English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
laughing stock U مورد تمسخر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mock U تمسخر
scorn U تمسخر
scorned U تمسخر
scorning U تمسخر
scorns U تمسخر
mocked U تمسخر
scoff U تمسخر
mocking U تمسخر
scoffed U تمسخر
scoffs U تمسخر
derision U تمسخر
mocks U تمسخر
scoffing U تمسخر
deriding U تمسخر کردن
sneering U تمسخر پوزخند
sneered U تمسخر پوزخند
sneer U تمسخر پوزخند
derides U تمسخر کردن
sneers U تمسخر پوزخند
derided U تمسخر کردن
deride U تمسخر کردن
irony U تمسخر سخریه
ironies U تمسخر سخریه
scoffer U تمسخر کننده
scoffs U اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffing U اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffed U اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoff U اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
jest U تمسخر کردن استهزاء کردن
jests U تمسخر کردن استهزاء کردن
area of operational interest U منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
instance U مورد
inopportune U بی مورد
oportuneness U مورد
occurence U مورد
case U مورد
open to question <adj.> U مورد شک
inapposite U بی مورد
occasion U مورد
unseasonable U بی مورد
objects U مورد
objecting U مورد
objected U مورد
object U مورد
indirect objects U مورد
direct objects U مورد
occasioning U مورد
occasioned U مورد
unseasonably U بی مورد
occasions U مورد
out of place U بی مورد
cases U مورد
instances U مورد
instances U لحظه مورد
case analysis U تحلیل مورد
received U مورد قبول
schreber case U مورد شربر
In this case ( instance) . U دراین مورد
expectative U مورد انتظار
confutation U مورد تکذیب
taken U مورد قبول
dubitable U مورد شک مشکوک
taken U مورد تحسین
As the case may be . U برحسب مورد( آن)
case study U مورد پژوهی
case studies U مورد پژوهی
requirement U مورد نیاز
undue U ناروا بی مورد
hold up <idiom> U مورد هدف
beloved U مورد علاقه
utilized U مورد استفاده
collector's item U مورد استثنائیوویژهیککلکسیون
case U دعوی مورد
cases U مورد غلاف
noted U مورد ملاحظه
cases U دعوی مورد
fishy U مورد تردید
dubious U مورد شک مشکوک
usages U مورد استفاده
usage U مورد استفاده
undue U بی جهت بی مورد
objcetionable U مورد ایراد
to make observations [about] [on] U نگریختن [در مورد] [به]
liable to prosecution U مورد تعقیب
subject of hire U مورد اجاره
under disccussion U مورد بحث
unnecessary roughness U خشونت بی مورد
sightly U مورد نظر
special case U مورد ویژه
myrtaceae U تیره مورد
opportuneness U مورد مناسب
to make observations [about] [on] U اندیشیدن [در مورد] [به]
object of transaction U مورد معامله
mytaceous U از تیره مورد
myrtle berry U مورد دانه
myrtle U مورد سبز
involved U مورد بحث
happy [about] <adj.> U خشنود [در مورد]
case U مورد غلاف
utilisation [British] U مورد مصرف
entitlements U مورد سزیدگی
utilization U مورد مصرف
entitlements U مورد استحقاق
entitlement U مورد سزیدگی
savory U مورد پسند
savoury U مورد پسند
using U مورد مصرف
usage U مورد مصرف
entitlement U مورد استحقاق
instance U لحظه مورد
in no instance U در هیچ مورد
in dispute U مورد بحث
exploitation [utilization] U مورد مصرف
conventional U مورد قبول عامه
call on to the carpet <idiom> U مورد مواخذه قرارگرفتن
impugns U مورد اعتراض قراردادن
approve U توافق در مورد چیزی
target audience U افراد مورد نظر
draw fire <idiom> U مورد هدف بودن
substrate U جزء مورد عمل
draw fire <idiom> U مورد انتقاد قرارگرفتن
impugning U مورد اعتراض قراردادن
approving U توافق در مورد چیزی
approves U توافق در مورد چیزی
target price U قیمت مورد نظر
impugned U مورد اعتراض قراردادن
impugn U مورد اعتراض قراردادن
sales expectations U فروش مورد انتظار
shebang U امر مورد علاقه
reserve requirements U ذخائر مورد نیاز
referential U مورد مراجعه ارجاعی
referent U مورد مراجعه ارجاعی
scrutinised U مورد مداقه قراردادن
scrutinises U مورد مداقه قراردادن
scrutinising U مورد مداقه قراردادن
scrutinize U مورد مداقه قراردادن
scrutinized U مورد مداقه قراردادن
scrutinizes U مورد مداقه قراردادن
receptee U افراد مورد پذیرش
special case U مورد خاص یااستثنایی
scrutinizing U مورد مداقه قراردادن
matter in hand U موضوع مورد بحث
expectation value U مقدار مورد توقع
in prospect U مورد انتظار [در برنامه ]
target profit U سود مورد نظر
expected value U ارزش مورد انتظار
capital employed U سرمایه مورد استفاده
to take into consideration U مورد رسیدگی قراردادن
beatten zone U منطقه مورد اصابت
lime requirement U اهک مورد نیاز
to put to use U مورد استفاده قراردادن
make for U مورد حمله قراردادن
man of confidence U شخص مورد اعتماد
inappositely U بطور بیجایا بی مورد
man power U تعداداشخاص مورد استفاده
unregarded U مورد توجه قرارنگرفته
it is of frequent U خیلی مورد دارد
intended saving U پس انداز مورد انتظار
expected price U قیمت مورد انتظار
expected frequency U فراوانی مورد انتظار
floor space occupied U فضای مورد نیاز
give evidence of U گواهی دادن در مورد
desired effects U اثرات مورد نظر
he won a high praise U مورد ستایش بسیارواقع شد
hereon U در این مورد در اینجا
i mentioned one case in p U یک مورد بخصوص را ذکرکردم
contested area U منطقه مورد نزاع
competitive goods U کالاهای مورد رقابت
to be in d U مورد ریشخندو استهزابودن
to admit of d U مورد بحث بودن
Irrelevent. I nappropriate. Out of place. U بیجا ( بی مورد ؟نامناسب )
objective point U سمت مورد توجه
oppugn U مورد بحث قراردادن
out port U ساحلی مورد استفاده سر پل
the matter in hand U موضوع مورد بحث
persona grata U شخص مورد قبول
polestar U هادی مورد توجه
sub judice U مورد مطالعه دادگاه
policy options U انتخابهای مورد نظر
test town U شهر مورد ازمایش
To take into consideration. To consider. U مورد توجه قراردادن
agreement area U سطح مورد قرارداد
aknowledge character U کاراکتر مورد قبول
neurasthenia U سر درد و حساسیت بی مورد
esteemed U فرد مورد احترام
availabe time U زمان مورد قبول
as the case may be U تاچه مورد باشد
article of roup U اموال مورد حراج
object point U سمت مورد توجه
anticipated profit U سود مورد انتظار
anticipated price U قیمت مورد انتظار
anticipated inflation U تورم مورد انتظار
analyte U ماده مورد تجزیه
principle of exclusion U در مورد کالاهای خصوصی
pledging U مال مورد وثیقه
pledges U مال مورد وثیقه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com