Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
laughing stock
U
مورد تمسخر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mock
U
تمسخر
scorn
U
تمسخر
scorned
U
تمسخر
scorning
U
تمسخر
scorns
U
تمسخر
mocked
U
تمسخر
scoff
U
تمسخر
mocking
U
تمسخر
scoffed
U
تمسخر
scoffs
U
تمسخر
derision
U
تمسخر
mocks
U
تمسخر
scoffing
U
تمسخر
deriding
U
تمسخر کردن
sneering
U
تمسخر پوزخند
sneered
U
تمسخر پوزخند
sneer
U
تمسخر پوزخند
derides
U
تمسخر کردن
sneers
U
تمسخر پوزخند
derided
U
تمسخر کردن
deride
U
تمسخر کردن
irony
U
تمسخر سخریه
ironies
U
تمسخر سخریه
scoffer
U
تمسخر کننده
scoffs
U
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffing
U
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffed
U
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoff
U
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
jest
U
تمسخر کردن استهزاء کردن
jests
U
تمسخر کردن استهزاء کردن
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
instance
U
مورد
inopportune
U
بی مورد
oportuneness
U
مورد
occurence
U
مورد
case
U
مورد
open to question
<adj.>
U
مورد شک
inapposite
U
بی مورد
occasion
U
مورد
unseasonable
U
بی مورد
objects
U
مورد
objecting
U
مورد
objected
U
مورد
object
U
مورد
indirect objects
U
مورد
direct objects
U
مورد
occasioning
U
مورد
occasioned
U
مورد
unseasonably
U
بی مورد
occasions
U
مورد
out of place
U
بی مورد
cases
U
مورد
instances
U
مورد
instances
U
لحظه مورد
case analysis
U
تحلیل مورد
received
U
مورد قبول
schreber case
U
مورد شربر
In this case ( instance) .
U
دراین مورد
expectative
U
مورد انتظار
confutation
U
مورد تکذیب
taken
U
مورد قبول
dubitable
U
مورد شک مشکوک
taken
U
مورد تحسین
As the case may be .
U
برحسب مورد( آن)
case study
U
مورد پژوهی
case studies
U
مورد پژوهی
requirement
U
مورد نیاز
undue
U
ناروا بی مورد
hold up
<idiom>
U
مورد هدف
beloved
U
مورد علاقه
utilized
U
مورد استفاده
collector's item
U
مورد استثنائیوویژهیککلکسیون
case
U
دعوی مورد
cases
U
مورد غلاف
noted
U
مورد ملاحظه
cases
U
دعوی مورد
fishy
U
مورد تردید
dubious
U
مورد شک مشکوک
usages
U
مورد استفاده
usage
U
مورد استفاده
undue
U
بی جهت بی مورد
objcetionable
U
مورد ایراد
to make observations
[about]
[on]
U
نگریختن
[در مورد]
[به]
liable to prosecution
U
مورد تعقیب
subject of hire
U
مورد اجاره
under disccussion
U
مورد بحث
unnecessary roughness
U
خشونت بی مورد
sightly
U
مورد نظر
special case
U
مورد ویژه
myrtaceae
U
تیره مورد
opportuneness
U
مورد مناسب
to make observations
[about]
[on]
U
اندیشیدن
[در مورد]
[به]
object of transaction
U
مورد معامله
mytaceous
U
از تیره مورد
myrtle berry
U
مورد دانه
myrtle
U
مورد سبز
involved
U
مورد بحث
happy
[about]
<adj.>
U
خشنود
[در مورد]
case
U
مورد غلاف
utilisation
[British]
U
مورد مصرف
entitlements
U
مورد سزیدگی
utilization
U
مورد مصرف
entitlements
U
مورد استحقاق
entitlement
U
مورد سزیدگی
savory
U
مورد پسند
savoury
U
مورد پسند
using
U
مورد مصرف
usage
U
مورد مصرف
entitlement
U
مورد استحقاق
instance
U
لحظه مورد
in no instance
U
در هیچ مورد
in dispute
U
مورد بحث
exploitation
[utilization]
U
مورد مصرف
conventional
U
مورد قبول عامه
call on to the carpet
<idiom>
U
مورد مواخذه قرارگرفتن
impugns
U
مورد اعتراض قراردادن
approve
U
توافق در مورد چیزی
target audience
U
افراد مورد نظر
draw fire
<idiom>
U
مورد هدف بودن
substrate
U
جزء مورد عمل
draw fire
<idiom>
U
مورد انتقاد قرارگرفتن
impugning
U
مورد اعتراض قراردادن
approving
U
توافق در مورد چیزی
approves
U
توافق در مورد چیزی
target price
U
قیمت مورد نظر
impugned
U
مورد اعتراض قراردادن
impugn
U
مورد اعتراض قراردادن
sales expectations
U
فروش مورد انتظار
shebang
U
امر مورد علاقه
reserve requirements
U
ذخائر مورد نیاز
referential
U
مورد مراجعه ارجاعی
referent
U
مورد مراجعه ارجاعی
scrutinised
U
مورد مداقه قراردادن
scrutinises
U
مورد مداقه قراردادن
scrutinising
U
مورد مداقه قراردادن
scrutinize
U
مورد مداقه قراردادن
scrutinized
U
مورد مداقه قراردادن
scrutinizes
U
مورد مداقه قراردادن
receptee
U
افراد مورد پذیرش
special case
U
مورد خاص یااستثنایی
scrutinizing
U
مورد مداقه قراردادن
matter in hand
U
موضوع مورد بحث
expectation value
U
مقدار مورد توقع
in prospect
U
مورد انتظار
[در برنامه ]
target profit
U
سود مورد نظر
expected value
U
ارزش مورد انتظار
capital employed
U
سرمایه مورد استفاده
to take into consideration
U
مورد رسیدگی قراردادن
beatten zone
U
منطقه مورد اصابت
lime requirement
U
اهک مورد نیاز
to put to use
U
مورد استفاده قراردادن
make for
U
مورد حمله قراردادن
man of confidence
U
شخص مورد اعتماد
inappositely
U
بطور بیجایا بی مورد
man power
U
تعداداشخاص مورد استفاده
unregarded
U
مورد توجه قرارنگرفته
it is of frequent
U
خیلی مورد دارد
intended saving
U
پس انداز مورد انتظار
expected price
U
قیمت مورد انتظار
expected frequency
U
فراوانی مورد انتظار
floor space occupied
U
فضای مورد نیاز
give evidence of
U
گواهی دادن در مورد
desired effects
U
اثرات مورد نظر
he won a high praise
U
مورد ستایش بسیارواقع شد
hereon
U
در این مورد در اینجا
i mentioned one case in p
U
یک مورد بخصوص را ذکرکردم
contested area
U
منطقه مورد نزاع
competitive goods
U
کالاهای مورد رقابت
to be in d
U
مورد ریشخندو استهزابودن
to admit of d
U
مورد بحث بودن
Irrelevent. I nappropriate. Out of place.
U
بیجا ( بی مورد ؟نامناسب )
objective point
U
سمت مورد توجه
oppugn
U
مورد بحث قراردادن
out port
U
ساحلی مورد استفاده سر پل
the matter in hand
U
موضوع مورد بحث
persona grata
U
شخص مورد قبول
polestar
U
هادی مورد توجه
sub judice
U
مورد مطالعه دادگاه
policy options
U
انتخابهای مورد نظر
test town
U
شهر مورد ازمایش
To take into consideration. To consider.
U
مورد توجه قراردادن
agreement area
U
سطح مورد قرارداد
aknowledge character
U
کاراکتر مورد قبول
neurasthenia
U
سر درد و حساسیت بی مورد
esteemed
U
فرد مورد احترام
availabe time
U
زمان مورد قبول
as the case may be
U
تاچه مورد باشد
article of roup
U
اموال مورد حراج
object point
U
سمت مورد توجه
anticipated profit
U
سود مورد انتظار
anticipated price
U
قیمت مورد انتظار
anticipated inflation
U
تورم مورد انتظار
analyte
U
ماده مورد تجزیه
principle of exclusion
U
در مورد کالاهای خصوصی
pledging
U
مال مورد وثیقه
pledges
U
مال مورد وثیقه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com