
heroically U زنی که قهرمان داستان باشد
characters U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
make a picture story test آزمون داستان سازی مصور
heroine U زنی که قهرمان داستان باشد
iliad U داستان حماسی منسوب به هومر
cartoon U تصویر مضحک داستان مصور
The scene of the nover is laid in scotland. U صحنه داستان دراسکاتلند است
make up U ساختمان یاحالت داستان ساختگی
pastorale U شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
cartoons U تصویر مضحک داستان مصور
skald U شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
That story is as old as the hills. U داستان خیلی طول و دراز است.
That's another story. U این داستان [قضیه] دیگری است.
The moral of the story is that … U نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
folktale U افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
cock and bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull stories U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
Her sad story moved us to tears. U داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
The whole story was faked up . U تمام داستان قلابی وساختگه بود
achilles اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
The moral point of this story is that… U مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
pick wickian U شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
rhapsodies U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsody U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
sikt U قطعه خوش مزه داستان مضحک کاباره هاونمایشهای واریته
roman a clef U داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
follow up U تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
agamemnon U اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
Let me back up and explain how ... U به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. U سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
dramatic monologue U نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
indirect objects U موضوع
motif U موضوع
object U موضوع
plotless U بی موضوع
subjects U موضوع
subject U موضوع
subjected U موضوع
themes U موضوع
theme U موضوع
subjecting U موضوع
issues U موضوع
matters U موضوع
topic U موضوع
proposition U موضوع
propositioned U موضوع
head U موضوع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com