Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contact ion engine
U
موتوری برای ایجاد تراست درفضا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
turbofan
U
موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
ActiveX
U
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
jetevator
U
فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
flag days
U
روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
sportfisherman
U
قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
scratches
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
hydroplanes
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
haze
U
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
wiring
U
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
spaces
U
دوره درفضا جا دادن
space
U
دوره درفضا جا دادن
aeroballistics
U
فن پرتاب گلوله یا موشک درفضا
Viewdata
U
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
transistor
U
برای ایجاد تابع منط قی
transistors
U
برای ایجاد تابع منط قی
nuptias non concubitus , sedconsensus ,
U
برای ایجاد علقه زوجیت
automotive
U
وسیله موتوری موتوری
smudges
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
smudge
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
smudging
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
fogging
U
برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
smudged
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
graphics
U
که برای ایجاد شکلهای ندیگر به کار می رود
geometry and rendering
U
مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
gorge portion
U
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
dry plasma etching
U
روشی برای ایجاد یک پوشش روی یک قرص
incorporation
U
جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
breakpoint
U
حرف کاغذ برای ایجاد نقط ه توقف در برنامه
alphamosaic
U
برای ایجاد حروف گرافیکی و الفبا عددی در تلتکس
hike out
U
خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
subliminally
U
غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
jumper
U
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
entrance head
U
بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
jumpers
U
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
configure
U
نرم افزار واتصالات برای ایجاد یک سییستم خاص
subliminal
U
غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
stalking horse
U
کاندیدای نامزدشده برای ایجاد تفرقه در رای دهندگان
texture mapping
U
2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
jus ex injuria non oritur
U
تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
answered
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
thinned
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
answering
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
Her teacher's presence caused her considerable discomfort.
U
بودن دبیر او
[زن]
احساس ناراحتی زیادی برای او
[زن]
ایجاد کرد.
share
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
center
U
تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
thinners
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinnest
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
shared
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
thins
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
shares
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
answers
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
mkdir
U
دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک
aligns
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
thin
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
aligning
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
buffering
U
استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع
DR DOS
U
سیستم عاملی که Digital Resaerch برای IBM PC ایجاد کرده است
handicaps
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
transaction trailing
U
ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
handicap
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
feep
U
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
immediate
U
پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
bombs
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
glideslope
U
شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
ribbons
U
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
bombed out
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
precision
U
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی عدد و ایجاد دقت بیشتر
lifted
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
solenoid
U
سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
lift
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
bombed
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
lifting
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
ribbon
U
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
bomb
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bend allowance
U
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
voices
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voicing
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
lift strut
U
پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
lift wire
U
سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
compacted
U
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compact
U
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
tristimulus values
U
مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
voice
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
compacting
U
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
image
[فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.]
compacts
U
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
images
U
فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
trust
U
تراست
trusts
U
تراست
trusted
U
تراست
tactile
U
صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا
physical motor pool
U
پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
reflex
U
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
graphics
U
کارت اضافی برای PC یا Macintosh که متن ها ایجاد شده یا تصاویر را با یک منبع ویدیویی خارجی ترکیب میکند
reflexes
U
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
AT command set
U
مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
unsymmetric thrust
U
تراست نامتقارن
thrust face
U
سطح تراست
anti trust law
U
قانون ضد تراست
reverse thrust
U
تراست معکوس
vacuum trust
U
تراست در خلاء
cross thrust
U
تراست ناخالص
rocket thrust
U
تراست راکت
jet lift
U
استفاده از تراست موتورجت
vectored thrust
U
تراست هدایت شونده
lift thrust
U
نسبت برا به تراست
vectored
U
تراست هدایت شونده
it is wringing
U
خیلی تراست یا اب دارد
smoke test
U
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
check plot
U
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
ASF
U
قالب ایجاد شده توسط مایکروسافت به صورت چند رسانهای برای کار روی اینترنت و استفاده در محصول NETSHOW
retrothrust
U
تراست در جهت مخالف حرکت
residual thrust
U
تراست تولیدشده توسط موتورجت
ATD
U
دستور استاندارد برای مودم های سازگار که در شماره گیری تلفن به کار می روند و توسط Hayes ایجاد شده اند
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
boilerplating
U
قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
aliasing
U
افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
Hayes Corporation
U
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
teleconferencing
U
ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
is he a the wiser for it
U
ایا ازاین بابت عاقل تراست
terrorism
U
عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
dial up
U
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
sherman anti trust act
U
قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
convention
U
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
conventions
U
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
XNS
U
پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است
handicaps
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
fifth generation computers
U
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
bulk
U
مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
cpu
U
ساعت درونی پردازنده که سیگنال با قاعده را ایجاد میکند که برای کنترل عملیات و ارسال داده در پردازنده است
object glass
U
عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
lift cruise
U
توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
lift engine
U
توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
wet rating
U
توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
original equipment manufacturer
U
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
ymck
U
تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
documented
U
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document
U
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting
U
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
trellis coding
U
روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
least recently used algorithm
U
الگوریتمی که صفحه حافظه که پیش از همه دستیابی شده بود را پیدا میکند و پاک میکند تا فضا برای صفحه بعد ایجاد شود
satelloid
U
ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
printhead
U
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
deletion
U
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
motorboat engine
U
قایق موتوری
motorized
U
یکان موتوری
ferried
U
قایق موتوری
ferries
U
قایق موتوری
ferrying
U
قایق موتوری
powerboat
U
قایق موتوری
motorize
U
موتوری کردن
motorboat
U
قایق موتوری
push bikes
U
در برابردوچرخه موتوری
pools
U
پارک موتوری
pooled
U
پارک موتوری
gasboat
U
قایق موتوری
powerboats
U
قایق موتوری
motor vessel
U
کشتی موتوری
motorization
U
موتوری کردن
pool
U
پارک موتوری
motorboats
U
قایق موتوری
aerodyne
U
هواپیمای موتوری
motor pool
U
پارک موتوری
motor drive
U
محرکه موتوری
motor unit
U
یکان موتوری
motor scooter
U
روروک موتوری
motorcade
U
کاروان موتوری
motorbikes
U
دوچرخهی موتوری
moped
U
دوچرخهی موتوری
motorbike
U
دوچرخهی موتوری
mopeds
U
دوچرخهی موتوری
motorcades
U
کاروان موتوری
ferry
U
قایق موتوری
push bike
U
در برابردوچرخه موتوری
motor vehicle
U
خودرو موتوری
motor fule
U
سوخت موتوری
lift fan
U
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
utopiannism
U
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
motor launch
U
قایق موتوری کرجی
motor vehicle
U
وسیله نقلیه موتوری
motor transport
U
حمل و نقل موتوری
motorsports
U
ورزشهای با وسایل موتوری
daycruiser
U
قایق موتوری کوچک
power driven vessel
U
یگان شناور موتوری
powerboating
U
راندن قایق موتوری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com