Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
special case
U
مورد ویژه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
I must make a special note of that.
U
من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
Other Matches
idiosyncrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms
U
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
U
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
praetorial
U
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
specifics
U
ویژه
expressing
U
ویژه
specific humidity
U
نم ویژه
prerogatives
U
حق ویژه
special character
U
ویژه
expresses
U
ویژه
experts
U
ویژه گر
prerogative
U
حق ویژه
particulars
U
ویژه
expert
U
ویژه گر
paticular
U
ویژه
particular
U
ویژه
specialist
U
ویژه گر
peculiar
U
ویژه
express
U
ویژه
specialists
U
ویژه گر
expressed
U
ویژه
extra special
U
ویژه
nets
U
ویژه
idiocrasy
U
ویژه
nett
U
ویژه
privilege
U
حق ویژه
net
U
ویژه
special
U
ویژه
specially
U
ویژه
specific
U
ویژه
priviege
U
حق ویژه
extra
<adj.>
U
ویژه
special
<adj.>
U
ویژه
adhoc
U
ویژه
experts
U
ویژه کار
specialization
U
ویژه گری
species specific
U
نوع- ویژه
expert
U
ویژه کار
life guard
U
هنگ ویژه
special verdict
U
تصمیم ویژه
specialization
U
ویژه کاری
particular lien
U
حق حبس ویژه
specific donor
U
دهنده ویژه
specific cost
U
هزینه ویژه
specific drawdown
U
افت ویژه
monkish
U
ویژه راهبان
specific humidity
U
رطوبت ویژه
monocular
U
ویژه یک چشم
physiologist
U
ویژه گر فیزیولوژی
net profit
U
سود ویژه
specific resistance
U
مقاومت ویژه
specific heat
U
گرمای ویژه
specific weight
U
وزن ویژه
specific weight
U
سنگینی ویژه
specific volume
U
حجم ویژه
specific lattice
U
شبکه ویژه
specific viscosity
U
گرانروی ویژه
specific rotation
U
چرخش ویژه
physiologists
U
ویژه گر فیزیولوژی
proper function
U
ویژه تابع
specializes
U
ویژه گری
specialize
U
ویژه گری
prerogatived
U
دارای حق ویژه
specialising
U
ویژه گری
preceptorial
U
ویژه اموزگاری
specialises
U
ویژه گری
lingoes
U
زبان ویژه
lingo
U
زبان ویژه
specializing
U
ویژه گری
proper volume
U
ویژه حجم
quantum state
U
ویژه حالت
resistivity
U
مقاومت ویژه
self weight
U
ویژه وزن
relative density
U
گرانی ویژه
regiospecific
U
جهت ویژه
singular matrix
U
ماتریش ویژه
singular matrix
U
ماتریس ویژه
characteristically
U
نشان ویژه
characteristic
U
نشان ویژه
penologist
U
ویژه گر کیفرشناسی
monographs
U
ویژه نگاشت
monograph
U
ویژه نگاشت
garb
U
پوشاک ویژه
dead weights
U
ویژه وزن
dead weight
U
ویژه وزن
special party
U
گروه ویژه
special passport
U
پاسپورت ویژه
special symbol
U
نماد ویژه
praetorian guard
U
گارد ویژه
special duty
U
کار ویژه
special agreement
U
قرارداد ویژه
special bastard
U
حرامزاده ویژه
special character
U
دخشه ویژه
specialty
U
ویژه گری
special deposits
U
سپردههای ویژه
special drawing right
U
حق برداشت ویژه
specialists
U
ویژه کار
specialist
U
ویژه کار
special drawing rights
U
حق برداشت ویژه
specific yield
U
ابدهی ویژه
lineaments
U
نشان ویژه
characteristic number
U
ویژه مقدار
characteristic function
U
ویژه تابع
cariologist
U
ویژه گر قلب
bylaw
U
قانون ویژه
byelaw
U
قانون ویژه
nutritionist
U
ویژه گر تغذیه
extraordinary meeting
U
نشست ویژه
special session
U
نشست ویژه
speciality
U
ویژه گری
juvenile
U
ویژه نو جوانان
prerogative
U
حق یا امتیاز ویژه
prerogative
U
دارای حق ویژه
capital
U
ارزش ویژه
prerogatives
U
حق یا امتیاز ویژه
prerogatives
U
دارای حق ویژه
proper value
U
ویژه مقدار
characteristic root
U
ویژه مقدار
specialities
U
ویژه گری
nutritionists
U
ویژه گر تغذیه
juveniles
U
ویژه نو جوانان
body guard
U
هنگ ویژه
idiom
U
تعبیر ویژه
idiom
U
زبان ویژه
specific gravity
U
گرانی ویژه
specific gravities
U
گرانی ویژه
booth
U
جای ویژه
booths
U
جای ویژه
rarely
U
بااستادی ویژه
standing orders
U
اوامر ویژه
standing order
U
اوامر ویژه
version
U
شرح ویژه
versions
U
شرح ویژه
zoologist
U
ویژه گرجانورشناسی
acoustician
U
ویژه گر اواشنود
idioms
U
تعبیر ویژه
idioms
U
زبان ویژه
morbid
U
ویژه ناخوشی
characteristics
U
نشان ویژه
gastronomist
U
ویژه گرخوراک
electrical resistivity
U
مقاومت ویژه
stalling
U
لژ جایگاه ویژه
stall
U
لژ جایگاه ویژه
endemical
U
ویژه یک قوم
lachrymal
U
ویژه اشک
labeled cargo
U
کالای ویژه
special effects
U
جلوههای ویژه
kink
U
ویژه گی فرریز
indicium
U
نشانه ویژه
equity capital
U
ارزش ویژه
extra equipment
U
متعلقات ویژه
habiliments
U
جامه ویژه
favourite or vor
U
ویژه مخصوص
neurologist
U
ویژه گر اعصاب
eigenvalue
U
ویژه مقدار
lacrimal
U
ویژه اشک
trait
U
نشان ویژه
conizance
U
نشان ویژه
lineament
U
نشان ویژه
(not one's) cup of tea
<idiom>
U
علاقه ویژه
ecotype
U
بوم ویژه
eigenfunction
U
ویژه تابع
speleologist
U
ویژه گر غارشناسی
traits
U
نشان ویژه
specific heat
U
دمای ویژه
ratio of specific heats
U
نسبت گرمایی ویژه
mycologist
U
ویژه گر قارچ شناسی
reluctivity
U
مقاومت ویژه مغناطیسی
mourning paper
U
کاغذ ویژه عزاداری
molecular specific heat
U
گرمای ویژه مولی
adhoc
ویژه امر مخصوصی
gynarcologist
U
ویژه کاردرناخوشیهای زنانه
absolute specific gravity
U
سنگینی ویژه مطلق
idiosyncratic
U
وابسته به حالت ویژه
helio
U
ایینه ویژه مخابرات
metllurgist
U
ویژه گرفلز کاری
vocals
U
اوازی ویژه خواندن
vocal
U
اوازی ویژه خواندن
privileged
U
دارای امتیاز یا حق ویژه
boxes
U
اطاقک جای ویژه
box
U
اطاقک جای ویژه
specialties
U
سهام با قیمت ویژه
germanity
U
صفات ویژه المانی
it is particularly difficult
U
یک دشواری ویژه دارد
molar specific heat
U
گرمای ویژه مولی
humoursomeness
U
حالات ویژه گوناگون
he is in the know
U
اطلاع ویژه دارد
anesthesiologist
U
ویژه گرهوش بری
anesthetist
U
ویژه گر هوش بری
dressing rooms
U
اطاق ویژه ارایش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com