Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fast moving stock
U
موجودی که به سرعت کاهش می یابد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wash in
U
پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
pipelines
U
بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
pipeline
U
بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
half life period
U
مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
rarefaction
U
جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
deceleration
U
کاهش سرعت
speed reduction
U
کاهش سرعت
okuns law
U
براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
attrition rate
U
میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
real time
U
اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
stockades
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
perpetual inventory
U
فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
stock evaluation
U
بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
earmarked stock
U
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stockade
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
wait condition
U
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state
U
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
tax friction
U
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning
U
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression
U
روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
accelerator winding
U
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
stock
U
موجودی موجودی کالا
stocked
U
موجودی موجودی کالا
decreased
U
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreases
U
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease
U
کاهش یافتن کم شدن کاهش
fish fag
U
زن بدزبان یابد دهان
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
the old p should be continued
U
رویه پیش بایدادامه یابد
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
CSLIP
U
نرخ ارسال داه افزایش می یابد
alternated
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternate
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
continuous
U
آنچه بدون توقف ادامه یابد
alternates
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
estate in reversion
U
هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
decreases
U
کاهش دادن کاهش
decrease
U
کاهش دادن کاهش
decreased
U
کاهش دادن کاهش
ox fly
U
یکجور مگس که بزیرپوست گاو راه می یابد
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
periodic stock check
U
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
prosodemic
U
درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale
U
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
static economy
U
اقتصاد ساکن وضعیت اقتصادی یی که مدت زیادی دوام یابد
overnight
U
مسابقهای که ثبت نام 27ساعت پیش از مسابقه پایان می یابد
Appetite comes with eating.
<proverb>
U
با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد.
[ضرب المثل]
dynamic
U
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
west coast computer faire
U
یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
dynamically
U
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
accelerationists
U
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
outdent
U
خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
prototype
U
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototypes
U
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
venturi
U
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
backward chaining
U
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
air plot wind velocity
U
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
balance in hand
U
موجودی
holding
U
موجودی
repertoire
U
موجودی
stock
U
موجودی
minimum stock level
U
موجودی
assets
U
موجودی
store
U
موجودی
supplies
U
موجودی
stocked
U
موجودی
storing
U
موجودی
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
acid reduction
U
کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
buffer stock
U
موجودی ذخیره
surplus stock
U
موجودی مازاد
business inventories
U
موجودی تجاری
stock control
U
کنترل موجودی
buffer stock
U
موجودی احتیاطی
active stock
U
موجودی فعال
safety stock
U
موجودی تضمینی
stock taking
U
رسیدگی به موجودی
supplied
U
موجودی جایگیرموقتی
stock adjustment
U
تطبیق موجودی
stock audit
U
حسابرسی موجودی
stock adjustment
U
تعدیل موجودی
stock valuation
U
ارزیابی موجودی
stock accounting
U
حسابداری موجودی
stock check
U
کنترل موجودی
quick assets
U
موجودی نقدشو
stock account
U
حساب موجودی
stock record
U
سابقه موجودی
surplus stock
U
موجودی اضافی
reserve stock
U
موجودی ذخیره
inventories
U
موجودی کالا
stock
U
موجودی ذخیره
stock
U
به موجودی افزودن
inventory
U
موجودی کالا
supplied
U
موجودی لزوم
supply
U
موجودی لزوم
supply
U
موجودی جایگیرموقتی
supplying
U
موجودی لزوم
supplying
U
موجودی جایگیرموقتی
inventory
U
لیست موجودی
inventory
U
فهرست موجودی
valuation of stock
U
ارزیابی موجودی
danger warning level
U
حداقل موجودی
stock
U
موجودی انبار
inventory management
U
مدیریت موجودی
financial assets
U
موجودی مالی
exhaust bin level
U
اتمام موجودی
exhaust bin level
U
فاقد موجودی
excess stock
U
موجودی مازاد
idle stock
U
موجودی بی مصرف
warehouse stock
U
موجودی انبار
stocked
U
موجودی انبار
stocked
U
موجودی ذخیره
instruction repertoire
U
موجودی دستورالعمل
stocked
U
به موجودی افزودن
inventory control
U
کنترل موجودی
inventory discrepancy
U
اختلاف موجودی
cycle stock
U
موجودی فعال
capital stock
U
موجودی سرمایه
out of stock;ex stock
U
از موجودی یاذخیره
funded
U
موجودی دارائی
fund
U
موجودی سرمایه
funded
U
موجودی سرمایه
complete inventory
U
موجودی کامل
fund
U
موجودی دارائی
consumable stock
U
موجودی مصرفی
continuous inventory
U
موجودی مستمر
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
i/o
U
فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد
average propensity to save
U
میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
average propensity to consume
U
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
continuous stock taking
U
رسیدگی مستمر موجودی
inventory reconciliation
U
تطبیق اسناد موجودی
continuous stock control
U
کنترل مستمر موجودی
wardrobes
U
اشکاف موجودی لباس
safety stock
U
موجودی ذخیره انبار
base stock control
U
کنترل موجودی مبنا
portfolio
U
موجودی اوراق بهادار
spares stock
U
موجودی لوازم یدکی
raw material stock
U
موجودی مواد اولیه
inventory
U
صورت دارایی موجودی
stocked
U
موجودی کالا ذخیره
wardrobe
U
اشکاف موجودی لباس
portfolios
U
موجودی اوراق بهادار
stock
U
موجودی کالا ذخیره
inventory
U
ذخیره موجودی اماد
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
cyclical stock check
U
کنترل موجودی دورهای
raw stock
U
موجودی مواد خام
assets
U
موجودی شخص ورشکسته
maximum stock
U
حداکثر موجودی انبار
stock talking
U
سیاهه برداری از موجودی
stockage
U
وسایل موجودی در انبار
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
liability
U
تعهد موجودی بانکی
liabilities
U
تعهد موجودی بانکی
stock control
U
کنترل موجودی انبار
stock handling cost
U
هزینه جابجایی موجودی
subscriber
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
mercantilists
U
مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
finished goods stock
U
موجودی کالاهای تمام شده
transfer of portfolio
U
انتقال موجودی اوراق بهادار
finish stock
U
موجودی کالای ساخته شده
appreciation
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
dead stock
U
موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com