Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
idle stock
U
موجودی بی مصرف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
perpetual inventory
U
فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
earmarked stock
U
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stockades
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stock evaluation
U
بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stockade
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
average propensity to consume
U
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility
U
اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics
U
امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
stocked
U
موجودی موجودی کالا
stock
U
موجودی موجودی کالا
power consumer
U
مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume
U
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
periodic stock check
U
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
assets
U
موجودی
balance in hand
U
موجودی
storing
U
موجودی
store
U
موجودی
supplies
U
موجودی
stocked
U
موجودی
repertoire
U
موجودی
holding
U
موجودی
stock
U
موجودی
minimum stock level
U
موجودی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
inventory
U
موجودی کالا
stock audit
U
حسابرسی موجودی
stock check
U
کنترل موجودی
stock control
U
کنترل موجودی
stock record
U
سابقه موجودی
stock taking
U
رسیدگی به موجودی
stock valuation
U
ارزیابی موجودی
surplus stock
U
موجودی اضافی
active stock
U
موجودی فعال
stock adjustment
U
تطبیق موجودی
stock adjustment
U
تعدیل موجودی
stock accounting
U
حسابداری موجودی
inventory
U
لیست موجودی
inventory
U
فهرست موجودی
fund
U
موجودی دارائی
fund
U
موجودی سرمایه
funded
U
موجودی دارائی
funded
U
موجودی سرمایه
stock account
U
حساب موجودی
quick assets
U
موجودی نقدشو
continuous inventory
U
موجودی مستمر
surplus stock
U
موجودی مازاد
reserve stock
U
موجودی ذخیره
buffer stock
U
موجودی ذخیره
cycle stock
U
موجودی فعال
danger warning level
U
حداقل موجودی
inventory control
U
کنترل موجودی
instruction repertoire
U
موجودی دستورالعمل
safety stock
U
موجودی تضمینی
warehouse stock
U
موجودی انبار
excess stock
U
موجودی مازاد
exhaust bin level
U
فاقد موجودی
exhaust bin level
U
اتمام موجودی
inventory discrepancy
U
اختلاف موجودی
buffer stock
U
موجودی احتیاطی
business inventories
U
موجودی تجاری
valuation of stock
U
ارزیابی موجودی
capital stock
U
موجودی سرمایه
complete inventory
U
موجودی کامل
consumable stock
U
موجودی مصرفی
inventory management
U
مدیریت موجودی
financial assets
U
موجودی مالی
inventories
U
موجودی کالا
out of stock;ex stock
U
از موجودی یاذخیره
supplied
U
موجودی جایگیرموقتی
supply
U
موجودی جایگیرموقتی
supplying
U
موجودی لزوم
stocked
U
موجودی انبار
stocked
U
موجودی ذخیره
supply
U
موجودی لزوم
supplying
U
موجودی جایگیرموقتی
stock
U
موجودی ذخیره
supplied
U
موجودی لزوم
stock
U
به موجودی افزودن
stocked
U
به موجودی افزودن
stock
U
موجودی انبار
maximum stock
U
حداکثر موجودی انبار
stockage
U
وسایل موجودی در انبار
stocked
U
موجودی کالا ذخیره
stock talking
U
سیاهه برداری از موجودی
assets
U
موجودی شخص ورشکسته
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
continuous stock control
U
کنترل مستمر موجودی
stock
U
موجودی کالا ذخیره
cyclical stock check
U
کنترل موجودی دورهای
continuous stock taking
U
رسیدگی مستمر موجودی
wardrobes
U
اشکاف موجودی لباس
inventory reconciliation
U
تطبیق اسناد موجودی
wardrobe
U
اشکاف موجودی لباس
liabilities
U
تعهد موجودی بانکی
liability
U
تعهد موجودی بانکی
stock control
U
کنترل موجودی انبار
base stock control
U
کنترل موجودی مبنا
raw stock
U
موجودی مواد خام
spares stock
U
موجودی لوازم یدکی
portfolio
U
موجودی اوراق بهادار
safety stock
U
موجودی ذخیره انبار
inventory
U
ذخیره موجودی اماد
raw material stock
U
موجودی مواد اولیه
inventory
U
صورت دارایی موجودی
stock handling cost
U
هزینه جابجایی موجودی
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
portfolios
U
موجودی اوراق بهادار
stockholder
U
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
intermediate stock
U
موجودی کالاهای درحال ساخت
transfer of portfolio
U
انتقال موجودی اوراق بهادار
supply
U
تامین موجودی عرضه نمودن
dead stock
U
موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
finished goods stock
U
موجودی کالاهای تمام شده
finish stock
U
موجودی کالای ساخته شده
out of stock
<adj.>
U
غیر موجودی کالا
[در انبار]
fast moving stock
U
موجودی که به سرعت کاهش می یابد
supplying
U
تامین موجودی عرضه نمودن
appreciations
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
supplied
U
تامین موجودی عرضه نمودن
stock control
U
کنترل وسفارش موجودی انبار
supplied
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
perpetual stock record
U
سابقه دائمی موجودی انبار
stockholders
U
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
supplying
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
inventory reconciliation
U
تطابق موجودی با دارایی یکان
appreciation
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
supply
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
amphibious vehicle availability table
U
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
active stock
U
موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
demand accommodation
U
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
To take an invevtory.
U
صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
yields
U
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yielded
U
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
warehouse refusal
U
اعلام عدم موجودی کالا درانبار
yield
U
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
to take inventory
U
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
portfolio entry
U
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
storewide
U
شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
cycle stock
U
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
deficits
U
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficit
U
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
dead stock
U
موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
danger warning level
U
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
eurytherm
U
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
overstock
U
زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
turnover
U
تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
we underwrite the company
U
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
unemployed
U
بی مصرف
comsumption
U
مصرف
disposal
U
مصرف
otiose
U
بی مصرف
aggregate consumption
U
مصرف کل
expense
U
مصرف
overall consumption
U
مصرف کل
offtake
U
مصرف
consumerism
U
مصرف
good for nothing
U
بی مصرف
wastes
U
بی مصرف
income consumption curve
U
مصرف
waste
U
بی مصرف
consumption possibility line
U
حد مصرف
sodden
U
بی مصرف
of no a
U
بی مصرف
consumption
U
مصرف
usage
U
مصرف
waster
U
مصرف
wasters
U
مصرف
wasteful
U
مصرف
expenditure
U
مصرف
extravagant
U
مصرف
usages
U
مصرف
abc analysis
U
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
irrigation consumption
U
مصرف ابیاری
utilisable
[British]
<adj.>
U
قابل مصرف
useful
<adj.>
U
قابل مصرف
utilization
U
مصرف بکاربری
to use up
U
مصرف کردن
consumed
U
مصرف کردن
suitable
<adj.>
U
قابل مصرف
usable
<adj.>
U
قابل مصرف
mass consumption
U
مصرف انبوه
mass consumption
U
مصرف کلان
throw away
U
چیز بی مصرف
national consumption
U
مصرف ملی
maximum power demand
U
مصرف حداکثر
consumes
U
مصرف کردن
applicable
<adj.>
U
قابل مصرف
disposable
U
مصرف شدنی
transitory consumption
U
مصرف گذرا
transitory consumption
U
مصرف انتقالی
home use entry
U
اعلامیه مصرف
home consumption
U
مصرف خانگی
high mass consumption
U
مصرف انبوه
users
U
مصرف کننده
gasoline consumption
U
مصرف بنزین
user
U
مصرف کننده
inconsumable
U
مصرف نکردنی
utilization
U
مورد مصرف
internal power
U
مصرف داخلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com