Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
retro rocket
U
موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rocket ship
U
موشک یا پرتابه فضا پیما
terminal phase
U
مرحله اخر مسیر حرکت موشک
reverses
U
حرکت در جهت مخالف
reversed
U
حرکت در جهت مخالف
reverse
U
حرکت در جهت مخالف
reversing
U
حرکت در جهت مخالف
retrothrust
U
تراست در جهت مخالف حرکت
zero length launching
U
نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
counterclockwise
U
درجهت مخالف حرکت عقربه ساعت
sea skimmer
U
موشکی که در روی سطح اب سینه مال حرکت میکند موشک خزنده
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
give it a good wash
U
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
pull
U
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pulls
U
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
sprint
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprints
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
missilry
U
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilery
U
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
droppers
U
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper
U
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharge
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
over break
U
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharges
U
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge
U
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
antisocial
U
مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
celestial guidance
U
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system
U
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty
U
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
midcourse guidance
U
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
subroc
U
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
measurer
U
پیما
pelvimeter
U
لگن پیما
trudger
U
راه پیما
viameter
U
راه پیما
land measurer
U
زمین پیما
planimeter
U
رویه پیما
craniometer
U
جمجمه پیما
cragsman
U
کوه پیما
spacecraft
U
فضا پیما
leadsman
U
ژرف پیما
router
U
راه پیما
walk
U
راه پیما
stereometer
U
حجم پیما
oceangoing
U
اقیانوس پیما
seagoing
U
دریا پیما
space vehicle
U
فضا پیما
micrometer
U
ریز پیما
marcher
U
راه پیما
mountaineers
U
کوه پیما
plumb
U
:ژرف پیما
mountaineer
U
کوه پیما
dendrometer
U
درخت پیما
stereometer
U
گنج پیما
intercontinental
U
قاره پیما
seafarers
U
بحر پیما
viameter
U
مسافت پیما
walks
U
راه پیما
goniometer
U
گوشه پیما
gradiometer
U
شیب پیما
gradometer
U
شیب پیما
surveyor
U
زمین پیما
surveyors
U
زمین پیما
hypsometer
U
ارتفاع پیما
walked
U
راه پیما
seafarer
U
بحر پیما
trochometer
U
راه پیما
trochometer
U
مسافت پیما
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
plummeting
U
ژرف پیما سرازیرشدن
ocean convoy
U
کاروان اقیانوس پیما
plummets
U
ژرف پیما سرازیرشدن
plummeted
U
ژرف پیما سرازیرشدن
plummet
U
ژرف پیما سرازیرشدن
ocean vessel
U
کشتی اقیانوس پیما
transoceanic
U
در سراسراقیانوس اقیانوس پیما
callipers
U
پرگار قطر پیما
measuring worm
U
گرم زمین پیما
geometer
U
کرم زمین پیما
laker
U
کشتی دریاچه پیما
planimeter
U
سطح پیما پهنه سنج
intercontinental
U
بین قارهای قاره پیما
him who
U
انرا که
i have a secure grasp of it
U
انرا گرفته ام
had searched
U
انرا می یافتید
i saw it
U
انرا دیدم
neither i or he sees it
U
نه من انرا می بینم نه او
i am out of p with it
U
دیگرحوصله انرا ندارم
lowlander
U
اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
i had it signed
U
انرا به امضاء رساندم
he sold the good ones
U
خوبهای انرا فروخت
i can make nothing of it
U
هیچ انرا نمیفهم
i do not have the courage
U
جرات انرا ندارم
we must winnow away the refuse
U
اشغال انرا باید
send it by post
U
با پست انرا بفرستید
imyself saw it
U
من خودم انرا دیدم
i saw it my self
U
من خودم انرا دیدم
give it a twist
U
انرا پیچ بدهید
give it a rinse
U
انرا بشویید یا اب بکشید
give it a shake
U
انرا تکان دهید
apogee
U
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
who will pay for it
U
کی پول انرا خواهد داد
i gave it a slight press
U
انرا کمی فشار دادم
we made heavy weather of it
U
انرا خیلی سخت دیدیم
i cannot a to buy that
U
استطاعت خرید انرا ندارم
sculpsit
U
انرا تراشیده یاحجاری کرد
you have perhaps seen it
U
شاید انرا دیده باشید
shearling
U
گوسفندی که یک بار پشم انرا
i am out of p with it
U
دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
i kind of liked it
U
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
it mokes it yet easier
U
انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
i sold it to one abdullah
U
به عبدالله نامی انرا فروختم
they give it a good scrub
U
خوب انرا مالش میدهند
who will pay for it
U
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
ormer
U
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
overshot wheel
U
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
irrecocilably
U
چنانکه نتوان انرا وفق داد
it is past reclaim
U
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
an inseparable prefix
U
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
inimitably
U
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
you have perhaps seen it
U
ممکن است انرا دیده باشید
loaded dice
U
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
sexto
U
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
indiscerptible
U
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
whitleather
U
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
water bed
U
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
dress coat
U
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
it will not bear repeating
U
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
reversible propeller
U
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
rackets
U
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
indian giver
U
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
ricksha
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaw
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
cheque to a person's order
U
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
judgement dept
U
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
rose gall
U
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
to garble the coinage
U
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
waggonette
U
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
vacuum concrete
U
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
frumenty
U
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
telescopic chimney
U
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
pope's eye
U
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
vanishing cream
U
کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
leadsman
U
کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
money spinner
U
کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
controllable twist
U
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity
U
بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
permanent income hypothesis
U
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
hot money
U
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
band project filter
U
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
flash card
U
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
antimissile missile
U
موشک ضد موشک
rocketed
U
موشک
ballistic missile
U
موشک
rocket
U
موشک
ballistic missiles
U
موشک
missile
U
موشک
rockets
U
موشک
missiles
U
موشک
rocketing
U
موشک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com