English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hairsplitting U موشکافی زیاده از حد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
minuteness U موشکافی
analysis U موشکافی
subtlety U موشکافی
subtleties U موشکافی
hair splitting U موشکافی
quillet U موشکافی
split hair U موشکافی
subtility U موشکافی
astuteness U موشکافی
scrutiny U موشکافی
to split hairs U موشکافی کردن
dissecting U موشکافی کردن
dissected U موشکافی کردن
dissect U موشکافی کردن
dissects U موشکافی کردن
analyze U موشکافی کردن
scrutinizes U موشکافی کردن
scrutinized U موشکافی کردن
scrutinize U موشکافی کردن
scrutinising U موشکافی کردن
scrutinises U موشکافی کردن
scrutinised U موشکافی کردن
scrutinizing U موشکافی کردن
fineness U موشکافی صافی
over refine U زیاد موشکافی کردن
analyzing U موشکافی کردن جداکردن
analyzed U موشکافی کردن جداکردن
analysing U موشکافی کردن جداکردن
analyses U موشکافی کردن جداکردن
analysed U موشکافی کردن جداکردن
analyse U موشکافی کردن جداکردن
analyzes U موشکافی کردن جداکردن
subtly U از روی دقت یا موشکافی
distemperate U زیاده رو
supernumerary U زیاده
fulsomely U زیاده از حد
kow-towing U زیاده
excess U زیاده از حد
more and more U زیاده و زیاده
excesses U زیاده از حد
overmuch U زیاده از حد
infrugal U زیاده رو
kow-tows U زیاده
intemperate U زیاده رو
kow-towed U زیاده
overly U زیاده
kow-tow U زیاده
indulgent U زیاده رو
de trop U زیاده
inordinacy U زیاده روی
inordinateness U زیاده روی
intemperance U زیاده روی
ultraism U زیاده روی
to pieces <idiom> U خیلی زیاده
self indulgence U زیاده روی
exorbitance U زیاده روی
excess clearance U تولرانس زیاده از حد
extortionate U زیاده ستان
avarice U زیاده جویی
extortionary U زیاده ستان
avaricious U طماع زیاده جو
extorsion U زیاده ستانی
extorter U زیاده ستان
acquisitive U زیاده طلب
extortion U زیاده ستانی
hyperaesthetic U زیاده از حد حساس
surfeit U زیاده روی
hyperpragia U زیاده اندیشی
immoderation U زیاده روی
richest U زیاده چرب یا شیرین
rich U زیاده چرب یا شیرین
extravagances U زیاده روی بی اعتدالی
indulgence U زیاده روی افراط
austerity U ریاضت سادگی زیاده از حد
superheat U زیاده از حد گرم کردن
indulgences U زیاده روی افراط
exceeding U زیاده روی زیادتی
richer U زیاده چرب یا شیرین
inexpressibly U بیش از اندازه زیاده از حد
insobriety U زیاده روی در میگساری
extravagance U زیاده روی بی اعتدالی
lay it on thick <idiom> U زیاده حداز کسی تمجیدکردن
He is too clever(smart,shrewd). U زیاده از حد زرنگ (نا قلا) است
crapulence U زیاده روی درخوردونوش بی اعتدالی
intemperately U ازروی افراط با زیاده روی
hypercriticize U زیاده خرده گیری کردن
over U پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
over- U پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
supererogation U زیاده روی درکار خوش خدمتی
crapulent U وابسته به هرزه خوری و زیاده روی
To go too far . U شور کاری را درآوردن ( زیاده روی )
to push your luck [British English] to press your luck [American English] U زیاده روی کردن [شورکاری را در آوردن] [اصطلاح مجازی]
ultraist U کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
packing U قرار دادن حجم زیاده داده در فضاهای ذخیره سازی کوچک
subtilize U دقت کردن موشکافی کردن
indulge U زیاده روی کردن شوخی کردن
indulging U زیاده روی کردن شوخی کردن
indulges U زیاده روی کردن شوخی کردن
overweary U زیاده خسته کردن خسته شدن
indulged U زیاده روی کردن شوخی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com