English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
switch position U موضع دفاعی بینابین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defense position U موضع دفاعی
switch position U موضع رابط دفاعی
redoubt U موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
position light U علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
strong point U پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
intermittent U بینابین
intrim U بینابین
intrim U بینابین کوتاه مدت
intermittent U اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر
assumed position U موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
superheterodyne U گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
vindicative U دفاعی
backfield U خط دفاعی
defensive U دفاعی
defensive line U خط دفاعی
apologetic U دفاعی
locality U موضع
lodgment U موضع
lodgment or lodge U موضع
emplacement U موضع
localities U موضع
positioned U موضع
position U موضع
sited U موضع
location U موضع
spot U موضع
site U موضع
attack position U موضع تک
locations U موضع
sites U موضع
spots U موضع
rejoinder U پاسخ دفاعی
odd front U خط دفاعی 4 نفره
zones U منطقه دفاعی
preventive war U نبرد دفاعی
defensive fire U اتش دفاعی
defensive league U اتحاد دفاعی
defensive war U جنگ دفاعی
mixer U نوعی خط دفاعی
five man line U خط دفاعی 5 نفره
mixers U نوعی خط دفاعی
blue line U خط دفاعی هاکی
defensively U حالت دفاعی
defense mechanism U مکانیسم دفاعی
coverings U بازی دفاعی
defensive league U اتحادیه دفاعی
backcourt U نیمه دفاعی
cover U بازی دفاعی
agger U پشته ی دفاعی
defense base U پایگاه دفاعی
defence mechanisms U مکانیزم دفاعی
rejoinders U پاسخ دفاعی
defence mechanism U مکانیزم دفاعی
zone U منطقه دفاعی
covers U بازی دفاعی
stack the defence U ارایش دفاعی
defense information U اطلاعات دفاعی
secondary position U موضع فرعی
secondary position U موضع یدکی
alternate position U موضع یدکی
defense position U موضع پدافندی
active site U موضع فعال
deployment U موضع صف ارایی
assumed position U موضع فرضی
supplemental U موضع تکمیلی
block house U موضع مستحکم
covered position U موضع پوشیده
blocking position U موضع سد کننده
delay position U موضع تاخیری
turnabout U تغییر موضع
position U وضعیت موضع
stand U مکث موضع
punch position U موضع منگنه
locality U موضع مکان
localities U موضع مکان
rendezvous area U موضع انتظار
selection of position U انتخاب موضع
supplementary position U موضع تکمیلی
supplementary position U موضع یدکی
battle position U موضع نبرد
the seat of pain U موضع درد
spots U لکه موضع
spot U لکه موضع
positioned U وضعیت موضع
primary position U موضع ابتدایی
primary position U موضع اصلی
lodgment U موضع گیری
emplacement U موضع گرفتن
firing position U موضع تیر
turnabouts U تغییر موضع
inposition U مستقر در موضع
inposition U به موضع رفتن
lodgement U موضع گیری
alternate position U موضع فرعی
occupation of position U اشغال موضع
displacement U تغییر موضع
localization U موضع یابی
bump and run U نوعی مانور دفاعی
Cashel U [استحکامات دفاعی ایرلندی]
first defense gun U جلوترین تیربار دفاعی
cross block U سد کردن خط دفاعی از کنار
decompensation U فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
defense articles U اماد و تجهیزات دفاعی
defensive wrestler U کشتی گیر دفاعی
defensive player U شطرنج باز دفاعی
ante-mural [e] U جان پناه دفاعی
defensiveness U حالت دفاعی داشتن
protective cover U جان پناه دفاعی
bump and go U نوعی مانور دفاعی
presses U تاکتیک دفاعی فشرده
apologists U نویسندهء رسالهء دفاعی
apologist U نویسندهء رسالهء دفاعی
cover up U در لاک دفاعی فرورفتن
sandbagged U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbagging U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
cover-up U در لاک دفاعی فرورفتن
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
cover-ups U در لاک دفاعی فرورفتن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
sandbag U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
guards U حالت دفاعی شمشیرباز
guarding U حالت دفاعی شمشیرباز
pale U حصار دفاعی دفاع
paler U حصار دفاعی دفاع
press U تاکتیک دفاعی فشرده
palest U حصار دفاعی دفاع
bangoe gei U تکنیک دفاعی تکواندو
sandbags U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
back judge U داور در محوطه دفاعی
guard U حالت دفاعی شمشیرباز
post U محل ماموریت موضع
post- U محل ماموریت موضع
posted U محل ماموریت موضع
key position U موضع حساس و مهم
posts U محل ماموریت موضع
localization of function U موضع یابی کارکرد
confirmed location U موضع تایید شده
supplementary U موضع تکمیلی اضافی
occupation of position U اشغال موضع کردن
corralling U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
integrated defense U پدافند ازمناطق توام دفاعی
corral U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralled U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
parry U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parrying U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
prevent defence U جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
parries U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parried U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
special pleader U متخصص تهیه لوایح دفاعی
corrals U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
defensive U منطقه دفاعی شامل دروازه
broken field U محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
outfield U موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
dummy U دروغی تقلبی موضع فریبنده
preselect U پیش بینی موضع کردن
culminant U درمرتفع ترین موضع کامل
dummies U دروغی تقلبی موضع فریبنده
seams U نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
seam U نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
chevaux de fries U [ترتیب دفاعی مانع های تیز]
organizing U مرتب کردن ارایش دادن موضع
permanent emplacement U موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
organises U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes U مرتب کردن ارایش دادن موضع
displacing U جابجا شدن تغییر موضع دادن
delay position U موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
cheats U موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheated U موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheat U موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
displace U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced U جابجا شدن تغییر موضع دادن
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
displaces U جابجا شدن تغییر موضع دادن
foreland U زمین جلوی موضع دماغه سنگر
defenceman U مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
formation U برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
take guard U وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
audible U تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
long off U موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
emplace U جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
layig up position U موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
olympic trench shooting U مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
hip shoot U تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
peace dividend U ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
long spot U موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
pass shooting U شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
declares U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
break out U نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
special pleading U علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
declare U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declaring U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
disposition U صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
circle of position U دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com