English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shunt U موازی کردن بستن بسته شدن
shunted U موازی کردن بستن بسته شدن
shunts U موازی کردن بستن بسته شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To do a package up good and tight . U بسته ایی را محکم بستن
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
parallel U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple U معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
MIMD U معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
lpt U در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
collimate U موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
parallel U موازی کردن اسکیها
parallels U موازی کردن اسکیها
parallelling U موازی کردن اسکیها
paralleled U موازی کردن اسکیها
paralleling U موازی کردن اسکیها
parallelled U موازی کردن اسکیها
parallelize U تشبیه کردن جفت کردن موازی کردن
carding U موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
shunts U موازی موازی فرعی
shunted U موازی موازی فرعی
shunt U موازی موازی فرعی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
attach U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaches U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaching U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
dog down U بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
packs U بسته کردن
pack U بسته کردن
shook U بسته کردن
prallelize U تشبیه کردن موازی کردن
paralleling U موازی کردن برابر کردن
paralleled U موازی کردن برابر کردن
parallelled U موازی کردن برابر کردن
parallels U موازی کردن برابر کردن
parallelling U موازی کردن برابر کردن
parallel U موازی کردن برابر کردن
parallel U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleling U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallels U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelling U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
bound U خیز محدود کردن مقید کردن بستن
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
packet U بسته بندی کردن
pack U بسته بندی کردن
packets U بسته بندی کردن
to commit oneself U خودراگرفتاریا بسته کردن
packing U بسته بندی کردن
parcel U بسته بندی کردن
stripping U بسته بندی کردن
wrap U بسته بندی کردن
parcels U بسته بندی کردن
packs U بسته بندی کردن
wraps U بسته بندی کردن
put up U بسته بندی کردن
put-up U بسته بندی کردن
parceling U بسته بندی کردن
carding brush U شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
assesses U تعیین کردن بستن
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
astringe U جمع کردن بستن
bindings U صحافی کردن به هم بستن
assessed U تعیین کردن بستن
shut off U قطع کردن بستن
assessing U تعیین کردن بستن
steek U بستن سجاف کردن
assess U تعیین کردن بستن
blocks U بستن مسدود کردن
block U بستن مسدود کردن
blocked U بستن مسدود کردن
binding U صحافی کردن به هم بستن
packages U قوطی بسته بندی کردن
package U قوطی بسته بندی کردن
size up <idiom> U بسته به شرایط ،برانداز کردن
packaged U قوطی بسته بندی کردن
botton U بسته شدن تکمه کردن
stipulating U پیمان بستن تصریح کردن
seal U مهر و موم کردن بستن
arrogate U غصب کردن بخود بستن
pretend U بخود بستن دعوی کردن
pretending U بخود بستن دعوی کردن
pretends U بخود بستن دعوی کردن
wattle U نرده گذاری کردن بستن
cincture U احاطه کردن کمرچیزی را بستن
decamp U رخت بر بستن کوچ کردن
decamped U رخت بر بستن کوچ کردن
stamps U نقش بستن منقوش کردن
stamp U نقش بستن منقوش کردن
to bar apatn U بستن و مسدود کردن راه
to form a notion U اندیشه کردن خیال بستن
feign U بخود بستن جعل کردن
stipulate U پیمان بستن تصریح کردن
assume U بخود بستن وانمود کردن
assumes U بخود بستن وانمود کردن
To turn the tap on (off). U شیر آب را باز کردن ( بستن )
seals U مهر و موم کردن بستن
decamps U رخت بر بستن کوچ کردن
to lay on U بستن مالیات تحمیل کردن
stipulates U پیمان بستن تصریح کردن
decamping U رخت بر بستن کوچ کردن
string U مربی خم کردن کمان و بستن زه
feigns U بخود بستن جعل کردن
packs U بسته کردن یکدست ورق بازی
packet U یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
packets U یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
pack U بسته کردن یکدست ورق بازی
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
multicast packet U بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
set U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
levy U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levies U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
sets U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
setting up U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
levying U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
gags U پوزه بند بستن محدود کردن
gagging U پوزه بند بستن محدود کردن
lace U بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
laces U بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
truss U بهم بستن بادبان را جمع کردن
seel U چشم خود را بستن کور کردن
trussed U بهم بستن بادبان را جمع کردن
trusses U بهم بستن بادبان را جمع کردن
trussing U بهم بستن بادبان را جمع کردن
levied U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
gag U پوزه بند بستن محدود کردن
gagged U پوزه بند بستن محدود کردن
unpacks U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpack U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacking U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
to occlude U بستن [جلو چیزی راگرفتن ] [مسدود کردن]
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
lacevi U بستن با بند سفت کردن حاشیه دارکردن
buckled U باسگک بستن دست وپنجه نرم کردن
buckle U باسگک بستن دست وپنجه نرم کردن
buckles U باسگک بستن دست وپنجه نرم کردن
To be out to do some thing . U کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
collimate U تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
area U دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
areas U دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
infinity method U روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
padding U حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
images U تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
image U تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
dizen U دسته یا بسته کتان وکنف کتان را اماده کردن
tamping U بستن مواد مشتعل کننده به دور خرج کیپ کردن خرج
log U وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
logs U وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
brace U بابست محکم کردن محکم بستن
reassembling U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled U بستن قطعات سوار کردن قطعات
braced U بابست محکم کردن محکم بستن
reassembles U بستن قطعات سوار کردن قطعات
parallelling U موازی
paralleled U موازی
parallel ruler U خط کش موازی
shunt U موازی
shunted U موازی
shunts U موازی
coaxial U موازی
parallel U موازی
parallels U موازی
paralleling U موازی
parallelled U موازی
two parallel lines U دو خط موازی
parallel transmission U انتقال موازی
parallel transmission U ارسال موازی
parallel transmission U مخابره موازی
collimator U موازی ساز
parallel conversion U تبدیل موازی
parallel port U درگاه موازی
running in parallel U پردازش موازی
shunt U مقاومت موازی
parallel connection U اتصال موازی
parallel computer U کامپیوتر موازی
parallel system U شبکه موازی
parallel printer U چاپگر موازی
parallel processor U پردازنده موازی
parallel run U اجرای موازی
parallel operation U عملکرد موازی
parallel processor U موازی پرداز
parallel operation U عمل موازی
parallel sheaf U مروحه موازی
antiparalle U موازی ناهمسو
parallel processing U پردازش موازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com