Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
love is everything
U
موضوع اصلی محبت است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subject matter
U
موضوع اصلی
red herring
<idiom>
U
از موضوع اصلی دورکردن
plotted
U
موضوع اصلی توط ئه
plots
U
موضوع اصلی توط ئه
plot
U
موضوع اصلی توط ئه
name of the game
<idiom>
U
قسمت اصلی یک موضوع
textbook
U
کتاب اصلی دریک موضوع
textbooks
U
کتاب اصلی دریک موضوع
To stick to the main topic ( issue ).
U
از موضوع اصلی خارج نشدن
text book
U
کتاب اصلی دریک موضوع
sequential access
U
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queues
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
amour
U
محبت
warm hearted
U
با محبت
glow
U
محبت
loves
U
محبت
glowed
U
محبت
glows
U
محبت
disaffected
U
بی محبت
affectionateness
U
محبت
warmhearted
U
با محبت
loving kindness
U
محبت
love
U
محبت
loved
U
محبت
affectionately
U
با محبت
inaffable
U
بی محبت
circular
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
endearing
U
محبت آمیز
procuress
U
زن دلال محبت
the utmost love
U
کمال محبت
pimp
U
دلال محبت
pimps
U
دلال محبت
mutual love
U
محبت ازدوسر
mansuetude
U
اهلیت محبت
loving
U
محبت امیز
bawd
U
دلال محبت
lovingly
U
از روی محبت
unkind
U
بی محبت بی عاطفه
love feast
U
عید محبت
affetionate
U
محبت امیز
fraternal love
U
محبت برادرانه
excessive love
U
فرط محبت
unkindest
U
بی محبت بی عاطفه
tendering
U
محبت امیز
tenderest
U
محبت امیز
tendered
U
محبت امیز
motherly love
U
محبت مادری
tender
U
محبت امیز
paternal love
U
محبت پدری
unkinder
U
بی محبت بی عاطفه
procurer
U
دلال محبت
costive
U
سرد و بی محبت خسیس
procuance
U
جاکشی دلالی محبت
affably
U
از روی محبت و دلجوئی
procuration
U
جاکشی دلالی محبت
tenderly
U
از روی دلسوزی و محبت
professed love
U
ادعای عشق یا محبت
professed love
U
محبت ادعا شده
endearing
U
از روی دوستی و محبت
paternal
U
دارای محبت پدری
disaffect
U
از علاقه و محبت کاستن
turtledoves
U
عزیز محبت نشان دادن
turtledove
U
عزیز محبت نشان دادن
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
jawsmith
U
کسیکه با محبت زیاد مردم فریبی میکند
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
to win nny one's affections
U
محبت کسی راجلب کردن کسیرادلبسته خود نمودن
oedipus complex
U
احساسات محبت امیزبچه نسبت به والدین جنس مخالف خود
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
silver cord
U
محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
body
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
bodies
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
U
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
cultivation
U
جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
plotless
U
بی موضوع
mattered
U
موضوع
questions
U
موضوع
topics
U
موضوع ها
subjects
U
موضوع ها
themes
U
موضوع ها
subjects
U
موضوع
subject
U
موضوع
subject
[topic]
U
موضوع
topic
U
موضوع
subjecting
U
موضوع
matter
U
موضوع
motif
U
موضوع
point
U
موضوع
motifs
U
موضوع
theme
U
موضوع
subjected
U
موضوع
head
U
موضوع
issues
U
موضوع
themes
U
موضوع
matters
U
موضوع
objects
U
موضوع
propositioned
U
موضوع
propositioning
U
موضوع
propositions
U
موضوع
criteria
U
موضوع
afair
U
موضوع
issued
U
موضوع
issue
U
موضوع
objecting
U
موضوع
direct objects
U
موضوع
proposition
U
موضوع
indirect objects
U
موضوع
object
U
موضوع
objected
U
موضوع
texts
U
موضوع
question
U
موضوع
questioned
U
موضوع
topics
U
موضوع
text
U
موضوع
mattering
U
موضوع
topic
U
موضوع
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
object
U
موضوع منظره
grievance
U
موضوع شکایت
out of question
U
خارج از موضوع
issues
U
موضوع دعوی
subduce
U
موضوع کردن
decades
U
ده موضوع یا رویداد
decade
U
ده موضوع یا رویداد
subject and predicate
U
موضوع و محمول
What gives?
U
موضوع چه است؟
businesses
U
موضوع تجارت
not to point
U
بیرون از موضوع
objects
U
موضوع منظره
side show
U
موضوع فرعی
subject
U
رعایا موضوع
sides of the question
U
اطراف موضوع
sign position
U
موضوع علامت
objected
U
موضوع منظره
business
U
موضوع تجارت
not to the point
U
خارج از موضوع
subjected
U
شیی موضوع
What is happening?
U
موضوع چه است؟
problem
U
معما موضوع
postulated
U
اصل موضوع
postulates
U
اصل موضوع
postulating
U
اصل موضوع
universe of discourse
U
موضوع بحث
postulate
U
اصل موضوع
indirect objects
U
موضوع منظره
a horse of another colour
[different colour]
U
موضوع علیحده
subject
U
شیی موضوع
irrelevant
U
خارج از موضوع
problems
U
معما موضوع
subject matter
U
مطلب موضوع
matter on hand
U
موضوع بحث
What's behind all this?
U
موضوع چه است؟
direct objects
U
موضوع منظره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com